Dictiornary-Farsi | ثابت ممیز شناور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
floating point constant	ثابت ممیز شناور


Other Matches

floating point	ممیز شناور
floating point	با ممیز شناور
floating point representation	نمایش با ممیز شناور
floating point operation	عملکردبا ممیز شناور
floating point	ممیز شناور [ریاضی]
floating point operation	عملیات ممیز شناور
floating point number	عدد با ممیز شناور
floating point rutine	روال ممیز شناور
floating point arithmetic	حساب ممیز شناور
floating point notation	نشان گذاری با ممیز شناور
floating point number	اعداد ممیز شناور [ریاضی]
fixed point	با ممیز ثابت
fixed point	ممیز ثابت
fixed point arithmetic	حساب ممیز ثابت
fixed point representation	نمایش ممیز ثابت
fixed point number	عدد با ممیز ثابت
fixed point operation	عملکرد با ممیز ثابت
fixed point notation	نشان گذاری با ممیز ثابت
normalize	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises	تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
mflops	یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
floating base	ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
iceberg	کوه یخ شناور توده یخ شناور
icebergs	کوه یخ شناور توده یخ شناور
float	شناور شدن شناور بودن
floats	شناور شدن شناور بودن
floated	شناور شدن شناور بودن
gull	هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls	هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
static employment	کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
binary point	ممیز
verifier	ممیز
surveyor	ممیز
auditor general	سر ممیز کل
decimal point	ممیز
comptroller	ممیز
scrutineer	ممیز
auditor	ممیز
auditors	ممیز
decimal points	ممیز
distinguished investigated by the	ممیز
discriminator	ممیز
surveyors	ممیز
discerning	ممیز
radix point	ممیز
controller	ممیز
controllers	ممیز
radix point	نقطه ممیز
discerning minor	صغیر ممیز
binary point	ممیز دودویی
decimal points	ممیز اعشار
slashes	نشان ممیز
variable point	با ممیز متغییر
slash	نشان ممیز
differentiating filter	صافی ممیز
decimal point	ممیز اعشاری
slashed	نشان ممیز
decimal point	ممیز اعشار
indiscerning	غیر ممیز
controller	حسابدار ممیز
controllers	حسابدار ممیز
marker variable	متغیر ممیز
assessor	ممیز مالیات
assumed decimal point	ممیز عاریتی
binary point	ممیز دودوئی
decimal points	ممیز اعشاری
indiscerning minor	صغیر غیر ممیز
octal point	ممیز هشت هشتی
hexadecimal point	ممیز شانزده شانزدهی
actual decimal point	نقطه یا ممیز اعشاری واقعی
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths]	صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
point	نقطه گذاری کردن ممیز
point	ممیز [در کسر اعشاری] [ریاضی]
sample	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
g flops	یک بیلیون عملیات ممیز شناوردر یک ثانیه
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
float bridge	پل شناور
vessel	شناور
floating	شناور
floated	شناور
above water <adj.>	شناور
floating bridge	پل شناور
afloat	شناور
on the float	شناور
pontoon	پل شناور
nectonic	شناور
float	شناور
floating fundation	پی شناور
floaty	شناور
drift ice	یخ شناور
ballcocks	شناور
floats	شناور
ballcock	شناور
buoyant	شناور
free swimming	شناور
vessels	شناور
flying bridge	پل شناور
pack ice	یخ شناور
bouyant foundation	پی شناور
pontoons	پل شناور
floe	تخته یخ شناور
plunger	پیستون شناور
plungers	پیستون شناور
nekton	جانور شناور
pontoon bridge	پل شناور قایقی
pontoon	طراده شناور
pontoons	طراده شناور
plunger piston	پیستون شناور
pontoons	اسکله شناور
plunge valve	سوپاپ شناور
swim	شناور شدن
swims	شناور شدن
pontoon	اسکله شناور
phytoplankton	گیاهان شناور
lifebuoy	گوی شناور
booms	دستگاه شناور
baying	پل رابط در پل شناور
bayed	پل رابط در پل شناور
bay	پل رابط در پل شناور
wafting	شناور ساختن
barges	تراده شناور
barged	تراده شناور
barge	تراده شناور
wafted	شناور ساختن
ice field	یخزار یخ شناور
waft	شناور ساختن
submersible pump	پمپ شناور
submergible pump	پمپ شناور
booming	دستگاه شناور
levitative	شناور در هوا
lifebuoys	گوی شناور
immersion heater	اب گرم کن شناور
wafts	شناور ساختن
immersion heaters	اب گرم کن شناور
natatores	مرغان شناور
vessels	یگان شناور
life bouy	رهنمای شناور
adrift	شناور مهارشده
vessel	یگان شناور
bays	پل رابط در پل شناور
boom	دستگاه شناور
boomed	دستگاه شناور
immersion thermometer	دماسنج شناور
float valve	دریچه شناور
floats	شناور شدن
bouyant foundation	پایه شناور
floated	شناور بودن
floated	شناور شدن
float	شناور بودن
bouyancy pump	پمپ شناور
floats	شناور بودن
iceberg	توده یخ شناور
float test	ازمون شناور
float into position	شناور شدن
float guage	اشل شناور
icebergs	توده یخ شناور
float	شناور شدن
carburetor float	شناور کاربراتور
buoys	راهنمای شناور در اب
buoy	راهنمای شناور در اب
buoy	شناور ساختن
buoy	جسم شناور
buoy	رهنمای شناور
drifting mine	مین شناور
dipping varnish	لاک شناور
dipping enamel	لعاب شناور
fluxed electrode	الکترود شناور
buoyed	رهنمای شناور
buoyed	جسم شناور
buoyed	شناور ساختن
buoys	شناور ساختن
buoys	جسم شناور
buoys	رهنمای شناور
buoying	راهنمای شناور در اب
buoying	شناور ساختن
buoying	جسم شناور
buoying	رهنمای شناور
buoyed	راهنمای شناور در اب
dipped electrode	الکترود شناور
antisurface	ضد ناوهای شناور
oil slicks	نفت شناور
floating charactep	دخشه شناور
floating dock	حوض شناور
oil slick	نفت شناور
floating audress	نشانی شناور
floating aquatics	ابزیان شناور
floating mine	مین شناور