English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (3 milliseconds)
English Persian
in توپ در محدوده زمین
in- توپ در محدوده زمین
Search result with all words
off خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
leg ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
legs ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
floor محدوده زمین
floored محدوده زمین
floors محدوده زمین
infield محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
out of bounds خارج شدن توپ از محدوده زمین
playing area محدوده زمین
team area محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
Other Matches
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
spans محدوده
spanning محدوده
span محدوده
spanned محدوده
scope محدوده
range محدوده
ranged محدوده
ranges محدوده
confine محدوده
confining محدوده
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
error range محدوده خطا
zone حیطه محدوده
time limits محدوده زمانی
fair territory محدوده خطا
zones حیطه محدوده
soft cell boundaries محدوده ازاد سل
grade سطح یا محدوده
number range محدوده اعداد
sin bin محدوده پنالتی
time limit محدوده زمانی
grades سطح یا محدوده
range check بررسی محدوده
ranged حدود محدوده
normal range محدوده عادی
range حدود محدوده
ranges حدود محدوده
transmission limit محدوده فرافرستی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
bands محدوده فرکانس ها بین دو حد
bank switching راه گزینی محدوده
band محدوده فرکانس ها بین دو حد
balking billiard بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
frequency range محدوده فرکانس نامی
palettes محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
leg hit ضربه بسمت محدوده توپزن
touch in goal محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
palette محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
trap shot ضربه به گوی از محدوده ماسهای
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
outside منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
families محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
repertoire محدوده توابع یک وسیله یا نرم افزار
short line محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
confidence level احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
patches محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
family محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
patch محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
normal هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
newton محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
square out ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
outsides منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
skid pad محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
UHF محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
band محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
normal محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
bands محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
scope محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
in hand گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
center of gravity envelope تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
special حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
quantifier علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
leg theory روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
private محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
trapped زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
privates محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
radio frequency قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
thirds محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
platform نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
third محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
platforms نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
fairness شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
center of gravity limits محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
ps/ محدوده کامپیوترهای IBM PC سازگارند ولی از باس MCA متفاوتی استفاده می کنند
normalised عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalising عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalize عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
adaptation توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
colours برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
normalises عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
colour برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
normalizes عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
adaptations توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
grids الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
pattern محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
grid الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
patterns محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
CLUT جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
Xerox PARC مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
IBM محدوده کامپیوترهای شخصی بر پایه Intel و پردازنده هایی که حاوی باس MCA هستند
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hovering acts قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
scalar پردازنده RISC طراحی شده توسط Sun Microsystems که در محدوده ایستگاههای کاری اش استفاده میشود
imperialism سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
SPARC پردازنده Rise طراحی شده توسط Sun Microstems که در محدوده استگاههای کاری اش استفاده میشود
quantization خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند
netware که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
maps پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
map پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
misrepresentation در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
personal محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
pilot method عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
normalising تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
wordperfect برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود
fifth generation computers مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
regenerator وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
Intel محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
analog صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
limited distance modem وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
baseband 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
minicomputer کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
map نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
analogue صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogues صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grass roots کف زمین
ground کف زمین
land n زمین
soiling زمین
aerospace جو زمین
soil زمین
this earthly round زمین
floors کف زمین
land زمین
graze زمین
earthing زمین
extra terrestrial زمین
floor کف زمین
floored کف زمین
acre زمین
norland زمین
acres زمین
grazed زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com