Dictiornary-Farsi | تیمهای لیگ فرعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
minors	تیمهای لیگ فرعی


Search result with all words

minor league	دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
Other Matches

country teams	تیمهای اعزامی به کشورها
ace	ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
aces	ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
mixed pairs	مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد
Football pool [British English]	قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
subspecies	قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
high goal polo	چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
speedway	مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
first class cricket	مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
by pass	بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype	بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
professional service	تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
stbtitle	عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
sublease	اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
second class	فرعی
accessory	فرعی
sub dam	سد فرعی
inferior	فرعی
inferiors	فرعی
subsidiaries	فرعی
extrinsic	فرعی
succursal	فرعی
adjunct	فرعی
half deck	پل فرعی
adjuncts	فرعی
secondary	فرعی
spillover effect	اثر فرعی
tributaries	فرعی
tributary	فرعی
branch line	خط فرعی
branch lines	خط فرعی
subsidiary	فرعی
incident	فرعی
lateral	فرعی
derivatives	فرعی
derivative	فرعی
adverse reaction	اثر فرعی
by-effect	اثر فرعی
byeffect	اثر فرعی
fall-out [side effect]	اثر فرعی
secondary effect	اثر فرعی
subalterns	فرعی
ancillary	فرعی
subaltern	فرعی
petty	فرعی
min	فرعی
minor	فرعی
by	فرعی
accessorial	فرعی
incidents	فرعی
incidental effect	اثر فرعی
diverticulum	جاده فرعی
dixings	ارایشهای فرعی
incidentals	اقلام فرعی
extension telephone	تلفن فرعی
link road	راه فرعی
lay shaft	میله فرعی
dog leg	شاخه فرعی
intercardinal headings	جهات فرعی
intercardinal points	جهات فرعی
floor jack	اهرم فرعی
derived units	احاد فرعی
spur track	جاده فرعی
by path	جاده فرعی
by pass	گذرگاه فرعی
by pass	لوله فرعی
by lane	کوچه فرعی
bye election	انتخابات فرعی
by election	انتخابات فرعی
bracteole	برگچه فرعی
borrowed light	نورگیر فرعی
blessed folder	مخزن فرعی
bayou	نهرکوچک یا فرعی
bypath	جاده فرعی
backway	جاده فرعی
avocation	کار فرعی
by product	فراورده فرعی
by product	نتیجه فرعی
by product	محصول فرعی
derived units	واحدهای فرعی
secondary unit	واحد فرعی
derived unit	واحد فرعی
daughter chain	زنجیر فرعی
cotype	نوعی فرعی
coproduct	محصول فرعی
consequent pole	قطب فرعی
colonnette	ستون فرعی
byroad	جاده فرعی
byname	اسم فرعی
by work	کار فرعی
by way	راه فرعی
sub network	شبکه فرعی
by product material	فراورده فرعی
auxiliary switch	کلید فرعی
extension	شماره فرعی
underplot	داستان فرعی
token money	پول فرعی
tine	شاخ فرعی
sugroup	دسته فرعی
substrate	شکل فرعی
substation	ایستگاه فرعی
suborder	راسته فرعی
submenu	منوی فرعی
subspace	فضای فرعی
subinterval	فاصله فرعی
subharmonic	هماهنگ فرعی
subgenus	تیره فرعی
subgenus	جنس فرعی
byway	راه فرعی
byways	راه فرعی
subordinate clause	جملهوارهی فرعی
lay-shaft	میله فرعی
jamb-shaft	ستون فرعی
annexe	ساختمان فرعی
DIVERSION	راه فرعی
walk-on	بازیگر فرعی
subordinate clauses	جملهوارهی فرعی
subsidiary company	شرکت فرعی
subfamily	تیره فرعی
subfamily	خانواده فرعی
secondary stairs	پلکان فرعی
secondary port	بندر فرعی
sub contractor	پیمانکار فرعی
secondary markets	بازارهای فرعی
second fiddle	شخص فرعی
rootlet	ریشه فرعی
retort tar	قطران فرعی
radicle	فرعی نازک
quadrantal points	جهات فرعی
pseudocarp	میوه فرعی
probative	حقایق فرعی
municipal road	راه فرعی
minor elements	عناصر فرعی
minor constituent	عنصر فرعی
secondary stress	خستگی فرعی
side dish	غذاهای فرعی
side effects	اثرات فرعی
subdirectory	فهرست فرعی
subclass	شعبه فرعی
subclass	طبقه فرعی
subagency	نمایندگی فرعی
sub station	پست فرعی
sub sector	بخش فرعی
stop street	خیابان فرعی
slave station	ایستگاه فرعی
sideway	فرعی از پهلو
sidepiece	چیز فرعی
side show	موضوع فرعی
side show	نمایش فرعی
subsidiary occupations	مشاغل فرعی
side line occupations	مشاغل فرعی
minor arts	هنرهای فرعی
subcommittees	کمیته فرعی
by-product	محصول فرعی
adjuncts	صفت فرعی
adjunct	صفت فرعی
subsections	قسمت فرعی
subsection	قسمت فرعی
corollary	نتیجه فرعی
corollaries	نتیجه فرعی
subcultures	فرهنگ فرعی
subcommittee	کمیسیون فرعی
sidetracked	جاده فرعی
subcommittee	کمیته فرعی
subculture	فرهنگ فرعی
subcultures	کشت فرعی
accessory	دعوای فرعی
subcontracts	قرارداد فرعی
bypassed	مسیر فرعی
bypass	مسیر فرعی
annexing	شعبه فرعی
side-effects	اثر فرعی
side-effect	اثر فرعی
side effect	اثر فرعی
subsidiaries	متمم فرعی
subsidiary	متمم فرعی
subcontracted	قرارداد فرعی
annexes	شعبه فرعی
subcontract	قرارداد فرعی
accessory	لوازم فرعی
bypassing	مسیر فرعی
extension	تلفن فرعی
subdivision	بخش فرعی
bypasses	مسیر فرعی
subdivisions	بخش فرعی
extensions	تلفن فرعی
annex	شعبه فرعی
extraneous	تصادفی فرعی
subcontracting	قرارداد فرعی
auxiliary activity	فعالیت فرعی
overtone	صدای فرعی
affluent	رود فرعی
subordinate	فرعی پایین تر
accessory nerve	عصب فرعی
minor league	لیگ فرعی
subordinated	فرعی پایین تر
sideshows	نمایش فرعی
subordinates	فرعی پایین تر
sideshow	نمایش فرعی