English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
journal تکیه گاه اصلی
journals تکیه گاه اصلی
Search result with all words
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
Other Matches
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
atonic بی تکیه
leaning تکیه
emphasis تکیه
unaccented بی تکیه
accent تکیه
recumbency تکیه
reliance تکیه
enclitic بی تکیه
loll لم تکیه
lolled لم تکیه
lolling لم تکیه
lolls لم تکیه
accents تکیه
accenting تکیه
leanings تکیه
accented تکیه
accumbency تکیه
lean تکیه زدن
to throw oneself on تکیه کردن بر
to lean on a reed تکیه بر اب کردن
to base one self تکیه کردن
propping تکیه گاه
leaned تکیه کردن
stand تکیه گاه
arm rest تکیه گاه
boilerplate تکیه کلام
slump over تکیه زدن
catch-phrase تکیه کلام
catch-phrases تکیه کلام
bridge seat تکیه گاه
propped تکیه گاه
support roller تکیه گاه
support bearing تکیه گاه
anchorage تکیه گاه
leans تکیه زدن
leans تکیه کردن
insists تکیه کردن بر
leaned تکیه زدن
saddle bearer تکیه گاه
recline تکیه کردن
insisting تکیه کردن بر
insisted تکیه کردن بر
insist تکیه کردن بر
reclined تکیه کردن
fulcrum تکیه گاه
backrest تکیه گاه
counterfort دیوار تکیه
prop تکیه گاه
bolstered تکیه دادن
bolster تکیه دادن
anchor تکیه گاه
accentual تکیه دار
anchoring تکیه گاه
anchors تکیه گاه
relying تکیه کردن
stayed تکیه مهار
stay تکیه مهار
rests تکیه گاه
bearing تکیه گاه
maulstick تکیه دست
mahlstick تکیه دست
rests تکیه دادن
rest تکیه گاه
rest تکیه دادن
heel rest تکیه گاه
bolsters تکیه دادن
relied تکیه کردن
lean تکیه کردن
rely تکیه کردن
postpositive الحاقی و بی تکیه
support تکیه گاه
point of support تکیه گاه
reclines تکیه کردن
anchorages تکیه گاه
relies تکیه کردن
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
rest تکیه گاه استراحت
accentuate با تکیه تلفظ کردن
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
accumbent تکیه دار خوابیده
accentually مطابق تکیه صدا
accumbent تکیه کننده سرغذا
propping تیر شمع تکیه
abutment تکیه گاه نیمپایه
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
prop تیر شمع تکیه
propped تیر شمع تکیه
accentuated با تکیه تلفظ کردن
accentuates با تکیه تلفظ کردن
movable support تکیه گاه متحرک
accentuating با تکیه تلفظ کردن
arch abutment تکیه گاه قوس
anchoring effect اثر تکیه گاهی
rests تکیه گاه استراحت
perceptual anchorage تکیه گاه ادراکی
indirect support تکیه گاه بی واسطه
to lean out of the window به پنجره تکیه دادن
core print تکیه گاه ماهیچه
to lean against something تکیه زدن به چیزی
direct support تکیه گاه بی واسطه
bow hand دسته تکیه گاه
bench wall دیوار تکیه گاه
bearing width عرض تکیه گاه
elastic support تکیه گاه ارتجاعی
lateral support تکیه گاه جانبی
lateral support تکیه گاه کناری
hinged support تکیه گاه مفصلی
free support تکیه گاه ازاد
fixed support تکیه گاه گیردار
armpit تکیه گاه ارنج
support تکیه گاه پایه
bearing stress تنش تکیه گاهی
slogans تکیه کلام شعار
leans تکیه دادن بطرف
bearing plate صفحه تکیه گاه
leaned تکیه دادن بطرف
solid support تکیه گاه جامد
seat bars میلههای تکیه گاه
settlement of abutments نشست تکیه گاه
simple support تکیه گاه ساده
slogan تکیه کلام شعار
bearing pressure فشار تکیه گاهی
armpits تکیه گاه ارنج
support conditions شرایط تکیه گاهی
restraining support تکیه گاه گیردار
support pression فشار تکیه گاه
lean تکیه دادن بطرف
back پشتی کنندگان تکیه گاه
backs پشتی کنندگان تکیه گاه
bearing pressure on foundation فشار تکیه گاهی شالوده
bolster تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolstered تکیه گاه حافظ دهانه پل
bearing support تکیه گاه متحمل بار
movable support تکیه گاه قابل انتقال
accubation تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
catchword تکیه سخن مفتاح کلام
bearing pile تکیه گاه پایه کوب
support تکیه گاه تصدیق کردن
bolsters تکیه گاه حافظ دهانه پل
staddle چوب دستی تکیه گاه
accentually بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
accent mark یکی از علائم تکیه در موسیقی
bossed تکیه گاه یاتاقان شفت ها
boss تکیه گاه یاتاقان شفت ها
span فاصله دو تکیه گاه تیر
stretchers تکیه گاه پای پاروزن
support resistance واکنش یا مقاومت تکیه گاه
spanned فاصله دو تکیه گاه تیر
accentuate تکیه دادن تاکید کردن
support movement تغییر مکان تکیه گاه
accentuated تکیه دادن تاکید کردن
accentuates تکیه دادن تاکید کردن
stretcher تکیه گاه پای پاروزن
bosses تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossing تکیه گاه یاتاقان شفت ها
spanning فاصله دو تکیه گاه تیر
to emphasize تکیه کردن [زبان شناسی]
spans فاصله دو تکیه گاه تیر
accentuating تکیه دادن تاکید کردن
reaction of support عکس العمل تکیه گاه
stiffened at the supports تقویت شده در تکیه گاهها
slab for bearing سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
barytone کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com