English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
pivot توپی اتصال
pivoted توپی اتصال
pivots توپی اتصال
ball joint توپی اتصال
Other Matches
hub (وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
gimbals توپی و غلاف توپی گردان
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
spills توپی
spilling توپی
tapping توپی
spilled توپی
spill توپی
tapped توپی
tap توپی
to kick a ball توپی را
plugs توپی
ball joint توپی
pivots توپی
pivot توپی
dowel توپی
plug توپی
pivoted توپی
plugging توپی
spigot توپی
ball printer چاپگر توپی
rotor hub توپی رتور
spile گل میخ توپی
to catch a fly توپی را ازهواگرفتن
countersinck bit مته توپی
fuse plug توپی فیوز
hub bore سوراخ توپی
tapper توپی گذار
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
plugging سربطری توپی گذاشتن
plug سربطری توپی گذاشتن
oil drain plug توپی تخلیه روغن
stoppers توپی جلوگیری کننده
stopper توپی جلوگیری کننده
plug mill دستگاه نورد توپی
plugs سربطری توپی گذاشتن
terminals محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
leads قطب اتصال سیم اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal محل اتصال پیچ اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
in توپی که وارد دروازه شده
in- توپی که وارد دروازه شده
set up توپی که به اسانی برگردانده شود
head توپی کامل و سایر متعلقات
beanball توپی که هدف ان سر توپزن باشد
creepers توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
bleeders توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
bleeder توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
tampon توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
creeper توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
lineball توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
spinner پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
tampons توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
pivot توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
jump ball توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
outswinger توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
inswinger توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
blade butt انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
cuban fork ball پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
roving gun توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
pivots توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
die توپی که درحال افتادن برروی زمین است
pivoted توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
netball توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
tampion توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
long hop توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
guns توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
gun توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
bulb root وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
minute gun توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
yorker توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
hypervelocity سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
snick توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
bumpers توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumper توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
mouses توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouse توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
skittle که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
interconnection اتصال
tie line خط اتصال
v joint اتصال "وی "
joint اتصال
hitch اتصال
unions اتصال
bonding اتصال
conjuncture اتصال
inosculation اتصال
union اتصال
tie down اتصال
hitches اتصال
hitching اتصال
hitched اتصال
clutch dog فک اتصال
colligation اتصال
abjoint بی اتصال
interconnetion اتصال
conjunction اتصال
connect node کد اتصال
seam خط اتصال
seams خط اتصال
cutter link اتصال
junction اتصال
suspensions اتصال
suspension اتصال
fitting اتصال
continuity اتصال
concatenate اتصال
attach اتصال
attaches اتصال
fusion اتصال
fusions اتصال
junctions اتصال
connection line خط اتصال
connectivity اتصال
nexus اتصال
connector اتصال
network اتصال
networks اتصال
attaching اتصال
scarfs اتصال
contacting اتصال
coitus اتصال
contacts اتصال
connection اتصال
lead wire خط اتصال
bindings اتصال
abutment اتصال
butt joint riveting اتصال لب به لب
incorporation اتصال
contact اتصال
bounding اتصال
butt joint اتصال لب به لب
coupling اتصال
contacted اتصال
single u butt weld اتصال لب به لب "یو"
jump joint اتصال لب به لب
binding اتصال
conjunctions اتصال
wiring اتصال
scarf اتصال
link اتصال
connexions اتصال
lap joint اتصال لب به لب
juncture اتصال
single u butt joint اتصال لب به لب "یو"
symphysis اتصال
law of continvity اتصال
coupler link عضو اتصال
acondylous منفصل بی اتصال
branch extension اتصال شنت
brittannia joint اتصال بریتانیایی
corner joint اتصال گوشه
connector وسیله اتصال
becket حلقه اتصال
taylor connection اتصال تیلور
connector اتصال دهنده
arris fillet joint اتصال فرنگی
coupler link لینک اتصال
contact series اتصال سری
gussets لچکی اتصال
binding post پیچ اتصال
binding screw پیچ اتصال
corner joint اتصال فارسی
fitting قطعه اتصال
balanced circuit اتصال سیمتریک
adaptor piece حلقه اتصال
contact plug فیش اتصال
crosspoint زوج اتصال
acondylose منفصل بی اتصال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com