English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
Other Matches
colluvial دامنه کوهی
subalpine ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
quartz در کوهی الماس کوهی
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
gazelles بز کوهی
orological کوهی
gazelle بز کوهی
ibex بز کوهی
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
bear's garlic والک کوهی
mouflon قوچ کوهی
moufflon قوچ کوهی
bellflower لاله کوهی
cardamine تره کوهی
oregano پونه کوهی
miuntain flax پنبه کوهی
mountain pine کاج کوهی
rowen سمان کوهی
wood garlic والک کوهی
brambling سهره کوهی
reedbuck بز کوهی افریقایی
musmon میش کوهی
musmon قوچ کوهی
bear leek والک کوهی
bugleweed گندنای کوهی
rowan سمان کوهی
row an سماق کوهی
abiston پنبه کوهی
koodoo بز کوهی خط دار
gazelles اهوی کوهی
cuckoo flower تره کوهی
ladys smock تره کوهی
dittany اویشن کوهی
dittany پونه کوهی
rock wool پشم کوهی
dewberry یکجورتوت کوهی
transmontane فرا کوهی
chive پیاز کوهی
meadowsweet اسپیره کوهی
transmountain فرا کوهی
rock pigeon کبوتر کوهی
uphill christie پیچ کوهی
airplane turn اسکی کوهی
hare bell سنبل کوهی
origanum پونه کوهی
rock cork پنبه کوهی
ramsons والک کوهی
buckrams والک کوهی
orohippus اسب کوهی
quartz بلور کوهی
gazelle اهوی کوهی
amianthus پنبهء کوهی
amiantus پنبهء کوهی
rock dove کبوتر کوهی
submontane دامنهای کوهی
deer اهوی کوهی
quartziferous دارای در کوهی
earth flax پنبه کوهی
wild garlic والک کوهی
asbestus پنبه کوهی
horse radish ترب کوهی
silicifoeous دارای در کوهی
highlander پشت کوهی
broad-leaved garlic والک کوهی
intercepting ditch نهر کوهی
asbestos پنبه کوهی
valerian سنبل کوهی
eland گاو کوهی افریقایی
rupicolous شبیه خروس کوهی
To make a mountain out of a mole - hI'll . ازکاهی کوهی ساختن
marmot موش خرمای کوهی
foin دله یاسمور کوهی
nylghau بز کوهی بزرگ درهند
rosemary اکلیل کوهی رزماری
wormwood افسنطین برنجاسف کوهی
rowanberry میوه سماق کوهی
asbestos cement سیمان پنبه کوهی
hyrax نوعی خرگوش کوهی
he has cut no ice کوهی نکنده است
rupicoline شبیه خروس کوهی
wild rue سداب کوهی اسپند
mountain ash [rowan ] درخت سمان کوهی
mountain cork یکجور پنبه کوهی
ground hog موش خرمای کوهی
tails دامنه
ranges دامنه
tail دامنه
range دامنه
talus دامنه
ranged دامنه
tailed دامنه
mountainside دامنه
slopes دامنه
sloped دامنه
slope دامنه
hillsides دامنه
magnitude دامنه
hillside دامنه
mountainsides دامنه
amplitude دامنه
skirt دامنه
skirted دامنه
scope دامنه
foot دامنه
skirts دامنه
brae دامنه
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
inyala یکجور بز کوهی در افریقای جنوبی
woodchuck موش خرمای کوهی امریکا
witch hazel نارون کوهی گورجین اغاجی
bighorn نوعی گوسفند کوهی امریکایی
catamountain ادم پس کوهی و وحشی صفت
cantarellus نوعی قارچ کوهی خوراکی
There is a mountain of difficulties . کوهی از مشکلات وجود دارد
porcupines جوجه تیغی خارپشت کوهی
porcupine جوجه تیغی خارپشت کوهی
catamount ادم پس کوهی و وحشی صفت
one tailed test ازمون یک دامنه
hill side دامنه تپه
range دامنه تغییرات
f.of mountain دامنه کوه
ranged دامنه تغییرات
vibration amplitude دامنه ارتعاش
wave amplitude دامنه موج
hillside دامنه کوه
talus دامنه تالیوز
talus meterial واریزه دامنه
frequency response خم دامنه- بسامد
range دامنه [ریاضی]
impluse amplitude دامنه ایمپولز
pulse amplitude دامنه تپش
hillsides دامنه کوه
amplitude دامنه بزرگی
tolerances دامنه تغییرات
talus دامنه سنگلاخی
tolerance دامنه تغییرات
tooth flank دامنه دندانه
am مدولاسیون دامنه
restriction of range محدودیت دامنه
response amplitude دامنه پاسخ
midrange میان دامنه
tropic range دامنه استوایی
two tailed test ازمون دو دامنه
double amplitude دامنه دوبل
range of stress دامنه تنش
maximum amplitude دامنه حداکثر
criteria range دامنه ملاک
discriminating range دامنه افتراق
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
scope دامنه رسیدگی
flanking دامنه جناح
flanked دامنه جناح
flank دامنه جناح
combe دامنه تپه
class interval دامنه طبقه
range of motion دامنه حرکت
ranges دامنه تغییرات
amplitude of vibration دامنه ارتعاش
interval confidence دامنه اطمینان
amplitude modulation مدولاسیون دامنه
audibility range دامنه شنودپذیری
amplitude of oscillation دامنه نوسان
range expression عبارت دامنه
range format قالب دامنه
range name نام دامنه
feet پایین دامنه
audio frequency دامنه شنودپذیری
izard یکجور شوکا یا بز کوهی درکوههای پیرنه
gemsbuck بز یااهوی کوهی بزرگ افریقای جنوبی
intercepting ditch جوی کوهی ابروی بالای کند
tidal range دامنه جذر و مد دریایی
skirting armor زره دامنه تانک
semi interquartile range دامنه نیمه چارکی
cylinder skirt حاشیه یا دامنه سیلندر
domain of definition دامنه تعریف [ریاضی]
domain of a function دامنه یک تابع [ریاضی]
lifting بالارو دامنه بالابری
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
impluse amplitude دامنه ضربه جریان
modular range دامنه تغییرات مدول
foothill تپه دامنه کوه
lifts بالارو دامنه بالابری
lifted بالارو دامنه بالابری
lift بالارو دامنه بالابری
purview دامنه شمول قانون
interquartile range دامنه میان چالاکی
The matter assumed significant proportions. دامنه کار با لاگرفت
double apron fence سیم خاردار دو دامنه
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
limpets جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
limpet جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com