English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
boss تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossed تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bosses تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossing تکیه گاه یاتاقان شفت ها
Other Matches
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
head stock یاتاقان
bearing یاتاقان
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
plain bearing یاتاقان تخت
translation bearing یاتاقان انتقالی
rod bearing یاتاقان میلهای
babitt metal بابیت یاتاقان
plain bearing یاتاقان ساچمهای
outboard bearing یاتاقان خارج
hydrostatic bearing یاتاقان هیدرواستاتیک
crankpin یاتاقان متحرک
bearing race جدار یاتاقان
gas bearing یاتاقان گازی
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
atonic بی تکیه
enclitic بی تکیه
accented تکیه
unaccented بی تکیه
accenting تکیه
accents تکیه
loll لم تکیه
lolling لم تکیه
lolls لم تکیه
accent تکیه
recumbency تکیه
emphasis تکیه
reliance تکیه
accumbency تکیه
leaning تکیه
lolled لم تکیه
leanings تکیه
lean تکیه زدن
mahlstick تکیه دست
maulstick تکیه دست
propping تکیه گاه
propped تکیه گاه
prop تکیه گاه
lean تکیه کردن
anchorages تکیه گاه
reclined تکیه کردن
reclines تکیه کردن
saddle bearer تکیه گاه
postpositive الحاقی و بی تکیه
point of support تکیه گاه
anchorage تکیه گاه
leaned تکیه کردن
leaned تکیه زدن
backrest تکیه گاه
rest تکیه گاه
bridge seat تکیه گاه
arm rest تکیه گاه
counterfort دیوار تکیه
rests تکیه دادن
fulcrum تکیه گاه
rests تکیه گاه
accentual تکیه دار
bearing تکیه گاه
relied تکیه کردن
leans تکیه زدن
relies تکیه کردن
rely تکیه کردن
relying تکیه کردن
leans تکیه کردن
boilerplate تکیه کلام
recline تکیه کردن
catch-phrases تکیه کلام
slump over تکیه زدن
stand تکیه گاه
anchors تکیه گاه
anchoring تکیه گاه
anchor تکیه گاه
bolsters تکیه دادن
stayed تکیه مهار
catch-phrase تکیه کلام
bolstered تکیه دادن
to throw oneself on تکیه کردن بر
to lean on a reed تکیه بر اب کردن
heel rest تکیه گاه
to base one self تکیه کردن
bolster تکیه دادن
rest تکیه دادن
insisting تکیه کردن بر
insisted تکیه کردن بر
insist تکیه کردن بر
stay تکیه مهار
insists تکیه کردن بر
support bearing تکیه گاه
support تکیه گاه
support roller تکیه گاه
elastic support تکیه گاه ارتجاعی
hinged support تکیه گاه مفصلی
bearing stress تنش تکیه گاهی
core print تکیه گاه ماهیچه
bearing width عرض تکیه گاه
bench wall دیوار تکیه گاه
direct support تکیه گاه بی واسطه
bow hand دسته تکیه گاه
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
fixed support تکیه گاه گیردار
support pression فشار تکیه گاه
support conditions شرایط تکیه گاهی
solid support تکیه گاه جامد
settlement of abutments نشست تکیه گاه
seat bars میلههای تکیه گاه
to lean against something تکیه زدن به چیزی
restraining support تکیه گاه گیردار
perceptual anchorage تکیه گاه ادراکی
to lean out of the window به پنجره تکیه دادن
free support تکیه گاه ازاد
indirect support تکیه گاه بی واسطه
simple support تکیه گاه ساده
lateral support تکیه گاه جانبی
lateral support تکیه گاه کناری
movable support تکیه گاه متحرک
accentuated با تکیه تلفظ کردن
accentually مطابق تکیه صدا
slogan تکیه کلام شعار
abutment تکیه گاه نیمپایه
slogans تکیه کلام شعار
propped تیر شمع تکیه
leans تکیه دادن بطرف
leaned تکیه دادن بطرف
lean تکیه دادن بطرف
journals تکیه گاه اصلی
journal تکیه گاه اصلی
propping تیر شمع تکیه
prop تیر شمع تکیه
support تکیه گاه پایه
armpit تکیه گاه ارنج
accentuates با تکیه تلفظ کردن
accentuate با تکیه تلفظ کردن
armpits تکیه گاه ارنج
accumbent تکیه کننده سرغذا
arch abutment تکیه گاه قوس
bearing plate صفحه تکیه گاه
bearing pressure فشار تکیه گاهی
rest تکیه گاه استراحت
rests تکیه گاه استراحت
accentuating با تکیه تلفظ کردن
anchoring effect اثر تکیه گاهی
accumbent تکیه دار خوابیده
anchorage distance فاصله تکیه گاهی
spanning فاصله دو تکیه گاه تیر
spanned فاصله دو تکیه گاه تیر
accentuate تکیه دادن تاکید کردن
support resistance واکنش یا مقاومت تکیه گاه
stretchers تکیه گاه پای پاروزن
stretcher تکیه گاه پای پاروزن
accentuating تکیه دادن تاکید کردن
accentuated تکیه دادن تاکید کردن
accentuates تکیه دادن تاکید کردن
support movement تغییر مکان تکیه گاه
span فاصله دو تکیه گاه تیر
staddle چوب دستی تکیه گاه
stiffened at the supports تقویت شده در تکیه گاهها
spans فاصله دو تکیه گاه تیر
bolstered تکیه گاه حافظ دهانه پل
back پشتی کنندگان تکیه گاه
backs پشتی کنندگان تکیه گاه
catchword تکیه سخن مفتاح کلام
accubation تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
bolster تکیه گاه حافظ دهانه پل
bearing pressure on foundation فشار تکیه گاهی شالوده
to emphasize تکیه کردن [زبان شناسی]
bolsters تکیه گاه حافظ دهانه پل
movable support تکیه گاه قابل انتقال
bearing pile تکیه گاه پایه کوب
accentually بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
support تکیه گاه تصدیق کردن
reaction of support عکس العمل تکیه گاه
bearing support تکیه گاه متحمل بار
accent mark یکی از علائم تکیه در موسیقی
armpits چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
slugs گلوله تکیه گاه فنر تنبل
slug گلوله تکیه گاه فنر تنبل
slugged گلوله تکیه گاه فنر تنبل
armpit چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
slab for bearing سنگ بتنی کف تاوه تکیه گاه
beam on elastic supports تیر روی تکیه گاههای ارتجاعی
benchrest سکو برای تکیه دادن تیرانداز
barytone کلمهای که اخران بی تکیه است میانه
accentuation بکار بردن ایین تکیه صدا
Do not lean out! به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
arrow rest تکیه گاه تیر روی کمان
support تکیه بدن ژیمناست روی دستها
postposition لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
fulcrum تکیه گاه ساختن پایه دار کردن
do [verb] روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند
be raise to the bench بر مسند قضاوت تکیه زدن دادرس شدن
simply supported deep beam تیره تیغه روی دو تکیه گاه ساده
cheekpiece تکیه گاه گونه تیرانداز روی تفنگ
expansion bearing تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
flying buttress طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
flying buttresses طاق مایلی که بدیوارساختمانی تکیه کرده وانرانگه میدار د
string board تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com