Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
accubation
تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
Other Matches
accented
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
to go to mess
سرخوراک یا
bolster
تکیه دادن
rests
تکیه دادن
bolsters
تکیه دادن
bolstered
تکیه دادن
rest
تکیه دادن
lean
تکیه دادن بطرف
to lean out of the window
به پنجره تکیه دادن
leaned
تکیه دادن بطرف
leans
تکیه دادن بطرف
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
accentuated
تکیه دادن تاکید کردن
accentuate
تکیه دادن تاکید کردن
accentuating
تکیه دادن تاکید کردن
accentuates
تکیه دادن تاکید کردن
benchrest
سکو برای تکیه دادن تیرانداز
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
to lean something against something
چیزی را به چیزی تکیه دادن
accents
تکیه
recumbency
تکیه
enclitic
بی تکیه
accumbency
تکیه
emphasis
تکیه
accenting
تکیه
leanings
تکیه
lolls
لم تکیه
leaning
تکیه
lolling
لم تکیه
loll
لم تکیه
accented
تکیه
reliance
تکیه
unaccented
بی تکیه
atonic
بی تکیه
lolled
لم تکیه
accent
تکیه
propped
تکیه گاه
leaned
تکیه زدن
saddle bearer
تکیه گاه
mahlstick
تکیه دست
leans
تکیه زدن
stayed
تکیه مهار
leans
تکیه کردن
to lean on a reed
تکیه بر اب کردن
postpositive
الحاقی و بی تکیه
counterfort
دیوار تکیه
bridge seat
تکیه گاه
prop
تکیه گاه
point of support
تکیه گاه
maulstick
تکیه دست
lean
تکیه کردن
rests
تکیه گاه
propping
تکیه گاه
leaned
تکیه کردن
stay
تکیه مهار
lean
تکیه زدن
fulcrum
تکیه گاه
recline
تکیه کردن
heel rest
تکیه گاه
anchor
تکیه گاه
support roller
تکیه گاه
slump over
تکیه زدن
arm rest
تکیه گاه
relied
تکیه کردن
relies
تکیه کردن
rely
تکیه کردن
to throw oneself on
تکیه کردن بر
insists
تکیه کردن بر
insisting
تکیه کردن بر
insisted
تکیه کردن بر
accentual
تکیه دار
relying
تکیه کردن
insist
تکیه کردن بر
to base one self
تکیه کردن
stand
تکیه گاه
anchoring
تکیه گاه
backrest
تکیه گاه
anchorage
تکیه گاه
catch-phrases
تکیه کلام
catch-phrase
تکیه کلام
support bearing
تکیه گاه
boilerplate
تکیه کلام
bearing
تکیه گاه
support
تکیه گاه
reclines
تکیه کردن
reclined
تکیه کردن
rest
تکیه گاه
anchorages
تکیه گاه
anchors
تکیه گاه
core print
تکیه گاه ماهیچه
bench wall
دیوار تکیه گاه
lateral support
تکیه گاه جانبی
accentuates
با تکیه تلفظ کردن
simple support
تکیه گاه ساده
to lean against something
تکیه زدن به چیزی
seat bars
میلههای تکیه گاه
propping
تیر شمع تکیه
settlement of abutments
نشست تکیه گاه
accentuating
با تکیه تلفظ کردن
perceptual anchorage
تکیه گاه ادراکی
propped
تیر شمع تکیه
hinged support
تکیه گاه مفصلی
journals
تکیه گاه اصلی
free support
تکیه گاه ازاد
journal
تکیه گاه اصلی
prop
تیر شمع تکیه
fixed support
تکیه گاه گیردار
arch abutment
تکیه گاه قوس
accentuated
با تکیه تلفظ کردن
bearing pressure
فشار تکیه گاهی
rest
تکیه گاه استراحت
bearing width
عرض تکیه گاه
elastic support
تکیه گاه ارتجاعی
anchorage distance
فاصله تکیه گاهی
bearing stress
تنش تکیه گاهی
support pression
فشار تکیه گاه
lateral support
تکیه گاه کناری
support conditions
شرایط تکیه گاهی
bow hand
دسته تکیه گاه
slogans
تکیه کلام شعار
slogan
تکیه کلام شعار
restraining support
تکیه گاه گیردار
anchoring effect
اثر تکیه گاهی
support
تکیه گاه پایه
rests
تکیه گاه استراحت
accumbent
تکیه کننده سرغذا
abutment
تکیه گاه نیمپایه
armpits
تکیه گاه ارنج
accentuate
با تکیه تلفظ کردن
direct support
تکیه گاه بی واسطه
accentually
مطابق تکیه صدا
solid support
تکیه گاه جامد
indirect support
تکیه گاه بی واسطه
armpit
تکیه گاه ارنج
accumbent
تکیه دار خوابیده
bearing plate
صفحه تکیه گاه
movable support
تکیه گاه متحرک
bearing pile
تکیه گاه پایه کوب
bearing support
تکیه گاه متحمل بار
catchword
تکیه سخن مفتاح کلام
back
پشتی کنندگان تکیه گاه
reaction of support
عکس العمل تکیه گاه
bearing pressure on foundation
فشار تکیه گاهی شالوده
backs
پشتی کنندگان تکیه گاه
stretcher
تکیه گاه پای پاروزن
bossing
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
accent mark
یکی از علائم تکیه در موسیقی
accentually
بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
staddle
چوب دستی تکیه گاه
spanned
فاصله دو تکیه گاه تیر
stiffened at the supports
تقویت شده در تکیه گاهها
support
تکیه گاه تصدیق کردن
bolster
تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolstered
تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolsters
تکیه گاه حافظ دهانه پل
spans
فاصله دو تکیه گاه تیر
spanning
فاصله دو تکیه گاه تیر
support resistance
واکنش یا مقاومت تکیه گاه
support movement
تغییر مکان تکیه گاه
span
فاصله دو تکیه گاه تیر
bossed
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
stretchers
تکیه گاه پای پاروزن
boss
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
to emphasize
تکیه کردن
[زبان شناسی]
bosses
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
movable support
تکیه گاه قابل انتقال
Do not lean out!
به پنجره تکیه ندهید!
[در اتوبوس یا مترو]
armpit
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
i rely solely on god...
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
slug
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
support
تکیه بدن ژیمناست روی دستها
slab for bearing
سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
armpits
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
slugged
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
slugs
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
beam on elastic supports
تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
arrow rest
تکیه گاه تیر روی کمان
accentuation
بکار بردن ایین تکیه صدا
barytone
کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
postposition
لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
be raise to the bench
بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
do
[verb]
روی
[فعلی که همراه می آید]
تکیه میکند
fulcrum
تکیه گاه ساختن پایه دار کردن
cheekpiece
تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
simply supported deep beam
تیره تیغه روی دو تکیه گاه ساده
expansion bearing
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
flying buttresses
طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
flying buttress
طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
pretone
هجا یا صدایی که پیش ازهجا تکیه دارواقع شود
string board
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
masculinerhme
قافیه کلماتی که نه به eبلکه بهجای تکیه دار منتهی میشود
lay back spin
چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
false work
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
cantilever
تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com