English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (4 milliseconds)
English Persian
constant of motion ثابت حرکت
Search result with all words
plotter با حرکت داده قلم به دو جهت و کاغذ ثابت
plotters با حرکت داده قلم به دو جهت و کاغذ ثابت
freeze ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freezes ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
immobilised ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilised از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilises ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilises از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilising ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilising از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilize ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilize از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilized ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilized از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilizes ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilizes از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilizing ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilizing از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
control surface angle زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
exchangeable درایو دیسک با پوش قابل حرکت . در مقابل دیسک ثابت
rate joystick سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
Other Matches
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
standing order دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing ثابت دستورالعمل ثابت
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
fixes ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
true ثابت
thetic ثابت
equable ثابت
static ثابت
sustains ثابت
unshaken ثابت
pegged ثابت
stationary ثابت
standstill ثابت
firm ثابت
firmer ثابت
firmest ثابت
resolute ثابت
fiducial ثابت
firms ثابت
thetical ثابت
indelible ثابت
hard and fast ثابت
truest ثابت
disputeless ثابت
truer ثابت
established ثابت
rugged ثابت
fixes ثابت
leger or ledger ثابت
stable ثابت
solid ثابت
sustained ثابت
stables ثابت
sustain ثابت
permanent ثابت
changeless ثابت
solids ثابت
fix ثابت
inalterable ثابت
incommutable ثابت
settled ثابت
specifics ثابت
fixed bridge پل ثابت
fixed ثابت
loyal ثابت
constant ثابت
constants ثابت
invariable ثابت
specific ثابت
patting ثابت
patted ثابت
pats ثابت
steadiest ثابت
steadies ثابت
steady ثابت
pat ثابت
immovable ثابت
fixing ثابت
steadying ثابت
steadied ثابت
unswerving <adj.> ثابت
undeviating <adj.> ثابت
steadier ثابت تر
fixed costs هزینههای ثابت
fixed casement قاب ثابت
regular salary حقوق ثابت
fixed term deposit سپرده ثابت
constant factors عوامل ثابت
foixed satellite ماهواره ثابت
fixed weight وزن ثابت
fixed capital سرمایه ثابت
rhumb line راه ثابت
resolvedly با عزم ثابت
constant error خطای ثابت
fixed condenser خازن ثابت
real constant ثابت حقیقی
premanent way خط ثابت خط دائمی
propagation constant ثابت انتشار
staunched ثابت قدم
proportionality constant ثابت تناسب
prover ثابت کردن
equilibrium constant ثابت تعادل
clinching ثابت کردن
clinches ثابت کردن
fixed ثابت شده
clinched ثابت کردن
clinch ثابت کردن
quantum of action ثابت پلانک
fixed ersistor مقاومت ثابت
fixed echo اکوی ثابت
fixed disk دیسک ثابت
rate constant ثابت سرعت
fixed davit جرثقیل ثابت
electric constant ثابت الکتریکی
fixture چیز ثابت
fixture اثاثه ثابت
constant current شدت ثابت
standing ارتش ثابت
stabilizes ثابت کردن
solar constant ثابت خورشیدی
stabilized ثابت کردن
constant cost قیمت ثابت
resolute ثابت قدم
formation constant ثابت تشکیل
stability constant ثابت پایداری
frozen wages مزدهای ثابت
field constant ثابت میدان
gas constant ثابت گازها
gas constant ثابت گاز
prove ثابت کردن
sta ثابت قدم
stabilize ثابت کردن
shielding constant ثابت حفافتی
stabilising ثابت کردن
hard set ثابت شده
foothole جای ثابت
screening constant ثابت پوشش
fixed budget بودجه ثابت
scale down به نسبت ثابت
stabilises ثابت کردن
stabilised ثابت کردن
rydberg constant ثابت ریدبرگ
self centered ثابت ونامتحرک
force constant ثابت نیرو
self consistent ثابت قدم
semifixed نیمه ثابت
standing ثابت همیشگی
figurative constant ثابت تلویحی
constant luminance روشنایی ثابت
gravitational constant ثابت گرانش
gravitational constant ثابت جاذبه
static نیروی ثابت
semifixed نیم ثابت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com