English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
English Persian
solid تیمی با بازیگران خوب
solids تیمی با بازیگران خوب
Other Matches
teamer هم تیمی
stablemate هم تیمی بوکس
dual meet مسابقههای تیمی
team pursuit مسابقه تعقیبی تیمی
He passed the ball on to his teammate. او [مرد] توپ را به هم تیمی اش پاس داد.
italian pursuit مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
pursuits مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuit مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
poaches زدن یا گرفتن توپ هم تیمی یاهمبازی ماهیگیری یا شکارغیرمجاز
poached زدن یا گرفتن توپ هم تیمی یاهمبازی ماهیگیری یا شکارغیرمجاز
poach زدن یا گرفتن توپ هم تیمی یاهمبازی ماهیگیری یا شکارغیرمجاز
blind score امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
players بازیگران
dramatis personoe بازیگران نمایش
the profession جماعت بازیگران
registration of player نامنویسی بازیگران
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
personages شخصیت بازیگران داستان
move list فهرست بازیگران غیرفعال
seeding رده بندی بازیگران
designated tournament مسابقه بهترین بازیگران
pavilions باشگاه بازیگران در انگلستان
pavilion باشگاه بازیگران در انگلستان
company دسته هیئت بازیگران
scorecard برگه نام بازیگران
companies دسته هیئت بازیگران
personage شخصیت بازیگران داستان
scorecards برگه نام بازیگران
greenroom اطاق انتظاریا خلوتگاه بازیگران
taxiing عضو گروه بازیگران قراردادی
troupe دسته بازیگران ونمایش دهندگان
standings فهرست نام بازیگران یا تیمها
opera hat کلاه نرم که بازیگران برسرمیگذارند
bases boaded ضربه با حضور بازیگران درپایگاههای 1 و 2 و 3
taxies عضو گروه بازیگران قراردادی
horses بازیگران قوی تیم مهاجم
greenrooms اطاق انتظاریا خلوتگاه بازیگران
troupes دسته بازیگران ونمایش دهندگان
dugout پناهگاه کنار زمین بازیگران
taxi عضو گروه بازیگران قراردادی
dugouts پناهگاه کنار زمین بازیگران
taxied عضو گروه بازیگران قراردادی
pro am مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
field player بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
scenario دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
scenarios دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
taxi squad گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
huddling گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddle گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddles گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddled گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
prim buffa سردسته بازیگران یاخوانندگان زنانه در کمدی
short side خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
up and back بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
penalty time keeper حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران
clean the bases ضربه زدنی که بازیگران درپایگاهها را به پایگاه اصلی می رساند
disabled list فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی
call time تام یک دقیقهای مربی برای راهنمایی کردن بازیگران
golf cart گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
rotation چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
dress rehearsal اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress rehearsals اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
grease paint رنگ روعنی برای رنگ کردن صورت بازیگران
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
dramatis personae بازیگران نمایشنامه هنرپیشگان نمایشنامه
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com