Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
googly
توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
Other Matches
sclaff
تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
waltz three
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
punted
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punt
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punts
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
de bounce
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
Thanks for calling back.
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
clogged ink jet nozzles
اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
bounces
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
hang up
<idiom>
جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود
bounce
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounced
جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
series
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
touch
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
cards
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
to flatten out
بازمین موازی شدن
kinkly
پیچدار
in curl
پیچدار
jacvk screw
جک پیچدار
contact point
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
jacks
خرک پیچدار
involute
غامض پیچدار
an involed sentence
جمله پیچدار
jack
خرک پیچدار
jack screw
خرک پیچدار
jacvk screw
خرک پیچدار
ring
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
duck hook
ضربه پیچدار کوتاه
edges
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edge
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
to trainb arms
تفنگ رابایک دست وتقریباموازی بازمین نگاه داشتن
amplifying report
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
body check
سد کردن بازیگر توپدار
down
انداختن توپدار به زمین
gunboat
ناو کوچک توپدار
scatback
توپدار سریع و فراری
gunboats
ناو کوچک توپدار
onside
در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
hand off
کنار زدن حریف بوسیله توپدار
armed sweep
مین روبی با استفاده از ناوچههای توپدار
picket
صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
pickets
صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
picketed
صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
originating
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
tackles
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackle
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
shoot the gap
حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
tackle
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
naked reverse
حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
echoes
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
forms
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
trace
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
average
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traced
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averages
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
loads
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
soft
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummy
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softer
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softest
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
town fog
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
throughput
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
suffix notation
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
seconding
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
master
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
second
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconds
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
mastered
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
masters
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconded
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
faxing
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
workgroup
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
fax
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
ding
تماس
contacts
تماس
taction
تماس
tangency
تماس
line of contact
خط تماس
impacts
تماس
impact
تماس
contact line
خط تماس
contacted
تماس
contact
تماس
tangents
تماس
contacting
تماس
tangent
تماس
contingence
تماس
impinging
تماس
auto
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
standard
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standards
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
autos
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
contact angle
زاویه تماس
point of contact
نقطه تماس
finishes
تماس انتهایی
contact area
منطقه تماس
contact area
سطح تماس
finish
تماس انتهایی
contact diameter
قطر تماس
point contact
تماس نقطهای
line to line fault
تماس خطوط
contact ratio
نسبت تماس
movement to contact
حرکت به تماس
skim
تماس اندک
shock hazard
خطر تماس
to bring into contact
تماس دادن
tuch
تماس دادن با
to be in rapport
تماس داشتن
to be in contact
تماس داشتن
communicator
شخص در تماس
interactional points
نقاط تماس
skimmed
تماس اندک
contact pressure
فشار تماس
going on
نزدیکی تماس
skims
تماس اندک
zone of contact
ناحیه تماس
corps a corps
تماس بدنی
contact surface
سطح تماس
area contact
سطح تماس
contact flange
فلانژ تماس
angle of contact
زاویه تماس
contact point
قطب تماس
contact patrol
گشتی تماس
contact lost
تماس قطع شد
contact party
گروه تماس
Keep in touch!
<idiom>
در تماس باش!
contiguity
برخورد تماس
movement to contact
حرکت به اخذ تماس
contacting
تماس یافتن تماسی
touch panel
صفحه حساس به تماس
contact report
گزارش اخذ تماس
galvanism
تماس برق بابدن
action on the blade
تماس با شمشیر حریف
to keep in touch with any one
باکسی تماس داشتن
osculatory
وابسته به بوسه یا تماس
contacts
تماس یافتن تماسی
synapse
محل تماس دوعصب
grazing point
نقطه تماس با مانع
osculation
تماس اشتراک صفات
telebrief
تماس مستقیم تلفنی
youch sensitive screen
صفحه حساس به تماس
touch sensitive tablet
تابلو حساس به تماس
touch sensitive panel
صفحه حساس به تماس
contact backlash
دنده کور تماس
contact behavior
رفتار تماس جویانه
phoning
پاسخ به تماس در تلفن
phoned
پاسخ به تماس در تلفن
contact print
چاپ به طریقه تماس
contact
تماس یافتن تماسی
phone
پاسخ به تماس در تلفن
get in touch with someone
<idiom>
باکسی تماس گرفتن
phones
پاسخ به تماس در تلفن
contacted
تماس یافتن تماسی
look in on
<idiom>
تماس حاصل کردن
flattest
تماس دو لبه اسکیت
break off
قطع تماس با دشمن
contact fire
انفجار در اثر تماس
tuch
سر زدن تماس داشتن
flat
تماس دو لبه اسکیت
phototransistor
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
To establish( make) contact.
تماس دایر ( برقرار ) کردن
contact report
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contacting
محل اتصال تماس گرفتن
contacted
محل اتصال تماس گرفتن
advance to contact
پیشروی برای اخذ تماس
contacts
محل اتصال تماس گرفتن
contact with the net
خطای تماس با تور والیبال
contact
محل اتصال تماس گرفتن
engagement
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
ground
تماس دادن توپ با زمین
faded
تماس باهدف از بین رفت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com