English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
nose ribs تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
Other Matches
center of thrust امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
elongation امتداد
in range with در امتداد
building line امتداد
direction امتداد
tensions امتداد
tension امتداد
run امتداد
runs امتداد
alignment امتداد
extensions امتداد
extension امتداد
protraction امتداد
extensiveness امتداد
alignments امتداد
trail خط ی در امتداد چیزی
fine draw امتداد دادن
extension امتداد دادن
to eke out امتداد دادن
trailed خط ی در امتداد چیزی
trailing خط ی در امتداد چیزی
trails خط ی در امتداد چیزی
flushes هم سطح یا در یک امتداد
eke out امتداد دادن
prolongs امتداد دادن
prolonging امتداد دادن
cutting stroke امتداد برش
flushing هم سطح یا در یک امتداد
prolong امتداد دادن
good continuation امتداد خوب
along line در امتداد خطوط
flush هم سطح یا در یک امتداد
extension ملحقه امتداد
to be prolonged امتداد یافتن
extend امتداد دادن
prolonger امتداد دهنده
protend امتداد یافتن
extends امتداد دادن
protractile امتداد پذیر
extensions امتداد دادن
extensions ملحقه امتداد
extending امتداد دادن
extend the life of the company امتداد مدت شرکت
prolongs امتداد یافتن بتاخیرانداختن
endarch از مرکزبخارج امتداد یافته
prolong امتداد یافتن بتاخیرانداختن
prolonging امتداد یافتن بتاخیرانداختن
endarchy امتداد از مرکز به خارج
contour bund بند در امتداد خط تراز
inextension عدم امتداد یا توسعه
rate of sideslip همنه تندی در امتداد محورعرضی
accosted در امتداد چیزی حرکت کردن
accost در امتداد چیزی حرکت کردن
fore and aft امتداد سینه تا پاشنه ناو
accosting در امتداد چیزی حرکت کردن
elongating دراز کردن امتداد دادن
abeam امتداد عمود برمحور طولی
elongates دراز کردن امتداد دادن
elongate دراز کردن امتداد دادن
accosts در امتداد چیزی حرکت کردن
prolongate طولانی کردن امتداد دادن
duplex ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplexes ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
scratch spin چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
to spin out امتداد دادن مفصلا درست کردن
cicycle ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
toe rake تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe pick تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
go baseline حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
dogtooth ناپیوستگی در ناحیه داخلی لبه حمله در امتداد وتر
feeds سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
bi directional انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
worded کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
notch بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
feed سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
word کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
notches بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
packets کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
packet کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
cam ground piston پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
desktop میله وضعیت که معمولاگ در امتداد دکمهای از صفحه ویندوز نشان داده میشود
fishplate صفحه پولادینی که دو خط اهن یا دوتیر را بهم متصل ساخته ودر امتداد هم قرارمیدهد
tabulation نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود
dual استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
regression rate سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
tabulation 1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
jet flap فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
jaggies لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
flat racing seat خم شدن روی اسب و دستها وسر در امتداد گردن اسب
centers سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
parallel ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallels ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
paralleled ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallelled ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallelling ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
paralleling ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
simm تخته مدار کوچک و فشرده با یک لبه اتصال در امتداد یک لبه که قط عات حافظه فرفیت را حمل میکند
aliasing لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی دار روی صفحه نمایش کامپیوتر فاهر می شوند که به علت اندازه هر پیکسل است
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
cuno filter نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
Brontide نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
coning angle زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
tracked یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
track یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
tracks یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
NIC تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
Herati pattern طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
hypercard نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
collective pitch control کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
lisped یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisps یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
boom تیرک
headmost جلویی
booms تیرک
secondary beam تیرک
stakes تیرک
staked تیرک
joists تیرک
stake تیرک
front end سر جلویی
joist تیرک
rolling pins تیرک
beam تیرک
spars تیرک
sparred تیرک
spar تیرک
rolling pin تیرک
boomed تیرک
beams تیرک
booming تیرک
real box wing بالی با سه تیرک
front view نمای جلویی
quarter boom تیرک پاشنه
advance section قسمت جلویی
lazy painter ریسمان تیرک
lower boom تیرک میانی
bar frame تیرک قاب
stander تیرک چوبی
sill beam تیرک استانه
entry door در جلویی [ساختمان]
roller تیرک دار
forestay بکسل جلویی
front door [of house] در جلویی [ساختمان]
foretop بام جلویی
forward station پاسگاه جلویی
advanced جلویی مقدم
crown-post تیرک عمودی
false spar تیرک کاذب
entrance در جلویی [ساختمان]
entrance door در جلویی [ساختمان]
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
luff لبه جلویی بادبان
lap رسیدن به حریف جلویی
branch [تیرک گوتیک در طاق]
crossbars تیرک افقی دروازه
goalposts تیرک عمودی دروازه
lapped رسیدن به حریف جلویی
upright تیرک عمودی دروازه
embaded sill beam تیرک توکار استانه
telencephalon قسمت جلویی مغزجنین
goalpost تیرک عمودی دروازه
crossbar تیرک افقی دروازه
purlin لایه یا تیرک اتصال
forward edge of battle area لبه جلویی منطقه نبرد
hanging-post [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
The car in front is obstructintg us. اتوموبیل جلویی به ما راه نمی دهد
noses دماغه جلویی تخته موج سواری
nose دماغه جلویی تخته موج سواری
burdended فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
one toe spin چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
sanshifter واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates تمام شدن تمام کردن
terminated تمام شدن تمام کردن
terminate تمام شدن تمام کردن
tacking تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tack تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
tacks تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
to beg [of a dog holding up front paws] التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
to sit up and beg التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
toe point پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
tucks پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucking پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
angle-post [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
tuck پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com