Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
weld bead
تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قراردارد
Other Matches
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
joggled
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
drip-joint
[اتصال بین دو ورق فلزی]
edges
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edge
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
fusion welding
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
wiring
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
jointer
[بست فلزی برای اتصال سنگ ها در سنگ چینی]
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
ashkenazim
قراردارد
ball bearings
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
along the river
درامتداد رودخانه
coastwards
درامتداد ساحل
coastward
درامتداد ساحل
ahead
درامتداد حرکت کسی
line of engagement
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
teethridge
برجستگی استخوان فک که حفرههای دندانها بر ان قراردارد
putting greens
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
putting green
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
cirrocumulus
قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
centure of pressure travel
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
dish rag
حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
dielectric heating
گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
birdcage
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
lightening hole
سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
scotland yard
نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
plate
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
wing spar
عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
bed levels
نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
lead
قطب اتصال سیم اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
bimetallic
دو فلزی
metal rule
خط کش فلزی
cladding
اب فلزی
metallic
فلزی
metalloid
فلزی
monometallism
یک فلزی
hard ware
فروف فلزی
sheet piling
سپر فلزی
titanium
عنصر فلزی
metallic electrode
الکترود فلزی
buckled
تسمه فلزی
buckles
تسمه فلزی
metal ware
آلات فلزی
shim
لایی فلزی
metallic circuit
مدار فلزی
galvanizes
اب فلزی دادن
strategic concentration by rail
نشرمسکوکات فلزی
galvanize
اب فلزی دادن
galvanising
اب فلزی دادن
metallic arc
قوس فلزی
metallic bond
پیوند فلزی
galvanises
اب فلزی دادن
galvanised
اب فلزی دادن
flitter
پولک فلزی
straps
تسمه فلزی
strap
تسمه فلزی
ribbon
نوار فلزی
metallic currency
پول فلزی
metallic conduction
رسانش فلزی
metallic filament
افروزه فلزی
metallic luster
جلای فلزی
metals
جسم فلزی
metal
فلزی کردن
ladder scaffold
داربست فلزی
lapping head
سمبه فلزی
metal
جسم فلزی
metal ornament
پولک فلزی
metal lath
شبکه فلزی
metal lamp
لامپ فلزی
metal ware
ضرف فلزی
pannikin
فنجان فلزی
metal industries
صنایع فلزی
non metallic
غیر فلزی
marlinspike
پاروی فلزی
metal coat
روکش فلزی
clasp
گره فلزی
buckle
تسمه فلزی
clasped
گره فلزی
metallic packing
لایی فلزی
metallic packing
پوشش فلزی
gratling
نرده فلزی
ribbons
نوار فلزی
metallic paints
رنگهای فلزی
metallic soap
صابون فلزی
metallizo
فلزی کردن
hollow ware
ادوات فلزی
metal spraying
تزریق فلزی
protective plating
حفاظ فلزی
minted money
پول فلزی
clasps
گره فلزی
metals
فلزی کردن
clasping
گره فلزی
nonmetallic
غیر فلزی
scaffold
داربست فلزی
metal type tube
لامپ فلزی
aneroid
جوسنج فلزی
carcase
اسکلت فلزی
sheets
ورق فلزی
aneroid barometer
جوسنج فلزی
armature
میله فلزی
try square
گونیای فلزی
truss bridge
پل اسکلت فلزی
sheet
ورق فلزی
metal rod
میله فلزی
thimble eye
چشمی فلزی
scaffolds
داربست فلزی
wire mesh
شبکه فلزی
lockers
کابینت فلزی
stave
نوار فلزی
thimbles
چشمی فلزی
cladding
روکش فلزی
all metal type tube
لامپ فلزی
cleat
تسمه فلزی
locker
کابینت فلزی
thimble
چشمی فلزی
cabled
طناب فلزی
bimetalism
سیستم دو فلزی
tip staff
عصای سر فلزی
bimetallic wire
سیم دو فلزی
brummagem
مسکوک فلزی
elephant shelter
پناهگاه فلزی
cable
طناب فلزی
luggage net
باربند فلزی مشبک
reinforced grillage
ارماتور مشبک فلزی
intermetallic compounds
ترکیبات بین فلزی
mesh reinforcement
ارماتور مشبک فلزی
invar struts
قطعات فلزی ضد انبساط
billies
نوعی کتری فلزی
perforated metal basket
سبد فلزی مشبک
cabled
مفتول فلزی بافته
washers
انواع واشر فلزی
washer
انواع واشر فلزی
cable
مفتول فلزی بافته
billy
نوعی کتری فلزی
organometallic compound
ترکیب الی فلزی
metal cone tube
لامپ مخروطی فلزی
ferrules
بست فلزی زدن
building steel lathing
اسکلت فلزی ساختمان
Crittal windows
[پنجره لولادار فلزی]
metal stamping
قالب گیری فلزی
bemetallic thermometer
گرماسنج زوج فلزی
templates
قالب چوبی یا فلزی
template
قالب چوبی یا فلزی
bimetallic standard
پایه پولی دو فلزی
bimetallism
نظام پولی دو فلزی
metallography
مطالعه الیاژهای فلزی
bushing
استر برنجی یا فلزی
metal filament
[رشته مارپیچ فلزی]
metal foil
ورق نازک فلزی
oarlock
جایگاه فلزی پارو
metal gauze
بافت توری فلزی
chock
چشمی فلزی روی پل
metal sheathing
پوشش کاری فلزی
accessory shoe
صفحه فلزی ضمائم
aglet
نوک فلزی بندکفش
metal planting
روکش کاری فلزی
metal sheathing
روکش کاری فلزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com