Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English
Persian
wale
تیر افقی انتخاب کردن
Other Matches
planed
افقی سطح افق افقی کردن
level
تراز سطح افقی افقی کردن
planes
افقی سطح افق افقی کردن
leveled
تراز سطح افقی افقی کردن
planing
افقی سطح افق افقی کردن
levels
تراز سطح افقی افقی کردن
plane
افقی سطح افق افقی کردن
levelled
تراز سطح افقی افقی کردن
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
tree
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
menus
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menu
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
sliding wedge
گاوه افقی یاکولاس افقی
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
cross level
افقی کردن
transverse abduction
دور کردن افقی
transverse adduction
نزدیک کردن افقی
horizontal loading
پر کردن مهمات به طور افقی
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
to have one's pick
انتخاب کردن
screened
انتخاب کردن
screen
انتخاب کردن
elects
انتخاب کردن
electing
انتخاب کردن
choosing
انتخاب کردن
chooses
انتخاب کردن
dial
انتخاب کردن
dialed
انتخاب کردن
dialled
انتخاب کردن
selects
انتخاب کردن
pitch upon
انتخاب کردن
elect
انتخاب کردن
select
انتخاب کردن
screens
انتخاب کردن
choose
انتخاب کردن
selected
انتخاب کردن
screening, screenings
انتخاب کردن
dials
انتخاب کردن
opts
انتخاب کردن
sifted
انتخاب کردن
sifts
انتخاب کردن
to make a choice of
انتخاب کردن
sift
انتخاب کردن
mischoose
بد انتخاب کردن
opted
انتخاب کردن
opt
انتخاب کردن
opting
انتخاب کردن
pick out
<idiom>
انتخاب کردن
single
انتخاب کردن
designate
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designating
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designates
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
rectification
تصویر کردن یک عکس مورب هوایی روی یک سطح افقی راست کردن عکس
leveling
میزان کردن افقی کردن
reelect
تجدید انتخاب کردن
pick out
انتخاب کردن دریافتن
destine
قبلا انتخاب کردن
preselect
انتخاب کردن مقدماتی
preselect
قبلا انتخاب کردن
elects
انتخاب کردن برگزیده منتخب
chap
انتخاب کردن شکاف دادن
elect
انتخاب کردن برگزیده منتخب
to ballot for
بارای پنهان انتخاب کردن
to pitch upon something
چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
disfranchise
از حق رای یا انتخاب محروم کردن
electing
انتخاب کردن برگزیده منتخب
coopt
انتخاب کردن ودر میان خوداوردن
raster graphics
روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
dispatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
selected
جدا کردن انتخاب کردن
select
جدا کردن انتخاب کردن
selects
جدا کردن انتخاب کردن
to run in
گرفتار کردن انتخاب کردن
menu item
یک انتخاب در فهرست انتخاب
audio
ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
lateral
افقی
horizontal
افقی
laterad
افقی
ordinate
حور افقی
horizontal boring
سوراخکاری افقی
brise-soleil
کرکره افقی
horizontal growth
رشد افقی
horizontal hook
قلاب افقی
trunnion
مفصل افقی
trunnion
پاشنه افقی
horizontal candlepower
شمع افقی
yardarm
بازوی افقی
horizontal combination
ترکیب افقی
horizontal plane
صفحه افقی
horizontal crossbar
میله افقی
rhumb
دایره افقی
horizontal disparity
ناهمخوانی افقی
horizontal integration
ادغام افقی
horizontal integration
تمرکز افقی
straight
افقی بطورسرراست
landscape orientation
تمایل افقی
plain coordinates
مختصات افقی
horizontal
سطح افقی
jack arch
طاق افقی
horizontal cornice
رخ بام افقی
cross hatch
هاشور افقی
cross head
تیر افقی
cross beam
تیر افقی
horizontally
بطور افقی
cross-beam
تیر افقی
tiers
ردیف افقی
crosscut saw
اره افقی بر
horizontal wedge
گاوه افقی
horizontal integration
انضمام افقی
brise-soleil
پرده افقی
horizontal loading
کولاس افقی
horizontal mobility
تحرک افقی
straightest
افقی بطورسرراست
transverse plane
صفحه افقی
horizontal polarization
قطبش افقی
horizontal pump
پمپ افقی
straighter
افقی بطورسرراست
horizontal scrolling
حرکت افقی
horizontal section
برش افقی
horizontal taping
مساحی افقی
horizontal wedge
کولاس افقی
tier
ردیف افقی
abscissa
محور افقی
putlog or lock
تیر افقی
transom
وادار افقی
transom
الت افقی
abscissa
بعد افقی
scans
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
breastsummer
تیر افقی سردر
surge
حرکات افقی اب دریا
horizontal labor mobility
تحرک افقی کارگر
surged
حرکات افقی اب دریا
horizontal loading
بارگیری افقی کشتیها
surges
حرکات افقی اب دریا
horizontal phase control
تنظیم فاز افقی
grand pianos
پیانوی بزرگ و افقی
horizontal shearing stress
تنش برش افقی
horizontal social mobility
تحرک افقی اجتماعی
dragon-tie
تیر افقی گوشه ها
advection
جابجایی افقی هوا
horizontal arch element
حلقه افقی قوس
horizon system of coordinates
دستگاه مختصات افقی
boom
ستون افقی
[کشتی]
spar
ستون افقی
[کشتی]
roof tree
کش دیرک افقی چادر
grand piano
پیانوی بزرگ و افقی
x axis
بردار افقی گراف
vertical loom
دار افقی
[قالی]
X coordinate
مختصات بردار افقی
ridge pole
کش دیرک افقی چادر
x plates
صفحات انحراف افقی
elevators
مکان افقی متحرک
elevator
مکان افقی متحرک
mean horizontal candlepower
شمع افقی متوسط
horizontal stabilizer
مکان افقی ثابت
bar
میله افقی در پرش
common roof
تیرچه افقی خرپا
horizontal loom
دار افقی
[قالی]
crossbars
تیرک افقی دروازه
crossbar
تیرک افقی دروازه
cross grinder
شاه تیر افقی
laterad
واقع درخط افقی
bars
میله افقی در پرش
lateral
واقع درخط افقی
lateralrelationship
نسبت در خط افقی از پهلو
horizontal synchronizing
همزمان ساز افقی
cross level
حباب تراز افقی
transom
الت افقی کمرکش
windowsill
قسمت افقی لبه پنجره
crossbar
چوب افقی بالای مانع
transit compass
الت سنجش گوشههای افقی
scans
یکی ازخط وط افقی فسفری
racing dive
شیرجه افقی دراغاز مسابقه
boomed
تیر افقی وصل به بادبان
foward speed
همنه سرعت در صفحه افقی
crosspiece
قسمت افقی وعرضی هر چیزی
western roll
غلطیدن افقی از روی میله
bars
چوب افقی بالای مانع
ledger
تیر افقی جلو چوبست
booming
تیر افقی وصل به بادبان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com