Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
English
Persian
You have piqued my interest in ...
تو من را به ... علاقه مند کردی.
Other Matches
disinterest
بی علاقه کردن بی علاقه شدن
orbicularity
کردی
kurdish
کردی
You did well. Good for you.
خوب کردی
kurdistan
قالیچه کردی
inside kick and overarm control
لنگ کردی
How much did you spend?
تو چقدر خرج کردی؟
Touché!
خوب مقابله کردی!
[در بحثی]
Touché!
خوب تلافی کردی!
[در بحثی]
There you go again !
باز که دوباره شروع کردی !
to live extempore
کردی خوردی زندگی کردن
It was wrong of you to take the bicycle .
کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
He is not such a fool as you assuoed .
آنطور که فرض کردی احمق نیست
Tell me how you escaped?
بگو ببینم چطور فرار کردی ؟
What was your net profit?
خرج دررفته چقدر منفعت کردی ؟
Did you ever find that pen you lost ?
قلمت که گم شده بود پیدا کردی ؟
Tell me hpw you escaped.
برایم بگه چطور فرار کردی
You pulled a fast one. That was a neat trick you played.
خوب حقه زدی ( سوار کردی )
I feel relieved because of that issue!
خیال من را از این بابت راحت کردی!
what have you
[ gone and]
done now!
حالا دیگه چه فوزولی
[شیطنتی]
کردی!
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you !
خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
What have you been up to this time?
حالا دیگر چه کار کردی ؟
[کاری خطا یا فضولی]
interests
علاقه .
stomachy
بی علاقه
penchant
علاقه
unresponsive
بی علاقه
interests
علاقه
interest
علاقه
uninterested
بی علاقه
fondness
علاقه
nonchalant
بی علاقه
affection
علاقه
interest
علاقه .
tie
علاقه
disinterested
: بی علاقه
ties
علاقه
bind
علاقه
binds
علاقه
focal point
علاقه - سرگرمی
self concern
علاقه بنفس
consuming
علاقه-عشق
put up with
<idiom>
علاقه مند
going for (someone)
<idiom>
علاقه کسی
(not one's) cup of tea
<idiom>
علاقه ویژه
necrophagia
علاقه به اجساد
enthusiasts
علاقه مند
concerned
علاقه مند
tendencies
علاقه مختصر
interested
علاقه مند
renunciation
قطع علاقه
liking
ذوق علاقه
property
علاقه مایملک
calf love
علاقه دمدمی
enthusiast
علاقه مند
interestedness
علاقه مندی
enthusiastic
علاقه مند
it is of interest to me
من در ان علاقه مندم
beloved
مورد علاقه
tendency
علاقه مختصر
laceman
علاقه بند
disinterest
علاقه نداشتن
disaffection
عدم علاقه
fondly
از روی علاقه
To sever ones ties . to lose interest.
قطع علاقه کردن
fancies
تفننی علاقه داشتن به
fancied
تفننی علاقه داشتن به
fancying
تفننی علاقه داشتن به
heterosexuality
علاقه بجنس مخالف
to pique
علاقه مند کردن
unconcern
عدم علاقه خونسردی
fanciest
تفننی علاقه داشتن به
fancy
تفننی علاقه داشتن به
uniterested
بی علاقه بی دخل وتصرف
fancy free
بی علاقه عاری از عشق
disaffect
از علاقه و محبت کاستن
spelunking
علاقه به غار شناسی
To be interested in ( keen on ) some thing .
به چیزی علاقه داشتن
shebang
امر مورد علاقه
earnest
سنگین علاقه شدید به چیزی
I have lost my interest in football .
دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
interested parties
اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
idiopathy
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
He takes ( heels) much interest in politics.
به سیاست خیلی علاقه دارد
Damn it, you are late again!
لعنتی باز تو دیر کردی.
[دیر آمدی]
It is of no interest to me at all.
من به این موضوع اصلا"علاقه ای ندارم
wanderlust
علاقه مند به سیاحت سفر دوستی
uncommunicative
بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر
turfman
صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
shrug your shoulders
<idiom>
نشانه بی علاقه
[لاقید]
یا نا آگاه بودن
[اصطلاح]
ladies' men
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
heterosexuals
مربوط به علاقه جنسی نسبت به جنس مخالف
bookworm
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
bookworms
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
ladies' man
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
heterosexual
مربوط به علاقه جنسی نسبت به جنس مخالف
theatre fiend
آدم دیوانه وار علاقه مند به تیاتر
lady's man
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
adonis
جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
the iron interest
کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
association for women in computing
متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
Absence makes the heart grow fonder.
<proverb>
جدایى و دورى , باعث افزایش علاقه و دوستى مى شود.
addict
کسی که بسیار آگاه و علاقه مند به فعالیتی است
aficionado
کسی که بسیار آگاه و علاقه مند به فعالیتی است.
May be I can interest you in this issue .
شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
nympholepsy
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
fiend
دارای احساسات شدید
[دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
hacker
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hackers
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
feather bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
Kurdish rug
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
ri/sme
سازمان تخصصی مهندسین علاقه مند در طراحی واستفاده از روبوت هاof Society the Internationalof EngineersRobotics anufacturing
bisexuals
دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
bisexual
دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
special interest groups
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
apolitical
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
Anatolia
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
zeal
ذوق شور وطن عشق و علاقه به وطن
localism
ایین محلی علاقه محلی
Mejidian style
طرح مجید
[این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
gold washing
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com