Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
spoiler
تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
Other Matches
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
diversionary
منحرف کننده
divertive
منحرف کننده
magneto
دستگاه ایجاد جرقه اتومبیل
deflector plates
صفحههای منحرف کننده
deflecting electrode
الکترد منحرف کننده
divertor switch
کلید منحرف کننده
deflecting electrode
صفحه منحرف کننده
deflecting voltage
ولتاژ منحرف کننده
tire gage
دستگاه ازمایش باد لاستیکهای اتومبیل
magnetic deflection field
میدان منحرف کننده مغناطیسی
baffles
منحرف کننده جریان سیال
perversive
گمراه کننده منحرف سازنده
diversionary attack
تک منحرف کننده توجه دشمن
baffling
منحرف کننده جریان سیال
baffle
منحرف کننده جریان سیال
baffled
منحرف کننده جریان سیال
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
stocker
اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
sparking plug cleaner
پاک کننده شمع اتومبیل
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
deviates
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviated
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviating
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviate
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
diversionary landing
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
simperer
خنده کننده بدون دلیل
blasting machine
دستگاه پاک کننده
cooler
دستگاه خنک کننده
synchronizer
دستگاه همزمان کننده
pulverizer
دستگاه پودر کننده
actuator
دستگاه مسلح کننده
multiplier
دستگاه تقویت کننده
spreader
دستگاه پخش کننده شن
comparative gage
دستگاه مقایسه کننده
arming system
دستگاه مسلح کننده
shortest
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
short
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shorter
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
radiant
دستگاه پخش کننده حرارت
maximum recording attachment
دستگاه ضبط کننده حداکثر
edging machine
دستگاه خم کننده لبه فلزات
dosing machine
دستگاه تقسیم کننده با مقیاس
acetylator
دستگاه استیل دار کننده
double v machine
دستگاه دولا کننده ورق
cooler
کولر دستگاه خنک کننده
coke pusher
دستگاه متراکم کننده ذغال کک
grouter
دستگاه متراکم کننده سیمان
smoothing rolls
دستگاه نورد نرم کننده
ground control
دستگاه کنترل کننده زمینی
fatigue testing machine
دستگاه ازمایش کننده خستگی
card sorter
دستگاه مرتب کننده کارت
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
dash pot
دستگاه کند کننده حرکت میراگر
course recorder
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
pacemakers
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
lat machine
دستگاه تقویت کننده عضلههای پشت
pacemaker
دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب
fault localization apparatus
دستگاه تعیین کننده محل خطا
stock-cars
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
detector crayon
مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
foam type fire extinguisher
دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
stereophonic
دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
dead time
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
video amplifier
دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
automobile
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobiles
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreen
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreens
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
pointer
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointers
اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
licenses
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
open loop system
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
luck
شانس
handsel
شانس
chance
شانس
fortunes
شانس
fortune
شانس
odds
شانس
chances
شانس
chancing
شانس
chanced
شانس
endocrine
غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده غده درون تراو
unlucky girl
آدم بد شانس
(not a) snowball's chance in hell
<idiom>
بد شانس مطلق
jinxes
شانس نیاوردن
unlucky fellow
آدم بد شانس
fall on feet
<idiom>
شانس آوردن
jinx
ادم بد شانس
jinxes
ادم بد شانس
fortunate
خوش شانس
jinx
شانس نیاوردن
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
record
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
soft clip area
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
spooler
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
freeware
نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
(not a) ghost of a chance
<idiom>
حتی یک شانس کوچکی
fortuity
قضا وقدر شانس
press (push) one's luck
<idiom>
به شانس بستگی داد
test element
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
speeds
حالت شانس خوب داشتن
Fortunately I wasnt hurt.
شانس آوردم . طوریم نشد
casualism
اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
speed
حالت شانس خوب داشتن
To hit a wining streak.
شانس آوردن ( درقمار وغیره )
speeding
حالت شانس خوب داشتن
cook one's goose
<idiom>
شانس کسی رااز اوگرفتن
caculated risk
<idiom>
شانس زیاد برای موفقیت
dependent
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
lose touch with
<idiom>
از دست دادن شانس ملاقات وارتباط
I dont have an earthly chance.
کمترین شانس راروی زمین ندارم
green thumbed
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
new deal
<idiom>
تغییر کامل ،شروع تازه ،شانس دیگر
help any one .
برایم خوش قدم بود ( شانس آورد )
not to have a prayer of achieving something
کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
MIDI sequencer
داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
Consider yourself lucky
[fortunate]
(that) you weren't on the train at that time.
شما باید خودتان را خوش شانس
[خوشبخت]
در نظر بگیرید
[که]
در آن زمان در قطار نبودید.
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
continuous processor
دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
hell-bent
منحرف
digressional
منحرف
deviant
منحرف
deviate
منحرف
deviates
منحرف
aberrant
منحرف
awry
منحرف
deviants
منحرف
deviated
منحرف
amiss
منحرف
perverting
منحرف
perverts
منحرف
pervert
منحرف
lost
منحرف
deviating
منحرف
perverted
منحرف
deviator
منحرف
perverse
منحرف
astray
منحرف
hell bent
منحرف
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
swerves
منحرف کردن
deviator
منحرف شونده
swerves
منحرف شدن
pay off
منحرف شدن
divert
منحرف شدن
perverts
منحرف کردن
wring
منحرف کردن
perverting
منحرف کردن
wringing
منحرف کردن
swerving
منحرف شدن
swerving
منحرف کردن
excurse
منحرف شدن
avert
منحرف کردن
fall off
منحرف شدن
averted
منحرف کردن
swerved
منحرف کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com