English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (8 milliseconds)
English Persian
to kick a ball توپی را
Search result with all words
in توپی که وارد دروازه شده
in- توپی که وارد دروازه شده
spill توپی
spilled توپی
spilling توپی
spills توپی
stopper توپی جلوگیری کننده
stoppers توپی جلوگیری کننده
head توپی کامل و سایر متعلقات
bumper توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumpers توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
pivot توپی
pivot توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivot توپی اتصال
pivoted توپی
pivoted توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivoted توپی اتصال
pivots توپی
pivots توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivots توپی اتصال
die توپی که درحال افتادن برروی زمین است
skittle که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
tap توپی
tapped توپی
tapping توپی
mouse توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
bleeder توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
bleeders توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
netball توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
creeper توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
creepers توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
plug توپی
plug سربطری توپی گذاشتن
plugging توپی
plugging سربطری توپی گذاشتن
plugs توپی
plugs سربطری توپی گذاشتن
tampon توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampons توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
gun توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
guns توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
ball joint توپی
ball joint توپی اتصال
ball printer چاپگر توپی
beanball توپی که هدف ان سر توپزن باشد
blade butt انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
bulb root وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
countersinck bit مته توپی
cuban fork ball پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
dowel توپی
fuse plug توپی فیوز
gimbals توپی و غلاف توپی گردان
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
hub bore سوراخ توپی
hypervelocity سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
inswinger توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
jump ball توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
lineball توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
long hop توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
minute gun توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
oil drain plug توپی تخلیه روغن
outswinger توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
plug mill دستگاه نورد توپی
rotor hub توپی رتور
roving gun توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
set up توپی که به اسانی برگردانده شود
snick توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
spigot توپی
spile گل میخ توپی
spinner پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
tampion توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
tapper توپی گذار
to catch a fly توپی را ازهواگرفتن
yorker توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
hub (وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com