Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 231 (10 milliseconds)
English
Persian
practice
تکرار
rehearsal
تکرار
rehearsals
تکرار
recapitulation
تکرار
recapitulations
تکرار
repetition
تکرار
repetitions
تکرار
frequencies
تکرار
frequency
تکرار
duplication
تکرار
repeat
تکرار
repeats
تکرار
practicing
تکرار
practise
تکرار
practises
تکرار
practising
تکرار
renewal
تکرار
renewals
تکرار
reiteration
تکرار
tautologies
تکرار
tautology
تکرار
epanalepsis
تکرار
frequence
تکرار
frequentation
تکرار
frequentness
تکرار
ingemination
تکرار
iterance
تکرار
iteration
تکرار
recidivism
تکرار
reduplication
تکرار
replication
تکرار
Other Matches
quote
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeats
تکرار کردن تکرار شدن
repeat
تکرار کردن تکرار شدن
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
a lot of times
<adv.>
به تکرار
frequently
<adv.>
به تکرار
many times
<adv.>
به تکرار
often
<adv.>
به تکرار
oft
[archaic, literary]
<adv.>
به تکرار
on any number of occasions
<adv.>
به تکرار
regularly
[often]
<adv.>
به تکرار
ibidem
تکرار میشود
ingeminate
تکرار کردن
frequency of vibration
تکرار ارتعاش
renews
تکرار کردن
recurs
تکرار شدن
recurred
تکرار شدن
recur
تکرار شدن
circular frequency
تکرار دورانی
replicating
تکرار کردن
replicates
تکرار کردن
replicated
تکرار کردن
auto repeat
خود تکرار
iterable
تکرار کردنی
iterant
تکرار کننده
repetition instruction
دستوالعمل تکرار
repetition instruction
دستورالعمل تکرار
repetition of an act
تکرار کاری
repetition of position
تکرار وضعیت
repetitous
تکرار کننده
replication
پاسخگویی تکرار
reptition compulstion
وسواس تکرار
tautologic
بیهوده تکرار کن
to repeat oneself
تکرار شدن
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
repeater
تکرار کننده
repeatable
قابل تکرار
repeatability
قابلیت تکرار
iterate
تکرار کردن
iterative
تکرار کننده
iterative
تکرار شده
merism
تکرار متشابهات
palilogy
تکرار تاکیدی
pleonasm
تکرار بیمورد
pulse repetition
تکرار تپش
pulse repetition
تکرار ضربان
recidivism
تکرار جرم
repeat counter
شمارنده تکرار
repeat key
کلید تکرار
typematic key
کلید تکرار
replicate
تکرار کردن
rehearsal
تکرار مجدد
rehearsals
تکرار عملیات
rehearsals
تکرار مجدد
frequent
تکرار شونده
frequented
تکرار شونده
frequenting
تکرار شونده
frequents
تکرار شونده
repeat
تکرار تجدید
repetition
باز گو تکرار
repeat
تکرار کنید
repetitions
باز گو تکرار
rehearsal
تکرار عملیات
repeat
تکرار کردن
repeats
تکرار تجدید
renewing
تکرار کردن
renew
تکرار کردن
repeats
تکرار کردن
uses
تکرار ممارست
use
تکرار ممارست
reiterating
تکرار کردن
repeats
تکرار کنید
reiterate
تکرار کردن
reiterates
تکرار کردن
reiterated
تکرار کردن
ingeminate
تکرار و تاکید کردن
recidivism
بازگشت به تکرار جنایات
recidivation
بازگشت به تکرار جنایات
recapitulation
تکرار رئوس مطالب
polysyndeton
تکرار حرف ربط
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
overeun error
خطای تکرار شده
reduplicate
تکرار کردن دوچندان
regenerative repeater
تکرار کننده باززا
repeat action key
کلید تکرار عمل
recidivist
تکرار کننده جرم
recidivists
عامل تکرار جرم
recidivists
تکرار کننده جرم
over and over
<idiom>
مکرا تکرار کردن
recidivist
عامل تکرار جرم
spaced repetition
تکرار فاصله دار
recapitulation
تکرار رشدو نمو
recapitulations
تکرار رئوس مطالب
recapitulations
تکرار رشدو نمو
to make repeat
وادار به تکرار کردن
frequency function
تابع تکرار
[ریاضی]
autorepeat key
کلید تکرار خودکار
duplication check
مقابله از راه تکرار
iteration
تکرار یک برنامه برای حل مشکل
cyclic
عملی که مرتب تکرار میشود
repeat
مکرر کردن تکرار شدن
recapitulating
رئوس مطالب را تکرار کردن
cycled
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
name plugging
تکرار نام یا علامت تجارتی
rehashed
تکرار مکررات چیز تکراری
rehash
تکرار مکررات چیز تکراری
cycle
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycles
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
anaphora
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
recapitulates
رئوس مطالب را تکرار کردن
that will be the day
<idiom>
چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
cumulative distribution function
تابع تکرار تجمعی
[ریاضی]
recapitulate
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated
رئوس مطالب را تکرار کردن
rehashes
تکرار مکررات چیز تکراری
monotone
صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
unfrequented
دور افتاده تکرار نشدنی
repeats
مکرر کردن تکرار شدن
backtell
رله کردن دستورات تکرار فرامین
looped
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
to repeat oneself
کاریا گفته خودرا تکرار کردن
lets
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
superfix
تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
loops
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
theme song
ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
letting
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
loop
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
to haunt
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
to walk
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
let
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
iterative process
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
loops
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
loop
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
force
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
raise a fuss
<idiom>
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
brush up on something
<idiom>
تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
patterns
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
looped
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
demand frequency
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
wait loop
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
drop repeat
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
Could you repeat what you said, please?
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
loops
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
loop
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
looped
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
cycle
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
echolalia
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
cycles
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycled
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
pseudo random
رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
nowel
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
typematic
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
repeats
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
repeat
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
for next loop
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
endless
بخش متمادی نواز ضبط یا چندین دستور کامپیوتری که پیامی تکرار میشود
overlap
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
auto
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
frequency
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
overlapped
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
autos
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
overlaps
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
frequencies
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
fractal
<adv.>
<noun>
شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد
leitmotive
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
cane pattern
طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions
این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
leitmotif
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
holds
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
hold
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
iterate
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
cycles
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycled
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
repeats
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
frequenting
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequent
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
frequents
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
repeat
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
frequented
مکرر رفت وامد زیاد کردن در تکرار کردن
persistent offender
مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود
phoneme
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
gyro repeater
تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
loops
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
looped
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
cartouche border
قاب و کتیبه ای که بیشتر در حواشی بکار گرفته شده و نقش درون آن بصورت یک در میان در هر قاب تکرار می شود
sampler
واگیره
[تکرار طرح در متن فرش جهت پوشش کل زمینه. در واگیره یا از مشابه بته جقه و یا نگاره های مختلف استفاده می شود.]
main
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com