Total search result: 202 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
physical constant |
ثابت فیزیکی [فیزیک] |
|
|
Search result with all words |
|
austempering |
تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد |
Other Matches |
|
static employment |
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت |
static test |
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت |
fixed capital |
سپرده ثابت اموال ثابت یکان |
standing orders |
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت |
standing order |
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت |
physical |
فیزیکی |
sampled |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
sample |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
physical constant |
ثابتهای فیزیکی |
physical record |
رکورد فیزیکی |
hardware |
واحدهای فیزیکی |
physiotherapy |
درمان فیزیکی |
physical analysis |
تجزیه فیزیکی |
physical quantity |
کمیت فیزیکی |
physical design |
طرح فیزیکی |
physical capital |
سرمایه فیزیکی |
physical change |
تغییرات فیزیکی |
physical constraints |
محدودیتهای فیزیکی |
physical security |
امنیت فیزیکی |
physical state |
حالت فیزیکی |
physical unit |
واحد فیزیکی |
psychopaysical |
روانی- فیزیکی |
physicalism |
فیزیکی نگری |
biophysical |
زیستی- فیزیکی |
physico mathematical |
فیزیکی و ریاضی |
environments |
محیط یا موقعیتهای فیزیکی |
environment |
محیط یا موقعیتهای فیزیکی |
marginal physical product |
محصول فیزیکی نهائی |
lay (light) into <idiom> |
حمله فیزیکی کردن |
physical format |
قالب بندی فیزیکی |
physical drive |
دیسک گردان فیزیکی |
physical |
فیزیکی مربوط به تاسیسات |
physio chemical |
وابسته به شیمی فیزیکی |
size |
ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه |
isotropic |
دارای خواص فیزیکی مشابه |
marginal physical product of labor |
محصول فیزیکی نهائی کار |
geophysical survey |
مطالعه خواص فیزیکی زمین |
line |
اتصال فیزیکی به ارسال داده |
lines |
اتصال فیزیکی به ارسال داده |
environmental security |
تامین محیطی و فیزیکی منطقه |
marginal physical product of capital |
محصول فیزیکی نهائی سرمایه |
electro magnetism |
علم روابط فیزیکی میان |
sizes |
ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه |
deformation |
تغییر شکل فیزیکی درساختمان |
geopolitics |
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی |
standing |
ثابت دستورالعمل ثابت |
physicochemical |
وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام |
built into |
که هنوز بخش فیزیکی سیستم است |
gather writer |
تمرکز اطلاعات در داخل یک رکورد فیزیکی |
communication |
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند |
hands-on |
فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری |
communication |
اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود |
hands on |
فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری |
aircraft alternation |
اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما |
pedestals |
میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال |
pedestal |
میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال |
steadiest |
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید |
steadies |
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید |
steady |
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید |
steadied |
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید |
steadying |
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید |
communication |
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد |
networks |
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند |
networking |
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند |
ends |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
security specialist |
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است |
network |
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند |
ended |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
media |
هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود |
end |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
channeled |
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد |
interior label |
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد |
sonde |
اسباب اندازه گیری اوضاع فیزیکی وجوی ارتفاعات زیادماوراء جو |
channel |
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد |
channelled |
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد |
channels |
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد |
channeling |
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد |
physical analysis |
جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی |
mirror writing shadow reading |
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی |
real memory |
حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است |
landline |
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند |
transmissions |
ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند. |
transmission |
ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند. |
format |
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند |
formats |
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند |
mediums |
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد |
medium |
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد |
sensor |
وسیله الکترونیکی که یک خروجی با توجه به وضعیت یا موقعیت فیزیکی فرآیند ایجاد کند.مراجعه شود به TRANSDUCER |
virtual |
فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد |
fix |
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت |
fixes |
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت |
gestalt |
تشکیل و ترکیب چندعامل یاپدیده فیزیکی وحیاتی وروانشناسی برای انجام کارواحدو دست داده جزئی از کل شوند |
highways |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند |
addresses |
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
bus |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
bused |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
buses |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
busing |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
addressed |
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
bussed |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
address |
شماره ای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
busses |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
highway |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند |
port |
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند |
bussing |
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند |
place utility |
استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد |
local |
وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است |
locals |
وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است |
digital |
آنچه داده یاکمیتهای فیزیکی را به صورت داده بیان میکند |
connector |
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند |
locals |
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه |
local |
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه |
paged address |
آدرس حافظه فیزیکی موجود که از ادرس منط قی و ادرس صفحه محاسبه میشود |
local |
دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد |
analogue |
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی |
locals |
دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد |
analogues |
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی |
analog |
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی |
technocracy |
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند |
technocracies |
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند |
paged address |
مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد |
fixing |
ثابت |
immovable |
ثابت |
loyal |
ثابت |
constant |
ثابت |
fixed |
ثابت |
changeless |
ثابت |
constants |
ثابت |
sustains |
ثابت |
fixed bridge |
پل ثابت |
fixes |
ثابت |
fiducial |
ثابت |
settled |
ثابت |
disputeless |
ثابت |
resolute |
ثابت |
leger or ledger |
ثابت |
incommutable |
ثابت |
sustain |
ثابت |
sustained |
ثابت |
inalterable |
ثابت |
fix |
ثابت |
specifics |
ثابت |
hard and fast |
ثابت |
steadying |
ثابت |
firms |
ثابت |
thetical |
ثابت |
static |
ثابت |
thetic |
ثابت |
steady |
ثابت |
permanent |
ثابت |
firmest |
ثابت |
firmer |
ثابت |
steadied |
ثابت |
indelible |
ثابت |
unshaken |
ثابت |
patting |
ثابت |
equable |
ثابت |
patted |
ثابت |
stationary |
ثابت |
truest |
ثابت |
pats |
ثابت |
truer |
ثابت |
pat |
ثابت |
true |
ثابت |
firm |
ثابت |
stable |
ثابت |
rugged |
ثابت |
specific |
ثابت |
solid |
ثابت |
solids |
ثابت |
steadies |
ثابت |
steadier |
ثابت تر |
established |
ثابت |
invariable |
ثابت |
unswerving <adj.> |
ثابت |
steadiest |
ثابت |
standstill |
ثابت |
undeviating <adj.> |
ثابت |
pegged |
ثابت |
stables |
ثابت |
fixed length |
با درازای ثابت |
fixed light |
چراغ ثابت |
fixed pivot |
لولای ثابت |
fixed point |
ممیز ثابت |
fixed format |
قابل ثابت |
fixed inputs |
نهادههای ثابت |
fixed field |
میدان ثابت |
fixed ersistor |
مقاومت ثابت |
fixed davit |
جرثقیل ثابت |
fixed income |
درامد ثابت |
fixed inputs |
منابع ثابت |
fixed disk |
دیسک ثابت |
fixed head |
با نوک ثابت |
sitting duck <idiom> |
هدف ثابت |
dead-light |
پنجره ثابت |
fixed echo |
اکوی ثابت |
fixed costs |
هزینههای ثابت |
flanking window |
نورگیر ثابت |
fixed casement |
قاب ثابت |
capital goods |
دارایی ثابت |