Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (16 milliseconds)
English
Persian
contradictor
تکذیب کننده
rebutter
تکذیب کننده
Search result with all words
refutative
تکذیب کننده متضمن جواب رد
refutatory
تکذیب کننده متضمن جواب رد
Other Matches
rebuttals
تکذیب
denials
تکذیب
impugnation
تکذیب
disproval
تکذیب
impugnment
رد تکذیب
denial
تکذیب
contradictions
تکذیب
disaffirmation
تکذیب
rebuttal
تکذیب
contradiction
تکذیب
disproof
تکذیب
confutation
تکذیب
falsification
تکذیب
rebutment
تکذیب
refutal
تکذیب
refutation
تکذیب
impugn
تکذیب کردن
deny
تکذیب کردن
elenchus
تکذیب قیاسی
denies
تکذیب کردن
denied
تکذیب کردن
contradicted
تکذیب کردن
deniable
قابل تکذیب
irrefutable
تکذیب ناپذیر
refutable
تکذیب پذیر
irrefutable
غیرقابل تکذیب
denying
تکذیب کردن
disproves
تکذیب کردن
disproving
تکذیب کردن
refute
تکذیب کردن
refuted
تکذیب کردن
traverse of an indictment
تکذیب کیفرخواست
refutes
تکذیب کردن
impugned
تکذیب کردن
refuting
تکذیب کردن
contradictable
قابل تکذیب
disproved
تکذیب کردن
contradict
تکذیب کردن
contradicts
تکذیب کردن
rebut
تکذیب کردن
confutation
مورد تکذیب
impugns
تکذیب کردن
rebuts
تکذیب کردن
unanswerable
تکذیب ناپذیر
impugning
تکذیب کردن
rebutted
تکذیب کردن
elench
تکذیب منطقی
rebutting
تکذیب کردن
disprove
تکذیب کردن
traversing
تکذیب کردن دعوی
traverses
تکذیب کردن دعوی
unansweable
بی جواب تکذیب ناپذیر
traversed
تکذیب کردن دعوی
irrefutable
غیر قابل تکذیب
traverse
تکذیب کردن دعوی
d. of a statement
تکذیب گفته ایی
impugnable
رد کردنی قابل تکذیب
negation of statement
انکار یا تکذیب گفتهای
negative
رد یا تکذیب یا انکار کردن
negatives
رد یا تکذیب یا انکار کردن
irrefragably
چنانکه نتوان تکذیب کرد
redargue
متهم ساختن تکذیب کردن
impugns
مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugned
مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
irrefragable
غیر قابل انکار و تکذیب
recant
گفته خود را تکذیب کردن
impugn
مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
recanted
گفته خود را تکذیب کردن
recanting
گفته خود را تکذیب کردن
recants
گفته خود را تکذیب کردن
impugning
مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
non commital
از گرفتارکردن خویش بویسله تصدیق یا تکذیب مطلبی
negationist
کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
estopel
عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
China denies militarizing South China Sea.
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prima facie evidence
مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
assoil
رد کردن تکذیب کردن
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refutatory
رد کننده
trackers
پی کننده
skittish
رم کننده
refutative
رد کننده
refuser
رد کننده
percutient
دق کننده
sensor
حس کننده
rebutter
رد کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com