Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
anaphora
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
Other Matches
leitmotif
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
leitmotive
عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
running fix
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
quotes
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
search and replace
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
repeats
تکرار کردن تکرار شدن
repeat
تکرار کردن تکرار شدن
continuously set vector
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
successive
<adj.>
متوالی
consecutive
متوالی
sequential
<adj.>
متوالی
continuous
متوالی
successive
متوالی
consecutive
<adj.>
متوالی
succedaneous
متوالی
uninterrupted
متوالی
sequential
متوالی
hand running
متوالی
series
متوالی
sequential
پی در پی متوالی
thud
ضربههای متوالی
successive objective
هدفهای متوالی
successive intervals
فاصلههای متوالی
double
دواسترایک متوالی
successive
متوالی مسلسل
succedent
متاخر متوالی
reeled
متوالی پشت سر هم
sequence checking
کنترل متوالی
reel
متوالی پشت سر هم
reeling
متوالی پشت سر هم
sequence control
کنترل متوالی
reels
متوالی پشت سر هم
doubled
دواسترایک متوالی
doubled up
دواسترایک متوالی
consecutive
پیاپی متوالی
Successive Approximation
تقریب متوالی
bit stream
بیتهای متوالی
continuous data
دادههای متوالی
continuous error
خطای متوالی
thudding
ضربههای متوالی
thudded
ضربههای متوالی
thuds
ضربههای متوالی
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
days on end
چند روز متوالی
fusillade
شلیک متوالی تیرباران
series resonant circuit
مدار رزنانس متوالی
pitapat
با ضربههای تند و متوالی
garland
نیم پیچهای متوالی
subalternate
افسر جزء متوالی
successive approximations method
روش تقریبهای متوالی
garlands
نیم پیچهای متوالی
method of successive approximations
روش تقریبهای متوالی
successive reproductions method
روش بازسازیهای متوالی
downpours
فرو ریزی بارش متوالی
KO
با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
the difference between the consecutive terms
اختلاف هر دو جمله متوالی
[ریاضی]
rat a tat
ضربات متوالی و تند زدن
rat a tat tat
ضربات متوالی و تند زدن
state succession
تعویض دولتهابه طور متوالی
rat-a-tat
ضربات متوالی و تند زدن
KO's
با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
downpour
فرو ریزی بارش متوالی
continous
متصل متوالی بدون وقفه
coherent
مرتب و دارای نظم متوالی
rat a tat tat
صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
rat-a-tat
صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
pit a pat
با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
rat a tat
صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
mid span
مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
surface interval
فاصله بین غواصهای متوالی از سطح اب
tamp
بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
meiosis
تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
data logging
ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
word
عبارت
wordage
عبارت
clauses
عبارت
clause
عبارت
cl
عبارت
experssion
عبارت
worded
عبارت
statement
عبارت
statements
عبارت
expression
عبارت
term
عبارت
termed
عبارت
phrases
عبارت
terming
عبارت
phrased
عبارت
phrase
عبارت
expressions
عبارت
collator
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
the letter of the law
عبارت قانون
doxology
عبارت تسبیحی
paragrapher
عبارت نویس
trinomial
دارای سه عبارت
phraseologist
عبارت پرداز
prolixity
عبارت زاید
assignment statement
عبارت گمارشی
involution
پیچدارکردن عبارت
an idiomatic experssion
عبارت اصطلاحی
an exclamatory phrase
عبارت تعجبی
context style of a expression
سیاق عبارت
range expression
عبارت دامنه
relational expression
عبارت رابطهای
put into words
به عبارت دراوردن
protext
عبارت پیشین
wording
عبارت سازی
colloquialism
عبارت مصطلح
quotation
اقتباس عبارت
term
عبارت
[ریاضی]
Namely …viz …it consists of…
عبارت است از ...
mathematical term
عبارت
[ریاضی]
Verbosity. Rhetoric.
عبارت پردازی
in other words
<adv.>
به عبارت دیگر
quotations
اقتباس عبارت
expression
افهار عبارت
expressions
افهار عبارت
colloquialisms
عبارت مصطلح
in fact
به عبارت دیگر
videlicet
به عبارت دیگر
term
جمله عبارت
termed
جمله عبارت
terming
جمله عبارت
to wit
<adv.>
به عبارت دیگر
namely
<adv.>
به عبارت دیگر
affirmative
عبارت مثبت
phraseology
عبارت پردازی
passages
عبارت فقره
To phrase.
به عبارت در آوردن
passage
عبارت فقره
phrase
فراز عبارت سازی
locution
سبک عبارت پردازی
verbalism
عبارت بی معنی پرحرفی
qualificative
کلمه یا عبارت توصیفی
phrased
فراز عبارت سازی
escalation
ماده یا عبارت تعدیل
locutions
سبک عبارت پردازی
facies
عبارت مشخص یک طبقه
passages
عبارت منتخبه از یک کتاب
passage
عبارت منتخبه از یک کتاب
landed a
که عبارت از زمین است
to express in worde
به سخن یا عبارت دراوردن)
pull out quote
عبارت استخراج شده
phrases
فراز عبارت سازی
i.e
مخفف به عبارت دیگر
it consists mainly
بیشتر عبارت است از
anastrophe
تعویض کلمات یک عبارت
metaphraze
به عبارت دیگر در آوردن
mixed mode experssion
عبارت امیخته یاب
limitation clause
عبارت تعیین حدود
locus classicus
عبارت نمونه ادبی
anastrophe
قلب عبارت کلمات مقلوب
B.Sc
مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
fisher equation
این رابطه عبارت است از :
equation of exchange
به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
restrictive
جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
b. and b
مخفف عبارت 'breakfast and bed'
lambs wool
که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
phraseography
نشان گذاری بجای عبارت
epanalepsis
تکرار
practice
تکرار
many times
<adv.>
به تکرار
a lot of times
<adv.>
به تکرار
frequently
<adv.>
به تکرار
rehearsals
تکرار
iteration
تکرار
ingemination
تکرار
frequentation
تکرار
iterance
تکرار
tautology
تکرار
tautologies
تکرار
regularly
[often]
<adv.>
به تکرار
oft
[archaic, literary]
<adv.>
به تکرار
often
<adv.>
به تکرار
rehearsal
تکرار
frequence
تکرار
reiteration
تکرار
frequentness
تکرار
renewals
تکرار
recidivism
تکرار
reduplication
تکرار
frequencies
تکرار
repetitions
تکرار
practising
تکرار
practises
تکرار
replication
تکرار
practise
تکرار
practicing
تکرار
repetition
تکرار
frequency
تکرار
repeat
تکرار
renewal
تکرار
recapitulation
تکرار
on any number of occasions
<adv.>
به تکرار
repeats
تکرار
recapitulations
تکرار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com