Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
monticule
تپه کوچک اتش فشانی برامدگی
Other Matches
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
splint
برامدگی کوچک
nodules
برامدگی کوچک
papilla
برامدگی کوچک
nodule
برامدگی کوچک
nubble
برامدگی یاگره کوچک
papillary
مانند برامدگی دارای برامدگی
igneous
اتش فشانی
moya
گل اتش فشانی
volcanicity
حالت اتش فشانی
obsidian
شیشه اتش فشانی
lapillus n
خرده سنگ اتش فشانی
batholith
نوعی سنگ چخماقی وسنگ اتش فشانی
basalt
نوعی سنگ چخماق یااتش فشانی سیاه
solfatara
ناحیه اتش فشانی که گازهای گوگردی از ان متصاعد میشود
obsidian
مواد اتش فشانی سیاه ماننداست به شیشه بطری
propylite
یکجور خاره اتش فشانی که در برخی کانهای سیم خیزیافت میشود
pitchstone
یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
peperino
خاره اتش فشانی سبک وسوراخ سوراخ که از شن وخاکستر درست شده است
phonolite
خاره اتش فشانی که تخته سنگ تازه ازموه گرفته ان چون چکش بخوردصدامیدهد
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
burring
برامدگی
overhang
برامدگی
overhangs
برامدگی
dome
برامدگی
knurr
برامدگی
ledges
برامدگی
ledge
برامدگی
burrs
برامدگی
domes
برامدگی
knurl
برامدگی
knur
برامدگی
antinode
برامدگی
mounds
برامدگی
tuberosity
برامدگی
ganglion
برامدگی
knob
برامدگی
knobs
برامدگی
convexity
برامدگی
extuberance
برامدگی
cusp
برامدگی
entasis
برامدگی
gibbous
برامدگی
bulge
برامدگی
mound
برامدگی
knosp
برامدگی
bluging
برامدگی
knop
برامدگی
whaleback
برامدگی
bulging
برامدگی
bulges
برامدگی
granulation
برامدگی
bulged
برامدگی
turgescence
برامدگی
bump
برامدگی
nibs
برامدگی
bumpier
پر از برامدگی
nub or nubble
برامدگی
nub
برامدگی
bumpy
پر از برامدگی
neuroma
برامدگی پی
nurl
برامدگی
ridges
برامدگی
nib
برامدگی
ridge
برامدگی
burred
برامدگی
bumpiest
پر از برامدگی
burr
برامدگی
heaved
برامدگی
heave
برامدگی
nodule
برامدگی عقده
bulging test
ازمایش برامدگی
phantom tumour
برامدگی موقتی
hyperostosis
برامدگی استخوان
circular projection
برامدگی گرد
bumpiness
دارای برامدگی
jag
برامدگی تیز
caput
نوک برامدگی
nodules
برامدگی عقده
knar
برامدگی درچوب
knarred
دارای برامدگی
villus
برامدگی مویی
bunchout
برامدگی یافتن
bulge
برامدگی
[تورم]
tubercle
برامدگی گرد
promontories
پرتگاه برامدگی
thenar
برامدگی کف دست
papillose
دارای برامدگی
exostosis
برامدگی استخوان
cuspidal
دارای برامدگی
bridges
برامدگی بینی
eminency
برامدگی بزرگی
promontory
پرتگاه برامدگی
node
دشواری برامدگی
tumor
تومور برامدگی
lump
برامدگی
[تورم]
protuberance
برامدگی
[تورم]
swelling
برامدگی
[تورم]
tumescence
برامدگی
[تورم]
tumidity
برامدگی
[تورم]
turgor
برامدگی
[تورم]
nodes
دشواری برامدگی
bridged
برامدگی بینی
midrib
خط یا برامدگی حد فاصل
lump
غلنبه برامدگی
lumped
غلنبه برامدگی
sills
برامدگی دریایی
protruding
برامدگی داشتن
sill
برامدگی دریایی
protuberancy
برامدگی قلنبگی
bossing
برامدگی تزیینی
bosses
برامدگی تزیینی
protrudes
برامدگی داشتن
protruded
برامدگی داشتن
protrude
برامدگی داشتن
verruca
گندمه برامدگی
mezzo rillievo
نیم برامدگی
bossed
برامدگی تزیینی
boss
برامدگی تزیینی
verrucas
گندمه برامدگی
knobby
دارای برامدگی
protuberances
برامدگی قلنبگی
humps
برامدگی گرد
boll
برامدگی مانند
phyma
برامدگی پوست
hump
برامدگی گرد
humping
برامدگی گرد
bowing of bed
برامدگی کف نهر
knuckle bone
برامدگی بندانگشت
eminence
برامدگی بزرگی
annular projection
برامدگی حلقوی
bridge
برامدگی بینی
tumors
تومور برامدگی
bulginess
برامدگی شکم
tumour
تومور برامدگی
tumours
تومور برامدگی
lumps
غلنبه برامدگی
protuberance
برامدگی قلنبگی
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
papilla
برامدگی نوک دار
hillock
برامدگی در سطح صاف
hillocks
برامدگی در سطح صاف
knuckles
برامدگی یا گره گیاه
hummock
برامدگی زمین در مرداب
knag
گره چوب برامدگی
papula
برامدگی خارش دار
pigeon breast
برامدگی جناغ سینه
outgrwth
برامدگی گوشت زیادی
knuckle
برامدگی یا گره گیاه
projection
پیش افکنی برامدگی
projections
پیش افکنی برامدگی
tubercle
برامدگی دندان اسیاب
inion
برامدگی پشت کله
stigma
لکه ننگ برامدگی
cockle
گره و برامدگی پارچه
tubercular
برامدگی دار سلی
cockles
گره و برامدگی پارچه
stigmas
لکه ننگ برامدگی
cam
برامدگی قطعه گوشه دار
fingers
باندازه یک انگشت میله برامدگی
gyrus
برامدگی چین خورده مغز
umbo
قبه سپر قوز برامدگی
chicken breast
برامدگی عظم قص یا استخوان سینه
cams
برامدگی قطعه گوشه دار
glabella
برامدگی پیشانی میان دو ابرو
tuberous
دارای برامدگی گره دار
excrescency
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
finger
باندازه یک انگشت میله برامدگی
mount
سوار شدن قله برامدگی
mounts
سوار شدن قله برامدگی
caulk
برامدگی زیر نعل اسب
tuberculous
دارای برامدگی یا دکمه مسلول
antihelix
برامدگی قسمت غضروفی خارج گوش
bleb
برامدگی روی پوست انسان یاگیاه
tubers
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
bulbs
هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
bulb
هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
nook
قطعه زمین پیش امده برامدگی
tuber
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
fusee
امرود برامدگی ساق پای اسب
trochanter
برامدگی در بالای تنه استخوان ران
fourchette
برامدگی سه گوش درکف پای اسب
beard
هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
beards
هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
olivary body
بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
keloid
برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
cumulus mammatus
ابرهای متراکمی با برامدگی اونگ مانند در سطح زمین
interspinalis
ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
burring
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burr
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
rose gall
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
burred
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
kissing button
برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
burrs
برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com