Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
relative dielectric constant
ثابت دی الکتریک نسبی
Other Matches
permittivity
ثابت دی الکتریک
dielectric constant
ثابت دی الکتریک
k
ثابت دی الکتریک
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
dielectric
دی الکتریک
dielectric loss factor meter
دی الکتریک
dielectric current
جریان دی الکتریک
relative permittivity
ضریب دی الکتریک
dielectric absorption
جذب دی الکتریک
mica dielectric
دی الکتریک میکا
faradization
تحریک با الکتریک
dielectric strength
استحکام دی الکتریک
dielectric strength
قدرت دی الکتریک
faradism
تحریک با الکتریک
dielectric loss
اتلاف دی الکتریک
condenser dielectric
دی الکتریک خازن
dielectric hysteresis
پسماند دی الکتریک
ideal dielectric
دی الکتریک ایده ال
electric foil
فلوره الکتریک
low loss capacitor
خازن با تلفات دی الکتریک کم
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
dischrger
الت تولید جریان الکتریک
electro statics
علم خواص الکتریک هنگام بیحرکتی
omnibus wire
سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
photo electric
وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
relative plot
موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
rheometer
الت سنجش سرعت جریانهای الکتریک یا خون
voltages
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltage
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
dielectric heating
گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
diode
قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
standing
ثابت دستورالعمل ثابت
respective
نسبی
comparative
نسبی
comparatives
نسبی
relative code
کد نسبی
relative humidity
نم نسبی
proportional
نسبی
self relative
نسبی
proportional limit
حد نسبی
consanguineous
نسبی
relative
نسبی
relative viscosity
گرانروی نسبی
relative prices
قیمتهای نسبی
relative solvation
حلالپوشی نسبی
relative velocity
سرعت نسبی
relative value
مقدار نسبی
relative term
لفظ نسبی
relative solubility
انحلالپذیری نسبی
relative density
چگالی نسبی
relative compaction
تراکم نسبی
relationship by bood
قرابت نسبی
relative address
نشانی نسبی
relative address
آدرس نسبی
stranger in blood
غیر نسبی
relative bearing
گرای نسبی
relative precision
دقت نسبی
relative majority
اکثریت نسبی
relative bearing
جهت نسبی
relative wind
باد نسبی
relative importance
اهمیت نسبی
relative income
درامد نسبی
relative jurisdiction
صلاحیت نسبی
relative location
ترتیب نسبی
relative movement
حرکت نسبی
sib
منسوب نسبی
relative maximum
ماکزیمم نسبی
relative maximum
حداکثر نسبی
relative minimum
می نیمم نسبی
self relative address
نشانی نسبی
relative minimum
حداقل نسبی
relative nullity
بطلان نسبی
relativeness
نسبی بودن
relativism
نسبی نگری
relative density
دانسیته نسبی
relative dispersion
پراکندگی نسبی
relative permitivity
گذردهی نسبی
relative error
خطای نسبی
relative frequency
بسامد نسبی
relative harmonic content
مانده نسبی
relative humidity
رطوبت نسبی
relative permeability
نفوذپذیری نسبی
relative motion
حرکت نسبی
comparative advantage
برتری نسبی
ipsative score
نمره نسبی
ipsative scale
مقیاس نسبی
comparative costs
هزینههای نسبی
whole blood
قرابت نسبی
proportional representation
انتخابات نسبی
fractional error
خطای نسبی
emissivity
تابش نسبی
blood relationship
خویشاوندی نسبی
blood relationship
قرابت نسبی
relationship by blood
خویشاوندی نسبی
relative
خودی نسبی
consanguinity
قرابت نسبی
comparative cover
پوشش نسبی
comparative advantage
مزیت نسبی
specific gravity
چگالی نسبی
persons related to another by descent
اقارب نسبی
specific gravities
چگالی نسبی
proportional tax
مالیات نسبی
relationship by blood
قرابت نسبی
relativity
فرضیه نسبی
sanguinity
قرابت نسبی
distortion factor
مانده نسبی
proportional liability partnership
شرکت نسبی
genealogical
نسبی شجرهای
persons related to another by parentage
اقارب نسبی
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
cultural relativism
نسبی نگری فرهنگی
relative refractory period
دوره بی پاسخی نسبی
strains
افزایش طول نسبی
a matter of relative importance
موضوعی با اهمیت نسبی
employment rate
میزان نسبی اشتغال
relative supersaturation
ابر سیری نسبی
relative value of pieces
ارزش نسبی سوارها
strains
تغییر شکل نسبی
strain
افزایش طول نسبی
strain
تغییر شکل نسبی
relativity of knowledge
نسبی بودن دانش
relative bearing
سمت نسبی ناو
true air speed
سرعت نسبی هواپیما
relative addressing
نشانی دهی نسبی
relative deformation
تغییر شکل نسبی
relative coordinate system
دستگاه مختصات نسبی
relative coding
برنامه نویسی نسبی
relative coding
برنامه نویس نسبی
relative addressing
نشان دهی نسبی
purchasing power parity
نرخ نسبی مبادله
of relative importance
دارای اهمیت نسبی
relative income hypothesis
فرضیه درامد نسبی
relativize
بصورت نسبی در اوردن
sound level
شدت نسبی صوت
bel
واحد شدت نسبی توان
increase of strain
افزایش تغییر طول نسبی
simple strain
تغییر طول نسبی ساده
relativity
فلسفه نسبیه نسبی بودن
coefficient of relative efficiency organ
ضریب نسبی کارایی سازمان
strain at failure
افزایش طول نسبی درگسیختگی
california bearing ratio
توان باربری نسبی کالیفرنیا
differential susceptibility and permeabi
مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
comparative ve
اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
bulk strain
تغییر شکل نسبی حجمی
elastic strain
تغییر شکل نسبی ارتجاعی
recessions
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
linear strain
تغییر شکل نسبی خطی
lateral strain
تغییر شکل نسبی جانبی
recession
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
difference chart
جدول تعیین سمت و برد نسبی
stress strain diagram
نمودار تنش و تغییر بعد نسبی
elasticity of factor substitution
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
cold straining
تغییر بعد نسبی در حالت سرد
stress strain curve
منحنی تنش به افزایش طول نسبی
strain energy
انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
adjustable proportional module
نیمه مدول نسبی با سقف تنظیم شونده
superaerodynamics
ایرودینامیک مربوط به سرعتهای نسبی زیاد ودانسیته کم
strain hardening
سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
limiting speed
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
grades
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grade
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
rotor incidence
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
fixes
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
rams
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
relative income hypothesis
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
tristimulus values
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
rammed
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
sailwing
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
vertical take off and landing
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
conservation
[darn]
مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
brinell hardness
سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
relative humidity
رطوبت نسبی
[مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
lenz' law
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
firm
ثابت
changeless
ثابت
firmer
ثابت
firmest
ثابت
static
ثابت
firms
ثابت
constant
ثابت
stables
ثابت
constants
ثابت
pegged
ثابت
fixed bridge
پل ثابت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com