English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
brush up on something <idiom> تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
Other Matches
to scrape up [money] چیزی را به مرور زمان کم کم جمع کردن [پول]
that will be the day <idiom> چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
he is well up in algebra اوجیرومقابله راخوب یادگرفته
Could you repeat what you said, please? میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
pre-packed ازقبل بسته بندی شده
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
imprescriptible وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
repeat تکرار کردن تکرار شدن
repeats تکرار کردن تکرار شدن
predetermined variables متغیرهائی که مقادیرشان ازقبل تعیین شده اند متغیرهای داده شده
self taught پیش خود یادگرفته خود اموخته
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
package forces نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
once over مرور
revisal مرور
reviewal مرور
overview مرور
reviews مرور
reviewing مرور
overviews مرور
reviewed مرور
review مرور
once-over مرور
tract مرور
perusal مرور
tracts مرور
trafficking عبور و مرور
prescriptions مرور زمان
prescription مرور زمان
rub up مرور کردن
turn over مرور کردن
trafficked عبور و مرور
glanced نظراجمالی مرور
statute of limitation مرور زمان
run over مرور کردن
glance نظراجمالی مرور
time lapse مرور زمان
traffic عبور و مرور
scrolls مرور کردن
go through مرور کردن
go over مرور کردن
traffics عبور و مرور
lapse of time مرور زمان
rehearsals مرور ذهنی
rehearsal مرور ذهنی
lapsing انصراف مرور
scroll مرور کردن
lapse انصراف مرور
lapses انصراف مرور
glances نظراجمالی مرور
traffic density تراکم عبور و مرور
revisions تجدید نظر مرور
traffic intensity شدت عبور و مرور
traffic lane مسیر عبور و مرور
relived در ذهن مرور کردن
traffic court دادگاه عبور و مرور
traffic density تکاشف عبور و مرور
traffic density شدت عبور و مرور
revision تجدید نظر مرور
reliving در ذهن مرور کردن
wear off/away <idiom> به مرور محو شدن
review بررسی کردن مرور
reviewed بررسی کردن مرور
traffic sign علامت عبور و مرور
die out <idiom> به مرور از بین رفتن
reviewing بررسی کردن مرور
traffic peak حداکثر عبور و مرور
reviews بررسی کردن مرور
relive در ذهن مرور کردن
relives در ذهن مرور کردن
traffic control کنترل عبور و مرور
bus traffic عبور و مرور اتوبوسها
limitation period مدت مرور زمان
airfield traffic عبور و مرور فرودگاه
negative prescription مرور زمان اسقاط حق
airfield traffic عبورو مرور در فرودگاه
period of prescription مدت مرور زمان
lapsing استفاده از مرور زمان
positive prescription مرور زمان ایجاد حق
positive prescription مرور زمان مملک
lapses استفاده از مرور زمان
scan اجمالا مرور کردن
time barred مشمول مرور زمان
barred by statute مشمول مرور زمان
scanned اجمالا مرور کردن
scans اجمالا مرور کردن
limitation of actions مرور زمان دعاوی
limitation act قانون مرور زمان
acquisitive prescription مرور زمان مملک
extinctive prescription مرور زمان اسقاط حق
statutory limitation قانون مرور زمان
negative prescription مرور زمان مسقط
statute of limitations قانون مرور زمان
eligible traffic عبور و مرور مجاز
informal design review مرور غیررسمی طرح
access structures ساختمانهای عبور و مرور
creative prescription مرور زمان ایجاد حق
ecquisitive prescription مرور زمان مملک
lapse استفاده از مرور زمان
diacoustics علم مرور وشکست صدا
wear thin <idiom> به مرور زمان لاغر شدن
air-traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
air traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
to run over مرور کردن زیر گرفتن
curfew period ساعات منع عبور و مرور
to be under curfew در منع عبور و مرور بودن
traffic cut تقاطع دو جریان عبور و مرور
safe conduct جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conducts جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe-conducts جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
curfews زمان قطع عبور و مرور قرق
elapsation ازدست رفتن حق به واسطه مرور زمان
road discipline مقررات عبور و مرور روی جاده
lapses از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
prescribe to استناد به مرور زمان دراثبات ادعا
lapsing از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
lapse از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
air movement section قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
curfew زمان قطع عبور و مرور قرق
access structures ساختمان های قابل عبور و مرور
pointsman عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
to concern something مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
air traffic regulation and identificatio سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
pelican crossing دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
epanalepsis تکرار
recidivism تکرار
frequentation تکرار
renewal تکرار
renewals تکرار
iteration تکرار
regularly [often] <adv.> به تکرار
on any number of occasions <adv.> به تکرار
practicing تکرار
practise تکرار
practises تکرار
practising تکرار
replication تکرار
reduplication تکرار
a lot of times <adv.> به تکرار
frequently <adv.> به تکرار
many times <adv.> به تکرار
often <adv.> به تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> به تکرار
frequency تکرار
iterance تکرار
frequence تکرار
frequentness تکرار
duplication تکرار
recapitulation تکرار
recapitulations تکرار
repetition تکرار
frequencies تکرار
tautologies تکرار
ingemination تکرار
repeats تکرار
reiteration تکرار
repeat تکرار
rehearsal تکرار
tautology تکرار
rehearsals تکرار
repetitions تکرار
practice تکرار
tolled حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
cone penetrometer وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
rehearsal تکرار مجدد
rehearsal تکرار عملیات
replicating تکرار کردن
replicates تکرار کردن
replicated تکرار کردن
iterable تکرار کردنی
replicate تکرار کردن
ingeminate تکرار کردن
rehearsals تکرار عملیات
rehearsals تکرار مجدد
reptition compulstion وسواس تکرار
replication پاسخگویی تکرار
repetitous تکرار کننده
repetition of position تکرار وضعیت
repetition of an act تکرار کاری
ibidem تکرار میشود
repetition instruction دستوالعمل تکرار
auto repeat خود تکرار
repeat تکرار کردن
renewing تکرار کردن
renew تکرار کردن
reiterating تکرار کردن
reiterates تکرار کردن
reiterated تکرار کردن
reiterate تکرار کردن
to repeat oneself تکرار شدن
renews تکرار کردن
iterant تکرار کننده
iterate تکرار کردن
tautologic بیهوده تکرار کن
iterative تکرار کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com