English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
felidae تیره گربه
Search result with all words
feline وابسته به تیره گربه گربه صفت
Other Matches
genet جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
murine از تیره موش جانوری از تیره موش
puss گربه
gib cat گربه نر
air drain گربه رو
moggy گربه
felid گربه
the cat has nine lives گربه
ventus's shell کس گربه
cat گربه
cats گربه
grimalkin گربه
neko گربه
malkin گربه
tomcats گربه نر
tomcat گربه نر
flue گربه رو
flues گربه رو
tom cat گربه نر
felid گربه مانند
cri du chat گربه اوایی
civet گربه زباد
felinity گربه صفتی
heating flue تنوره گربه رو
fitchet گربه قطبی
kitling بچه گربه
gib cat گربه اخته
lead one a dance گربه رقصاندن
to lead one a dance گربه رقصاندن
gib گوه گربه نر
lemon grass گربه دشتی
foumart گربه قطبی
foumart گربه شمالی
meaow صدای گربه
mew صدای گربه
pussy گربه وار
pussies گربه وار
grimalkin گربه ماده
kitty بچه گربه
kitties بچه گربه
wildcats گربه وحشی
wildcat گربه وحشی
cat's paws پنجه گربه
cat's paw پنجه گربه
kitten بچه گربه
kittens بچه گربه
kit بچه گربه
kits بچه گربه
cowry نوعی کس گربه
catfish گربه ماهی
cowrie نوعی کس گربه
mewed صدای گربه
mewing صدای گربه
cattiness گربه صفتی
cattily گربه وار
cats eye چشم گربه
tabbies گربه ماده
tabby گربه ماده
catling بچه گربه
cattish گربه وار
catlike گربه وار
cathead کله گربه
caracal گربه صحرایی
galeophobia گربه هراسی
ailurophobia گربه هراسی
cowries نوعی کس گربه
catty شبیه گربه
sheat fish گربه ماهی
silure گربه ماهی
toms جنس نر گربه نر
tom جنس نر گربه نر
tabby cat گربه خط دار
tiger cat گربه وحشی
to pull the strings گربه رقصاندن
cattiest شبیه گربه
catty گربه صفت
cattier شبیه گربه
cattier گربه صفت
cattiest گربه صفت
Persian cat گربه ایرانی
abyssinian نژادی از گربه
gatophobia گربه هراسی
meow صدای گربه
reflecting stud چشم گربه
viverrine خانواده گربه زباد
viverrine شبیه گربه زباد
to pull the wires گربه رقصانی کردن
gib گربه صفت بودن
miaou صدای گربه میومیو
They fight like cat and dog. مانند سگ و گربه به هم می پرند.
cat gets one's tongue <idiom> گربه زبونش را خورده
beom seogi گربه سان ایستادن
catamount یکجور گربه دشتی
caterwaul صدای شیون گربه
caterwauled صدای شیون گربه
kittenish مثل بچه گربه
miaow صدای گربه میومیو
miaowed صدای گربه میومیو
miaowing صدای گربه میومیو
miaows صدای گربه میومیو
serval گربه دشتی افریقایی
leopard پلنگ گربه وحشی
neko ashi dachi ایستادن گربه سان
pussies ریم الود گربه
caterwauls صدای شیون گربه
tabby cat گربه ببری یا پلنگی
caterwauling صدای شیون گربه
pussy ریم الود گربه
leopards پلنگ گربه وحشی
catamountain یکجور گربه دشتی
Siamese cats گربه چشم ابی ولاغرسیامی
Siamese cat گربه چشم ابی ولاغرسیامی
play cat and mouse with someone <idiom> موش و گربه بازی کردن
The cat dreams of mice. <proverb> گربه در خواب موش بیند.
linsang گربه زباد برمه وجاوه
fisch پوست راسو یا گربه قطبی
hemp nettle گیاهان جنس کله گربه
There is not room no swing a cat . <proverb> گربه را مجال گذز نیست .
A cat has nine lives . <proverb> گربه هفت جان دارد .
margay گربه پلنگی امریکای جنوبی
fitchew پوست راسو یا گربه قطبی
fleas i. doges and cats کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
cougar گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
cougars گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
wire pulling گربه رقصانی تحریک سیاست بازی
manx cat گربه اهلی موکوتاه ودم کوتاه
rumpy یکجور گربه بی دم در جزیره man of isle
The cat ate the whole mouse. گربه تمام موش راخورد ( گوشت ،استخوان وغیره )
Two cas and a mouse , two wives in one house , two. <proverb> دو گربه و یک موش ,دو زن در یک خانه و دو سگ و یک استخوان هرگز سلوکشان نشود .
catgut روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
No matter which way you fling a cat, it will light. <proverb> گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
return کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returning کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returned کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
gens تیره
darkness تیره گی
owl light تیره
owl light تیره گی
nubilous تیره
nebulose تیره
caliginous تیره
murky تیره
fuscous تیره
fuzzier تیره
funereal تیره
fuzziest تیره
fuzzy تیره
cloudy تیره
nebulous تیره
murk تیره
demomination تیره
duskish تیره
enigmatical تیره
sombrous تیره
subfuscous تیره
overcast تیره
strained تیره
ilk تیره
opaque تیره
darkest تیره
dashed خط تیره
dulled تیره
dashes خط تیره
obscures تیره
hazier تیره
obscuring تیره
turbid تیره
darker تیره
obscurest تیره
dash خط تیره
dark <adj.> تیره
types تیره
typed تیره
type تیره
haziest تیره
obscurer تیره
dull تیره
black تیره
blacked تیره
heavy تیره
heaviest تیره
heavies تیره
heavier تیره
blacks تیره
duller تیره
dullest تیره
obscured تیره
obscure تیره
family تیره
families تیره
dulls تیره
blacker تیره
dulling تیره
blackest تیره
muddied تیره
faint تیره
indistinct تیره
muddier تیره
muddies تیره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com