Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
personal salute
تیر سلام برای افراد
Other Matches
personal salute
مراسم سلام افراد برجسته
parting salute
سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
cultivation
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
whom it may concern
برای اطلاع افراد ذیربط
parting shot
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shots
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
ahoy
ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
split ticket
<idiom>
انتخاب افراد سیاسی برای رای
conferences
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conference
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
enroute personnel
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
panels
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panel
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
appearance money
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
To stand at the salute.
بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
characterization
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
shares
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shared
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
salvo
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvoes
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
CB
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
generations
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
smalltalk
یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
generation
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
fifth generation computers
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
levee en masse
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
salute
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting battery
توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
saluting
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salutes
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluted
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
utopiannism
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
hand salute
سلام نظامی دادن سلام نظامی
good afternoon
سلام
all hail
سلام
ave
سلام
greeted
: سلام
regard
سلام
greet
: سلام
saluting
سلام
greets
: سلام
regarded
سلام
regards
سلام
salaamed
سلام
allhail
سلام
howdy
سلام !
salaaming
سلام
salaams
سلام
kind regards
سلام
salaam
سلام
salutation
سلام
saluted
سلام
salute
سلام
greeting
سلام
hullo
سلام
salutations
سلام
greetings
سلام
hello
سلام
salutes
سلام
hellos
سلام کردن
sty
سنده سلام
hullos
سلام کردن
salaam
سلام کردن
hails
سلام کردن
admirals' march
سلام تیمساری
sties
سنده سلام
styes
سنده سلام
blank catridge
گلوله سلام
greetings
سلام کننده
saluting gun
توپ سلام
take the salute
سلام گرفتن
greeting
سلام کننده
hallos
سلام کردن
full dress
لباس سلام
hello
سلام کردن
stye
سنده سلام
hailing
: سلام درود
half cap
نیم سلام
salute
سلام دادن
salutes
سلام دادن
saluted
سلام دادن
hail
: سلام درود
hail
سلام کردن
to take the salute
سلام گرفتن
nodding acquaintance
سلام علیک
hailed
: سلام درود
saluting
سلام دادن
hailed
سلام کردن
gun salute
تیر سلام
to give the time of day
سلام کردن
hails
: سلام درود
salaamed
سلام کردن
color salute
سلام به پرچم
minute gun
توپ سلام
salaaming
سلام کردن
salaams
سلام کردن
hailing
سلام کردن
hails
سلام برشما باد
to make a curtsy
سلام زنانه کردن
They greeted each other.
با هم سلام وتعارف کردند
hailed
سلام برشما باد
saluter
سلام دهنده یاکننده
to return a greeting
جواب سلام دادن
hail
سلام برشما باد
give my r. s to him
سلام مرابه او برسانید
hailing
سلام برشما باد
to salute an officer
افسری را سلام دادن
curtseying
سلام یاتواضع کردن
curtsied
سلام یاتواضع کردن
curtsies
سلام یاتواضع کردن
fire salute
توپ سلام انداختن
Give him my regards.
سلام من را به او برسان.
[مرد]
curtsey
سلام یاتواضع کردن
to fire salute
توپ سلام انداختن
Remember me to him.
سلام من را به او برسان.
[مرد]
evening gun
توپ سلام شامگاه
Please give him my (best) regards.
سلام مرا به اوبرسانید
curtsy
سلام یاتواضع کردن
curtsying
سلام یاتواضع کردن
peace be with you
سلام برشما باد
trooped
افراد
enlisted personnel
افراد
trooping
افراد
enlistedman
افراد
men
افراد
troop
افراد
personnel
افراد
Everyone sends their regards to you.
همگی بهت سلام رسوندن.
salutations
تعارف سلام اول نامه
To be a nodding acquaintance of someone .
با کسی سلام وعلیک داشتن
he has an axe to grind
سلام لربی طمع نیست
To greet someone . To exchange greetings with someone.
با کسی سلام وتعارف کردن
To take the salute.
جواب سلام ( نظامی ) رادادن
half cap
سلام با اندک تکانی درکلاه
He didnt return (acknowledge) my greetings.
جواب سلام مرا نداد
gratulate
تبریک گفتن سلام کردن
salutation
تعارف سلام اول نامه
levee
سلام عام بارعام دادن
present arms
سلام درحال پیش فنگ
filler personnel
افراد جایگزینی
service club
باشگاه افراد
liberty men
افراد مرخصی
personnel status
وضع افراد
roll call
نامیدن افراد
enlisted personnel
طبقه افراد
equal status persons
افراد همپایه
category
طبقه افراد
withindoors
افراد داخل
cognoscenti
افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
packed out
پر و مملو از افراد
top-level
افراد عالیرتبه
head count
جمع افراد
platoon
جوخهء افراد
platoons
جوخهء افراد
enlistee
افراد داوطلب
head counts
جمع افراد
to do make or pay obeisance to
بکسی تواضع یا باسر سلام کردن
troops
افراد قسمتها سربازان
commando
افراد نیروی مخصوص
condemning
محکوم کردن افراد
condemns
محکوم کردن افراد
part owners
افراد شریک المال
commandos
افراد نیروی مخصوص
top-level
توسط افراد عالیرتبه
receptee
افراد مورد پذیرش
transfer station
محل انتقال افراد
personnel monitoring
بازرسی بدنی از افراد
personal error
خطاهای انفرادی افراد
condemn
محکوم کردن افراد
coachload
افراد سوار بر درشکه
noncombatant
افراد غیر نظامی
target audience
افراد مورد نظر
army deposit fund
پس انداز انفرادی افراد
posse comitatus
دسته افراد پلیس
aptitude area
حیطه قابلیت افراد
close station
افراد بدو مرخص
characterization
نوشتن بیوگرافی افراد
the common wealth of learning
افراد اهل علم
favouritism
افراد مورد توجه
morale
روحیه افراد مردم
family size
تعداد افراد خانواده
rouse out
بیدار کردن افراد
cimmerian
افراد کشور فلمات
dependents
افراد تحت تکفل
play the field
<idiom>
با افراد مختلفی قرارگذاشتن
special olympics
المپیک افراد استثنایی
avast
افراد به جای خود
transfer station
محل اعزام افراد
billet slip
کارت محلهای افراد
billet slip
لوحه اسکان افراد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com