English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
medium pace bowler توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
medium pacer توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
Other Matches
average propensity to save میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
fast bowler توپ انداز پرتاب سریع
average speed سرعت متوسط
moderate speed سرعت متوسط
mean speed سرعت متوسط
mean velocity سرعت متوسط
average speed سرعت متوسط حرکت
average reaction rate سرعت متوسط واکنش
average molecular speed سرعت مولکولی متوسط
velocity of retreat سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
velocity of approach سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
bsc استاندارد برای اتصالات ارتباطی رسانههای با سرعت متوسط / بالا
channeling اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channelled اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channels اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channeled اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channel اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
income velocity of money سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
velocity jump جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
dasd Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one plus one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
ballistics مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
directed مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
direct مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
saving institutions موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
direct fire sights زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
mid wicket توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
averaging حد متوسط
thrift پس انداز
ex post saving پس انداز
averaging متوسط
intermediate متوسط
intermedial متوسط
life expectancy سن متوسط
mesne متوسط
averages حد متوسط
moderating متوسط
average limit of ice حد متوسط یخ
savings پس انداز
saving پس انداز
saver پس انداز کن
moderate متوسط
moderated متوسط
forehanded پس انداز کن
osculant متوسط
ex ante saving پس انداز
tolerable متوسط
aggregate saving پس انداز کل
averages متوسط
mediocre متوسط
meant متوسط
medium متوسط
meaner متوسط
moderates متوسط
average متوسط
irrigator اب انداز
medium gravle شن متوسط
meanest متوسط
deposit پس انداز
average حد متوسط
averaged حد متوسط
mean متوسط
modal متوسط
modals متوسط
averaged متوسط
deposits پس انداز
life expectancies سن متوسط
mediums متوسط
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
m.f. بسامد متوسط
bump دست انداز
bumpiness دست انداز
intermediately بطور متوسط
rocket launcher موشک انداز
jaculator نیزه انداز
bumpier پر از دست انداز
intermediate lampholder سر پیچ متوسط
prospects چشم انداز
paradox of thrift تناقض پس انداز
prospecting چشم انداز
cannoneer توپ انداز
napkins پیش انداز
stoker سوخت انداز
m.f. فرکانس متوسط
napkin پیش انداز
perspective چشم انداز
potholes دست انداز
pothole دست انداز
thrift institutions موسسات پس انداز
jack ketch طناب انداز
springer کمند انداز
splitter نفاق انداز
mean chord وتر متوسط
mean daily متوسط روزانه
mean depth عمق متوسط
intermediate hurdle مانع متوسط
true power توان متوسط
mean deviation انحراف متوسط
intriguer پشت هم انداز
unsaved پس انداز نشده
crapshooter طاس انداز
rocket launchers موشک انداز
intrigant پشت هم انداز
to lay aside پس انداز کردن
to lay up پس انداز کردن
intriguant پشت هم انداز
bowler توپ انداز
bowlers توپ انداز
torpedo tube اژدر انداز
buttonhook دکمه انداز
overlooking چشم انداز
shovels خاک انداز
the t. صاعقه انداز
prospect چشم انداز
intermediate pressure فشار متوسط
line starter راه انداز خط
shovelling خاک انداز
overlook چشم انداز
weighted average متوسط وزنی
overlooks چشم انداز
overlooked چشم انداز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com