Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
all star
تیم تمام ستاره
all-star
تیم تمام ستاره
Other Matches
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planets
ستاره سیار ستاره بخت
planet
ستاره سیار ستاره بخت
concentrator
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform
ستاره وار ستاره وش
beta software
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates
تمام شدن تمام کردن
terminated
تمام شدن تمام کردن
terminate
تمام شدن تمام کردن
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
lapped
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
starless
بی ستاره
asterisks
ستاره
asterisk
ستاره
stellar
پر ستاره
aster
ستاره
starred
ستاره
stars
ستاره
star
ستاره
full track
تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama
تمام نما اینه تمام نما
panoramas
تمام نما اینه تمام نما
asteroid
شبیه ستاره
pulsating star
ستاره تپنده
asterisks
نشان ستاره
asterisk
نشان ستاره
star finder
ستاره یاب
asteroids
شبیه ستاره
stellar
ستاره وار
y winding
اتصال ستاره
stellar
شبیه ستاره
polestar
ستاره قطبی
proto star
پیش ستاره
lodestar
ستاره راهنما
companion
ستاره ندیم
astronomers
ستاره شناس
star voltage
ولتاژ ستاره
astronomer
ستاره شناس
mars
ستاره مریخ
polaris
ستاره جدی
y network
شبکه ستاره
sabaism
ستاره پرستی
star bit
بیت ستاره
rolling stone
<idiom>
ستاره سهیل
starlet
ستاره کوچک
starlet
ستاره کوره
starlike
ستاره مانند
y connection
اتصال ستاره
stellate
ستاره مانند
stelliform
بشکل ستاره
vesper
ستاره غروب
supergaint
ستاره ابرغول
Jove
ستاره مشتری
astral
شبیه ستاره
Pole Star
ستاره قطبی
starfish
ستاره دریایی
y voltage
ولتاژ ستاره
sea nettle
ستاره دریای
star connection
اتصال ستاره
astrologers
ستاره شناس
astrologer
ستاره شناس
star spangled
مزین به ستاره
star spangled
ستاره نشان
comet
ستاره گیسودار
comets
ستاره گیسودار
goats
ستاره جدی
star washer
واشر ستاره ای
goat
ستاره جدی
uranus
ستاره اورانوس
pip
ستاره سردوش
lucifer
ستاره بامدادی
lodestaror load
ستاره قطبی
lodestar
ستاره قطبی
loadstar
ستاره راهنما
d. star
ستاره جفتی
loadstar
ستاره قطبی
day star
ستاره بامداد
daystar
ستاره بامداد
lunette
ستاره صغیر
medusa
ستاره دریایی
hexagram
ستاره شش وجهی
north star
ستاره قطبی
neutron star
ستاره نوترونی
neptune
ستاره نپتون
multiple star
ستاره چندگانه
morning star
ستاره بامدادی
morning star
ستاره صبح
moring star
ستاره بامداد
hesper
ستاره مغرب
fixed star
ستاره ثابت
georgium sidus
ستاره جرج
gaint star
ستاره غول
farsi be engilisi
ارایشگاه ستاره
hesperus
ستاره شام
sea pad
ستاره دریایی
finger fish
ستاره دریایی
shooting star
ستاره ثاقب
dwarf star
ستاره کوتوله
evening star
ستاره شامگاهی
shooting stars
ستاره ثاقب
north star
ستاره شمالی
asterism
نشان ستاره
camelopard
ستاره زرافه
pluto
ستاره پلوتو
astronmer
ستاره شناس
asteroidal
مانند ستاره
pips
ستاره سردوش
cameleopardalis
ستاره زرافه
nova
فانی ستاره
pipping
ستاره سردوش
astronavigation
ستاره نوردی
pipped
ستاره سردوش
polaris
ستاره قطبی
an infinitude of stars
تعدادنامحدودی ستاره
planetesimal
کوچک ستاره
asterial
ستاره شکل
trigon
سه حالتی ستاره سه تایی
pentalpha
ستاره پنج پره
stellify
بشکل ستاره دراوردن
stellify
بشکل ستاره درامدن
stellular
شبیه ستاره کوچک
supergaint
ستاره فوق غول
syzygy
استقرارسه ستاره در خط مستقیم
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
trigon
اجتماع سه ستاره باهم
twinkling
چشمک زدن ستاره
asterism
هر چیزی شبیه ستاره
azimuth
ازیموت ستاره السمت
casters
ستاره اول دو پیکر
castor
ستاره اول دو پیکر
castors
ستاره اول دو پیکر
starlight
وابسته بنور ستاره
lucky star
<idiom>
ستاره بخت واقبال
giant star
ستاره بزرگ و درخشان
stars
نشان ستاره اختر
venus
زن زیبا ستاره زهره
Dingbat
نوشتاری که حاوی ستاره
star
نشان ستاره اختر
stardom
ستاره شدن سینماوغیره
starred
نشان ستاره اختر
pulsating star
ستاره ضربان دار
he can read the sky
ستاره شناس است
star globe
ستاره یاب کروی
star of bethlehem
ستاره بیت اللحم
comet
ستاره دنباله دار
asterisk
با ستاره نشان کردن
comets
ستاره دنباله دار
medusoid
مانند ستاره دریایی
asteroids
ستاره مانند ستارهای
star crossed
دارای ستاره نحس
receptors
ستاره مساعد گیرنده
pentagram
ستاره پنج راس
shiner
ستاره کلاه ابریشمی
regulus
ستاره قلب الاسد
receptor
ستاره مساعد گیرنده
asteroid
ستاره مانند ستارهای
asterisks
با ستاره نشان کردن
bronze star medal
مدال ستاره برنز
blazing star
ستاره دنباله دار
star delta switch
کلید ستاره مثلث
astreated
تزئین شده با ستاره ها
caster
ستاره اول دو پیکر
moring star
ستاره صبح ناهید
starfinder
دستگاه ستاره یاب
campaign star
نشان جنگی ستاره
star turn
ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
the track of a comet
مسیر ستاره دنباله دار
hydromedusa
نجم البحر یا ستاره دریایی
asteriated
دارای اشعهء ستاره مانند
sirius
ستاره کاروان کش درکلب اکبر
starlit
روشن شده از نور ستاره
astronomy
علم نجوم ستاره شناسی
astrological
منسوب به علم ستاره شناسی
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
cometography
شرح ستاره دنباله دار
solstitium
[نقطه]
انقلاب
[ستاره شناسی]
starred
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
planetariums
سیاره نما ستاره دیدگاه
stars
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
astrology
طالع بینی ستاره شناسی
planetarium
سیاره نما ستاره دیدگاه
aces
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
star
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
pole position
آغازگاه
[ستاره شناسی]
[ارتش]
ace
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
He has not a single star in all the seven skies.
<proverb>
یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
see stars
<idiom>
براثر ضربه به سر ستاره دور سر دیدن
pentacle
طلسمی بشکل ستاره پنج راس
copernician
وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
Crater
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
asteroids
نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
planetoid
اجرام ستاره مانند سیارهای شکل
asteroid
نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
Cup
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com