English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
bolster تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolstered تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolsters تکیه گاه حافظ دهانه پل
Other Matches
muzzle energy انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
baying دهانه خلیج دهانه گشاد
bays دهانه خلیج دهانه گشاد
bayed دهانه خلیج دهانه گشاد
bay دهانه خلیج دهانه گشاد
preserver حافظ
shield حافظ
hip pad حافظ
patron حافظ
patrons حافظ
shields حافظ
keeper حافظ
retentive حافظ
keepers حافظ
tompion دهانه بند لوله توپ دهانه بند
bye bye خدا حافظ
adieux خدا حافظ
bon voyage خدا حافظ
cheerio خدا حافظ
adieu خدا حافظ
auxiliary memory حافظ کمکی
aloha خدا حافظ
adieus خدا حافظ
fare you well خدا حافظ
good bye خدا حافظ
so long خدا حافظ
neuroglia بافت حافظ عصب
random access memory [RAM] module گذاره حافظ انتخابی
good by خدا حافظ بدرود
tension adjuster حافظ کشش طناب
flash defilade پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
fare thee well خوش باش خدا حافظ
maecenas حامی و حافظ علم وادب
mainsheet طناب حافظ بادبان اصلی
God bless [you] ! خدا حافظ [واژه کهنه]
lorica پوسته سخت حافظ جانوران
utilidor لوله حافظ سیم یا لولههای فلزی
lar نام یکی از ارواح حافظ خانه
totemist معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
totemite معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
international peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
mnemonics دارگونه حافظ ومادر خدایان شعروادب
polyzoarium کلنی مرجانی یا استخوان بندی حافظ ان
peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
peace keeping forces نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
enclitic بی تکیه
accumbency تکیه
accenting تکیه
accented تکیه
accent تکیه
recumbency تکیه
accents تکیه
emphasis تکیه
unaccented بی تکیه
reliance تکیه
lolling لم تکیه
atonic بی تکیه
lolled لم تکیه
leanings تکیه
lolls لم تکیه
loll لم تکیه
leaning تکیه
to throw oneself on تکیه کردن بر
to lean on a reed تکیه بر اب کردن
arm rest تکیه گاه
prop تکیه گاه
propped تکیه گاه
to base one self تکیه کردن
support bearing تکیه گاه
anchorage تکیه گاه
recline تکیه کردن
insists تکیه کردن بر
reclines تکیه کردن
insisting تکیه کردن بر
insisted تکیه کردن بر
heel rest تکیه گاه
catch-phrases تکیه کلام
catch-phrase تکیه کلام
propping تکیه گاه
insist تکیه کردن بر
support roller تکیه گاه
anchorages تکیه گاه
reclined تکیه کردن
lean تکیه کردن
counterfort دیوار تکیه
backrest تکیه گاه
anchor تکیه گاه
maulstick تکیه دست
anchoring تکیه گاه
anchors تکیه گاه
slump over تکیه زدن
stay تکیه مهار
postpositive الحاقی و بی تکیه
bridge seat تکیه گاه
rely تکیه کردن
relies تکیه کردن
boilerplate تکیه کلام
point of support تکیه گاه
fulcrum تکیه گاه
relied تکیه کردن
stayed تکیه مهار
bolster تکیه دادن
bolstered تکیه دادن
stand تکیه گاه
rests تکیه دادن
leans تکیه زدن
rests تکیه گاه
leans تکیه کردن
rest تکیه گاه
leaned تکیه زدن
leaned تکیه کردن
lean تکیه زدن
saddle bearer تکیه گاه
rest تکیه دادن
support تکیه گاه
accentual تکیه دار
mahlstick تکیه دست
bolsters تکیه دادن
bearing تکیه گاه
relying تکیه کردن
firth دهانه
drift loading دهانه
estuary دهانه
estuaries دهانه
inlet دهانه
embouchure دهانه
muzzle دهانه
muzzling دهانه
muzzles دهانه
muzzled دهانه
mouthless بی دهانه
inlets دهانه
mouth دهانه
mouthed دهانه
orifices دهانه
bays دهانه
throats دهانه
throat دهانه
noses دهانه
bay دهانه
bayed دهانه
orifice دهانه
nose دهانه
mouthing دهانه
orifice of the stomack دهانه
outfall دهانه
drowned river mouth دهانه
branching bay دهانه
mouths دهانه
baying دهانه
port دهانه
spout دهانه
spouted دهانه
spouting دهانه
head دهانه
span دهانه
yoke دهانه
spanned دهانه
openings دهانه
mouthpieces دهانه
waterway دهانه
mouthpiece دهانه
nozzles دهانه
nozzle دهانه
opening دهانه
jetting دهانه
triforium سه دهانه
spouts دهانه
jet دهانه
spans دهانه
waterways دهانه
jets دهانه
jetted دهانه
spanning دهانه
simple support تکیه گاه ساده
solid support تکیه گاه جامد
leans تکیه دادن بطرف
to lean against something تکیه زدن به چیزی
bearing plate صفحه تکیه گاه
armpit تکیه گاه ارنج
leaned تکیه دادن بطرف
bearing pressure فشار تکیه گاهی
lean تکیه دادن بطرف
perceptual anchorage تکیه گاه ادراکی
bearing stress تنش تکیه گاهی
armpits تکیه گاه ارنج
bearing width عرض تکیه گاه
to lean out of the window به پنجره تکیه دادن
bow hand دسته تکیه گاه
arch abutment تکیه گاه قوس
anchoring effect اثر تکیه گاهی
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
restraining support تکیه گاه گیردار
accumbent تکیه دار خوابیده
accumbent تکیه کننده سرغذا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com