English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (2 milliseconds)
English Persian
full fledged تکامل یافته
full-fledged تکامل یافته
mature economy تکامل یافته
Search result with all words
blasetocyst جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
mature soil خاک تکامل یافته
Other Matches
upgrowth تکامل
evolution تکامل
evolutionism تکامل گرایی
evolution تکامل تدریجی
development تکامل یافتن
developments تکامل یافتن
phylogeny تکامل نژادی
social evolution تکامل اجتماعی
evolutionism اعتقاد به تکامل
evolutionist تکامل گرا
delelopment تکامل تدریجی
to develop تکامل یافتن
self enrichment تکامل نفس
completion نقط ه تکامل چیزی
phytogenesis پیدایش و تکامل گیاه
phytogeny پیدایش و تکامل گیاه
evolution تحول تکامل تدریجی
recapitulation تکراردوره سیر تکامل
recapitulations تکراردوره سیر تکامل
oogenesis تشکیل و تکامل تخم
cosmogeny پیدایش و تکامل گیتی
phylogenetic وابسته به تکامل نژادی
phylogenic وابسته به تکامل نژادی
evolutionally از روی قوائد تکامل
biogenesis سیر تکامل زندگی
transmutation قلب ماهیت تکامل
cosmism فلسفه تکامل گیتی
evolutionism اصول ترقی و تکامل تدریجی
anthropogenesis مبحث پیدایش و تکامل بشر
evolutionist معتقد به فرضیه تکامل یافرگشت
macroevoluyion تحولات عظیم سیر تکامل
anthropogenic مربوط به پیدایش و تکامل انسان
glottochronology مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
abortions سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortion سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
seral مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
findings یافته
finding یافته
nee تولد یافته
nascent پیدایش یافته
matched تطبیق یافته
structured ساخت یافته
waney کاهش یافته
glorified تجلیل یافته
instinct with life روح یافته
instinct with force نیرو یافته
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
due out خاتمه یافته
downfallen زوال یافته
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
endrgized انرژی یافته
depauperate تقلیل یافته
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
expanded بسط یافته
porrect بسط یافته
generalized تعمیم یافته
abroad گسترش یافته
past پایان یافته
linked پیوند یافته
awakened اگاهی یافته
extended تمدید یافته
done وقوع یافته
allocated اختصاص یافته
deployed گسترش یافته
transmissive انتقال یافته
wany کاهش یافته
transferred انتقال یافته
tuned وفق یافته
organized سازمان یافته
generalized coordinates مختصات تعمیم یافته
formatted display نمایش شکل یافته
extended precision دقت توسعه یافته
structured english انگلیسی ساخت یافته
organized market بازار سازمان یافته
redivivus تولد تازه یافته
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
reduced form فرم تقلیل یافته
reborn تولد تازه یافته
reduced mass جرم کاهش یافته
generalized routine روال تعمیم یافته
twice born تولدتازه روحانی یافته
contd مخفف ادامه یافته
sort merge program پردازش تعمیم یافته
mature economy اقتصاد رشد یافته
generalized force نیروی تعمیم یافته
linked subroutine زیربرنامه پیوند یافته
structured walkthroughs بررسیهای ساخت یافته
structured design طراحی ساختار یافته
diminished [قوس تقلیل یافته]
inning زمین باز یافته
extended memory حافظه توسعه یافته
endarch از مرکزبخارج امتداد یافته
allopatric بتنهایی وقوع یافته
finds چیز یافته مکشوف
find چیز یافته مکشوف
organizing بازار سازمان یافته
bimanual بادودست انجام یافته
organising بازار سازمان یافته
centralized design طراحی تمرکز یافته
organises بازار سازمان یافته
organizes بازار سازمان یافته
developed contries ممالک توسعه یافته
elaborated code رمز بسط یافته
diminished : تقلیل یافته کاسته
development system سیستم توسعه یافته
organize بازار سازمان یافته
the developed world جهان توسعه یافته [پیشرفته]
salvaging اموال نجات یافته از خطر
structures coding برنامه نویسی ساخت یافته
That is despised which is cheaply obtained. <proverb> ارزان یافته خوار است .
generalized function تابع تعمیم یافته [ریاضی]
structured programming برنامه نویسی ساخت یافته
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
salvaged اموال نجات یافته از خطر
regenerate زندگی تازه و روحانی یافته
salvage اموال نجات یافته از خطر
well ordered بنحو اکمل انجام یافته
salvages اموال نجات یافته از خطر
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
ranker افسر ترفیع یافته افسرصفی
reborn تغییر حالت روحانی یافته
regenerating زندگی تازه و روحانی یافته
regenerates زندگی تازه و روحانی یافته
complete خاتمه یافته یا کامل شده
generalized reinforcer تقویت کننده تعمیم یافته
completed خاتمه یافته یا کامل شده
generalized planning برنامه ریزی تعمیم یافته
generalized inhibitory potential پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
completes خاتمه یافته یا کامل شده
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
completing خاتمه یافته یا کامل شده
fully formed character کاراکتر تمام شکل یافته
crumblings فاسد شده زوال یافته
Distribution تابع تعمیم یافته [ریاضی]
human oriented language زبان ارایش یافته بشری
regenerated زندگی تازه و روحانی یافته
content addressed نشامی یافته از روی محتوی
lotus [نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
structured flowchart نمودار گردش کار ساخت یافته
generations توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
abended خاتمه یافته بطور غیر عادی
deployed مستقر گسترش یافته در روی زمین
generation توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
substantiative بادلیل اثبات شده تجسم یافته
airborne بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
new born زاییده شده تازه تولد یافته
after image یک کپی از داده که تغییر یافته است.
newton محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
ox man کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
ebcdic کدمبادله اطلاعات اعشاری با کددودوئی توسعه یافته
deformed reinforcing steel فولاد تقویت شده تغییر شکل یافته
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
alma mater مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
coextensive باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
arrays ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
acoustic حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
NetView معماری مدیریت شبکه توسعه یافته توسط IBM
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
gametophore سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
amiga مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط کمودور توسعه یافته اند
gastrea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
LAN Manager سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC
remedial maintenance باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
ethernet گونهای از اترنت توسعه یافته توسط DEC , Intel , xerox
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
gastraea رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
elegant programming نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
biogenesis تکامل حیات پیدایش حیات
rill erosion این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
rarefaction جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
individualism اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
special degration نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
enhancing سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
JPEG++ حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
enhanced سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhance سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
ECP سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
extended code decimalinterchange coded binary کدمبادله اعشاری کد شده بصورت دودوئی توسعه یافته
transfer ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfers ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transferring ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
ripple through effect نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
interactive ابزار توسعه یافته نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد برنامه را تحت کنترل اجرا کند
independent computer manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
applesoft basic نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
orthoferrite یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
NetShow سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
revisionism روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
c زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
Visual C محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com