Dictiornary-Farsi | ثابت اینرسی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
inertia constant	ثابت اینرسی


Other Matches

inertia	اینرسی
inertia force	نیروی اینرسی
inertialess	فاقد اینرسی
moment of inertia	گشتاور اینرسی
moment of inertia	ممان اینرسی
gyroscopic inertia	اینرسی ژیروسکوپی
angular mass	ممان اینرسی [فیزیک]
rotational inertia	ممان اینرسی [فیزیک]
static employment	کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
virtual inertia	قسمتی از نیروی اینرسی که روی جسم در حال نوسان اثرمیکند
undamped	نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
coriolis force	نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
center of gyration	نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
biaxial deformation	خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
sampled	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
firms	ثابت
thetic	ثابت
stationary	ثابت
thetical	ثابت
fiducial	ثابت
rugged	ثابت
sustained	ثابت
sustain	ثابت
constant	ثابت
resolute	ثابت
changeless	ثابت
static	ثابت
incommutable	ثابت
inalterable	ثابت
permanent	ثابت
standstill	ثابت
fixes	ثابت
fixing	ثابت
invariable	ثابت
specific	ثابت
specifics	ثابت
fixed	ثابت
immovable	ثابت
established	ثابت
solid	ثابت
solids	ثابت
disputeless	ثابت
sustains	ثابت
steadier	ثابت تر
settled	ثابت
steadied	ثابت
leger or ledger	ثابت
loyal	ثابت
patted	ثابت
stables	ثابت
constants	ثابت
steady	ثابت
pegged	ثابت
stable	ثابت
patting	ثابت
pats	ثابت
pat	ثابت
steadying	ثابت
undeviating <adj.>	ثابت
firmer	ثابت
hard and fast	ثابت
indelible	ثابت
unshaken	ثابت
equable	ثابت
fixed bridge	پل ثابت
fix	ثابت
firmest	ثابت
firm	ثابت
truest	ثابت
steadies	ثابت
unswerving <adj.>	ثابت
steadiest	ثابت
true	ثابت
truer	ثابت
k	ثابت دی الکتریک
capital asset	سرمایه ثابت
invariant	ثابت نامتغیر
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
madelung constant	ثابت مادلونگ
instability constant	ثابت ناپایداری
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
carbon fixed	ذغال ثابت
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
carbon fixed	کربن ثابت
proportionality constant	ثابت تناسب
lastingly	بطور ثابت
ionization constant	ثابت یون
clinch knot	گره ثابت
capital goods	دارایی ثابت
lastering friendship	دوستی پا بر جا یا ثابت
lattice constant	ثابت شبکه
propagation constant	ثابت انتشار
standpoints	نقطه ثابت
standpoint	نقطه ثابت
fixes	ثابت کردن
permanent shuttering	قالب ثابت
permanent way	مسیر ثابت
premanent way	خط ثابت خط دائمی
permittivity	ثابت دی الکتریک
fixes	ثابت ماندن
fixes	ثابت شدن
fix	ثابت کردن
fixative	ثابت کننده
fixatives	ثابت کننده
attenuation factor	ثابت تضعیف
flat footed	ثابت قطعی
attenuation constant	ثابت تضعیف
multiplying constant	مضرب ثابت
newton constant	ثابت نیوتون
an inflexible resolution	عزم ثابت
numeric constant	ثابت عددی
on costs	هزنههای ثابت
abhide	ثابت بودن
flat-footed	ثابت قطعی
steadfastly	ثابت قدم
steadfast	ثابت قدم
fix	ثابت شدن
invariably	بطور ثابت
fix	ثابت ماندن
planck's constant	ثابت پلانک
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
field constant	ثابت میدان
fixed point	با ممیز ثابت
figurative constant	ثابت تلویحی
fixed point	ممیز ثابت
firm offer	پیشنهاد ثابت
fixed ammunition	مهمات ثابت
fixed area	ناحیه ثابت
fixed asset	دارائی ثابت
fixed point	نقطه ثابت
fixed resources	منابع ثابت
disintegration constant	ثابت تلاشی
dissociation constant	ثابت تفکیک
fixed radix	با مبنای ثابت
fixed property	سرمایه ثابت
fixed price	قیمت ثابت
electric constant	ثابت الکتریکی
equilibrium constant	ثابت تعادل
fixed assets	داراییهای ثابت
fixed pivot	لولای ثابت
fixed assets	دارائیهای ثابت
fixed disk	دیسک ثابت
fixed echo	اکوی ثابت
fixed ersistor	مقاومت ثابت
fixed length	با درازای ثابت
fixed inputs	منابع ثابت
fixed field	میدان ثابت
fixed format	قابل ثابت
fixed inputs	نهادههای ثابت
fixed head	با نوک ثابت
fixed davit	جرثقیل ثابت
fixed beam	تیر ثابت
fixed budget	بودجه ثابت
fixed capacitor	خازن ثابت
fixed condenser	خازن ثابت
fixed capital	سرمایه ثابت
fixed casement	قاب ثابت
fixed light	چراغ ثابت
fixed costs	هزینههای ثابت
fixed income	درامد ثابت
conservative flux	شاره ثابت
constant luminance	روشنایی ثابت
constant of motion	ثابت حرکت
hard set	ثابت شده
gravitational constant	ثابت جاذبه
gravitational constant	ثابت گرانش
constant power	توان ثابت
constant pressure	فشار ثابت
constant return	بازده ثابت
constant factors	عوامل ثابت
constant capital	سرمایه ثابت
constant cost	قیمت ثابت
inductive capacity	ثابت دی الکتریسیته
constant current	شدت ثابت
immovably	بطور ثابت
image phase change coefficient	ثابت فازی
idee fixe	فکر ثابت
hubble constant	ثابت هابل
constant error	خطای ثابت
constant speed	سرعت ثابت
gas constant	ثابت گاز
gas constant	ثابت گازها
fixed system	توزیع ثابت اب
fixed supply	عرضه ثابت
fixed storage	حافظه ثابت
fixed storage	انباره ثابت
fixed star	ستاره ثابت