English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
repetition of an act تکرار کاری
Other Matches
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeats تکرار کردن تکرار شدن
repeat تکرار کردن تکرار شدن
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
pence for any thing میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
rehearsals تکرار
reiteration تکرار
ingemination تکرار
renewals تکرار
frequence تکرار
recidivism تکرار
repeat تکرار
duplication تکرار
iteration تکرار
reduplication تکرار
practicing تکرار
practise تکرار
practises تکرار
practising تکرار
rehearsal تکرار
replication تکرار
iterance تکرار
a lot of times <adv.> به تکرار
tautologies تکرار
frequency تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> به تکرار
many times <adv.> به تکرار
often <adv.> به تکرار
repetitions تکرار
frequently <adv.> به تکرار
frequencies تکرار
repeats تکرار
repetition تکرار
frequentness تکرار
frequentation تکرار
tautology تکرار
regularly [often] <adv.> به تکرار
epanalepsis تکرار
on any number of occasions <adv.> به تکرار
recapitulation تکرار
renewal تکرار
practice تکرار
recapitulations تکرار
iterant تکرار کننده
repeats تکرار کردن
rehearsal تکرار عملیات
repetition instruction دستورالعمل تکرار
repeat تکرار کردن
rehearsals تکرار عملیات
auto repeat خود تکرار
rehearsals تکرار مجدد
rehearsal تکرار مجدد
repeat تکرار کنید
repeats تکرار تجدید
repetition باز گو تکرار
frequents تکرار شونده
iterable تکرار کردنی
frequenting تکرار شونده
reptition compulstion وسواس تکرار
frequent تکرار شونده
replication پاسخگویی تکرار
ibidem تکرار میشود
repetitous تکرار کننده
repetitions باز گو تکرار
iterate تکرار کردن
frequented تکرار شونده
repeat تکرار تجدید
repeats تکرار کنید
repetition instruction دستوالعمل تکرار
use تکرار ممارست
pulse repetition تکرار تپش
pulse repetition تکرار ضربان
frequency of vibration تکرار ارتعاش
tautologic بیهوده تکرار کن
repetition of position تکرار وضعیت
renews تکرار کردن
renewing تکرار کردن
renew تکرار کردن
replicate تکرار کردن
replicated تکرار کردن
uses تکرار ممارست
to repeat oneself تکرار شدن
circular frequency تکرار دورانی
palilogy تکرار تاکیدی
merism تکرار متشابهات
recurs تکرار شدن
recurred تکرار شدن
recur تکرار شدن
pleonasm تکرار بیمورد
replicating تکرار کردن
replicates تکرار کردن
reiterating تکرار کردن
reiterates تکرار کردن
recidivism تکرار جرم
repeat counter شمارنده تکرار
repeat key کلید تکرار
typematic key کلید تکرار
repeatability قابلیت تکرار
repeatable قابل تکرار
iterative تکرار شده
iterative تکرار کننده
reiterate تکرار کردن
ingeminate تکرار کردن
repeater تکرار کننده
reiterated تکرار کردن
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
recapitulation تکرار رشدو نمو
recapitulation تکرار رئوس مطالب
autorepeat key کلید تکرار خودکار
recapitulations تکرار رشدو نمو
recapitulations تکرار رئوس مطالب
polysyndeton تکرار حرف ربط
spaced repetition تکرار فاصله دار
over and over <idiom> مکرا تکرار کردن
to make repeat وادار به تکرار کردن
overeun error خطای تکرار شده
duplication check مقابله از راه تکرار
regenerative repeater تکرار کننده باززا
recidivists عامل تکرار جرم
recidivist عامل تکرار جرم
recidivist تکرار کننده جرم
recidivation بازگشت به تکرار جنایات
recidivists تکرار کننده جرم
recidivism بازگشت به تکرار جنایات
ingeminate تکرار و تاکید کردن
frequency function تابع تکرار [ریاضی]
reduplicate تکرار کردن دوچندان
repeat action key کلید تکرار عمل
recurring costs هزینههای تکرار شونده
cycled تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cumulative distribution function تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
cycle تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycles تعداد دفعات تکرار یک حلقه
name plugging تکرار نام یا علامت تجارتی
cyclic عملی که مرتب تکرار میشود
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
repeat مکرر کردن تکرار شدن
repeats مکرر کردن تکرار شدن
that will be the day <idiom> چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
rehashed تکرار مکررات چیز تکراری
rehash تکرار مکررات چیز تکراری
recapitulate رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulating رئوس مطالب را تکرار کردن
iteration تکرار یک برنامه برای حل مشکل
unfrequented دور افتاده تکرار نشدنی
monotone صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
rehashes تکرار مکررات چیز تکراری
to haunt به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
loops برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
looped برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
iterative process فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
letting ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to walk به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
superfix تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
theme song ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
let ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
lets ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
backtell رله کردن دستورات تکرار فرامین
to repeat oneself کاریا گفته خودرا تکرار کردن
demand frequency نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
loop ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
brush up on something <idiom> تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
patterns مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
loops ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
raise a fuss <idiom> قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
looped ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
drilling pattern نمونه مته کاری الگوی مته کاری
loop ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
looped ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loops ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
Could you repeat what you said, please? میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
drop repeat واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
echolalia تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
cycle تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
pseudo random رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
cycles تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycled تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
typematic هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
nowel کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com