Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (38 milliseconds)
English
Persian
rifle
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifles
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
Other Matches
recoilless rifle
تفنگ بدون عقب نشینی
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
recoilless rifle
تفنگ بدون لگد
choke ring
رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
gunner's rule
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
fowling piece
تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
to burn the midnighoil
شب نشینی کردن
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
ruralize
ده نشینی کردن
withdraws
عقب نشینی کردن
retreating
عقب نشینی کردن
pull away
عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw.
عقب نشینی کردن
retreat
عقب نشینی کردن
retreated
عقب نشینی کردن
retreats
عقب نشینی کردن
withdraw
عقب نشینی کردن
to beat a retreat
عقب نشینی کردن
drop back
<idiom>
عقب نشینی کردن
to fall back
عقب نشینی کردن
give ground
<idiom>
عقب نشینی کردن
to give ground
عقب نشینی کردن
to lose ground
عقب نشینی کردن
rifle shot
تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
rifle salute
احترام با تفنگ سلام با تفنگ
fowling piece
تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
cloisters
صومعه گوشه نشینی کردن
cloister
صومعه گوشه نشینی کردن
recoils
عقب نشینی کردن توپ
hightail
باسرعت عقب نشینی کردن
crawfish
ازموضعی عقب نشینی کردن
recoiling
عقب نشینی کردن توپ
recoiled
عقب نشینی کردن توپ
to have a knock back
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
recoil
عقب نشینی کردن توپ
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
blenched
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenches
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retire
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retires
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenching
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blench
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
withdrawal
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawals
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
breech loading
پر کردن تفنگ از ته
To draw in ones houns . Toback down . To retreat.
ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
loads
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
stack
چاتمه کردن تفنگ
stacks
چاتمه کردن تفنگ
stacked
چاتمه کردن تفنگ
sight in
تنظیم کردن دید در تفنگ
fire
تفنگ یاتوپ رااتش کردن
fires
تفنگ یاتوپ رااتش کردن
fired
تفنگ یاتوپ رااتش کردن
primes
تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
let off
<idiom>
خالی کردن (تفنگ)،منبسط کردن
primed
تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
prime
تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
bores
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
lays
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
bore
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
lay
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
hasty sling
حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
dispart
شکاف مگسک هدف گیری کردن تفنگ
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
stocked
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock
رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
fall back
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
run through
<idiom>
ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
deice
بدون یخ کردن
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
deloused
بدون شپش کردن
depolarize
بدون قطب کردن
denitrify
بدون نیترات کردن
disequilibrate
بدون تعادل کردن
degum
بدون صمغ کردن
unseam
بدون درز کردن
delousing
بدون شپش کردن
delouses
بدون شپش کردن
delouse
بدون شپش کردن
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
prejudged
بدون رسیدگی قضاوت کردن
live in a small way
بدون سر و صدا زندگی کردن
prejudging
بدون رسیدگی قضاوت کردن
ad-lib
بدون نوشته صحبت کردن
ad-libbed
بدون نوشته صحبت کردن
ad-libs
بدون نوشته صحبت کردن
prejudge
بدون رسیدگی قضاوت کردن
ad-libbing
بدون نوشته صحبت کردن
prejudges
بدون رسیدگی قضاوت کردن
unvoice
بدون صدا ادا کردن
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
lynches
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
to grope women
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
knock about
<idiom>
بدون برنامه ریزی سفر کردن
cohabits
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabiting
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
do without
<idiom>
بدون هیچ چیزی کار کردن
drip dry
خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
cohabited
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabit
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
drip-dry
خشک کردن پارچه بدون چلاندن ان
cold turkey
<idiom>
ترک کردن اعتیاد بدون دارو
smooths
صاف کردن بدون اشکال بودن
to feel women up
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
to make a grab at women
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
lynch
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
smoothed
صاف کردن بدون اشکال بودن
lynched
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
smooth
صاف کردن بدون اشکال بودن
no answer
[n/a]
[in forms]
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
smoothest
صاف کردن بدون اشکال بودن
obtrude
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
glide
پرواز کردن بدون نیروی موتور
glided
پرواز کردن بدون نیروی موتور
glides
پرواز کردن بدون نیروی موتور
sedimentation
ته نشینی
retrocedence
پس نشینی
subsidence
ته نشینی
deposit
ته نشینی
evening party
شب نشینی
adsorption
رو نشینی
soiree
شب نشینی
deposits
ته نشینی
illuviation
ته نشینی
recoils
پی نشینی
recoiling
پی نشینی
sedimentation
ته نشینی
nightlife
شب نشینی
precipitation
ته نشینی
soirees
شب نشینی
soirTes
شب نشینی
sedinentation
ته نشینی
settling
ته نشینی
sedimentary
ته نشینی
wake
شب نشینی
recoil
پی نشینی
recoiled
پی نشینی
waked
شب نشینی
wakes
شب نشینی
an eveing party
شب نشینی
free lance
کار کردن بدون وابستگی بحزب یا جماعتی
roughdry
بدون صافکاری و اتو کشی خشک کردن
Give the benefit of the doubt
<idiom>
[باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
adlib
بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
multi tasking
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multitasking
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
urbanization
شهر نشینی
retreating
عقب نشینی
tenantry
اجاره نشینی
line of retreat
خط عقب نشینی
retreats
عقب نشینی
recoils
عقب نشینی
recoiling
عقب نشینی
cotenancy
هم اجاره نشینی
recesses
عقب نشینی
seclusion
گوشه نشینی
suburbia
حومه نشینی
hypostatic
ناشی از ته نشینی
hutment
کلبه نشینی
retrocedence
عقب نشینی
recoiled
عقب نشینی
retrocession
عقب نشینی
recess
عقب نشینی
reclvsion
گوشه نشینی
recoil
عقب نشینی
retreated
عقب نشینی
katabasis
عقب نشینی
solitariness
گوشه نشینی
break ground
عقب نشینی
sedimentation pond
حوضچه ته نشینی
sequestered life
گوشه نشینی
eremitism
گوشه نشینی
eremitic life
گوشه نشینی
nomadism
کوچ نشینی
sanctuaries
حق بست نشینی
electrostatic procipitation
ته نشینی الکترواستاتیک
silting
رسوب ته نشینی
fallback
عقب نشینی
urbanism
شهر نشینی
settlements
ته نشینی مسکن
settlement
ته نشینی مسکن
retreat
عقب نشینی
sanctuary
حق بست نشینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com