Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
movable support
تکیه گاه متحرک
Other Matches
accenting
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
oogamous
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
operating slide
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
accenting
تکیه
loll
لم تکیه
accented
تکیه
leanings
تکیه
accent
تکیه
leaning
تکیه
reliance
تکیه
atonic
بی تکیه
unaccented
بی تکیه
accumbency
تکیه
accents
تکیه
recumbency
تکیه
enclitic
بی تکیه
emphasis
تکیه
lolls
لم تکیه
lolling
لم تکیه
lolled
لم تکیه
saddle bearer
تکیه گاه
stay
تکیه مهار
backrest
تکیه گاه
postpositive
الحاقی و بی تکیه
insist
تکیه کردن بر
bolster
تکیه دادن
mahlstick
تکیه دست
maulstick
تکیه دست
bolsters
تکیه دادن
support
تکیه گاه
point of support
تکیه گاه
bolstered
تکیه دادن
counterfort
دیوار تکیه
bridge seat
تکیه گاه
insisting
تکیه کردن بر
insists
تکیه کردن بر
propping
تکیه گاه
recline
تکیه کردن
reclined
تکیه کردن
reclines
تکیه کردن
propped
تکیه گاه
prop
تکیه گاه
anchorages
تکیه گاه
insisted
تکیه کردن بر
anchorage
تکیه گاه
boilerplate
تکیه کلام
arm rest
تکیه گاه
accentual
تکیه دار
stand
تکیه گاه
leans
تکیه زدن
leans
تکیه کردن
leaned
تکیه زدن
leaned
تکیه کردن
lean
تکیه زدن
lean
تکیه کردن
relies
تکیه کردن
fulcrum
تکیه گاه
to throw oneself on
تکیه کردن بر
stayed
تکیه مهار
to lean on a reed
تکیه بر اب کردن
to base one self
تکیه کردن
relied
تکیه کردن
relying
تکیه کردن
heel rest
تکیه گاه
catch-phrases
تکیه کلام
slump over
تکیه زدن
catch-phrase
تکیه کلام
support roller
تکیه گاه
anchoring
تکیه گاه
support bearing
تکیه گاه
rest
تکیه دادن
rely
تکیه کردن
rests
تکیه گاه
rests
تکیه دادن
bearing
تکیه گاه
rest
تکیه گاه
anchor
تکیه گاه
anchors
تکیه گاه
leaned
تکیه دادن بطرف
prop
تیر شمع تکیه
leans
تکیه دادن بطرف
armpits
تکیه گاه ارنج
slogans
تکیه کلام شعار
arch abutment
تکیه گاه قوس
anchoring effect
اثر تکیه گاهی
anchorage distance
فاصله تکیه گاهی
accumbent
تکیه دار خوابیده
accumbent
تکیه کننده سرغذا
propped
تیر شمع تکیه
accentually
مطابق تکیه صدا
abutment
تکیه گاه نیمپایه
armpit
تکیه گاه ارنج
slogan
تکیه کلام شعار
lean
تکیه دادن بطرف
accentuates
با تکیه تلفظ کردن
accentuated
با تکیه تلفظ کردن
fixed support
تکیه گاه گیردار
accentuate
با تکیه تلفظ کردن
to lean out of the window
به پنجره تکیه دادن
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
to lean against something
تکیه زدن به چیزی
journals
تکیه گاه اصلی
journal
تکیه گاه اصلی
propping
تیر شمع تکیه
rests
تکیه گاه استراحت
rest
تکیه گاه استراحت
accentuating
با تکیه تلفظ کردن
bearing stress
تنش تکیه گاهی
support pression
فشار تکیه گاه
bearing width
عرض تکیه گاه
support conditions
شرایط تکیه گاهی
solid support
تکیه گاه جامد
indirect support
تکیه گاه بی واسطه
bench wall
دیوار تکیه گاه
hinged support
تکیه گاه مفصلی
free support
تکیه گاه ازاد
bow hand
دسته تکیه گاه
lateral support
تکیه گاه جانبی
simple support
تکیه گاه ساده
elastic support
تکیه گاه ارتجاعی
core print
تکیه گاه ماهیچه
lateral support
تکیه گاه کناری
perceptual anchorage
تکیه گاه ادراکی
bearing plate
صفحه تکیه گاه
bearing pressure
فشار تکیه گاهی
support
تکیه گاه پایه
settlement of abutments
نشست تکیه گاه
direct support
تکیه گاه بی واسطه
seat bars
میلههای تکیه گاه
restraining support
تکیه گاه گیردار
accentuating
تکیه دادن تاکید کردن
support movement
تغییر مکان تکیه گاه
accentuated
تکیه دادن تاکید کردن
accentuate
تکیه دادن تاکید کردن
accentuates
تکیه دادن تاکید کردن
back
پشتی کنندگان تکیه گاه
spans
فاصله دو تکیه گاه تیر
spanning
فاصله دو تکیه گاه تیر
spanned
فاصله دو تکیه گاه تیر
span
فاصله دو تکیه گاه تیر
backs
پشتی کنندگان تکیه گاه
boss
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
stretchers
تکیه گاه پای پاروزن
stretcher
تکیه گاه پای پاروزن
staddle
چوب دستی تکیه گاه
reaction of support
عکس العمل تکیه گاه
stiffened at the supports
تقویت شده در تکیه گاهها
bolster
تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolstered
تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolsters
تکیه گاه حافظ دهانه پل
accent mark
یکی از علائم تکیه در موسیقی
accubation
تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
catchword
تکیه سخن مفتاح کلام
to emphasize
تکیه کردن
[زبان شناسی]
bearing support
تکیه گاه متحمل بار
bossed
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bosses
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
accentually
بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
movable support
تکیه گاه قابل انتقال
bearing pile
تکیه گاه پایه کوب
bearing pressure on foundation
فشار تکیه گاهی شالوده
support resistance
واکنش یا مقاومت تکیه گاه
support
تکیه گاه تصدیق کردن
bossing
تکیه گاه یاتاقان شفت ها
ambulant
متحرک
movable dam
سد متحرک
movable bridge
پل متحرک
locomotory
متحرک
dynamically
متحرک
vagile
متحرک
vagility
متحرک
dynamic
متحرک
moveable
متحرک
bascule bridge
پل متحرک
remotest
متحرک
mobile
متحرک
remote
متحرک
remoter
متحرک
drawbridges
پل متحرک
drawbridge
پل متحرک
mobiles
متحرک
lock
سد متحرک
locks
سد متحرک
floating
متحرک
moving
متحرک
barytone
کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
postposition
لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
slug
گلوله تکیه گاه فنر تنبل
support
تکیه بدن ژیمناست روی دستها
armpits
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
armpit
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
i rely solely on god...
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
arrow rest
تکیه گاه تیر روی کمان
slab for bearing
سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
Do not lean out!
به پنجره تکیه ندهید!
[در اتوبوس یا مترو]
accentuation
بکار بردن ایین تکیه صدا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com