English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
relocation register ثبات جابجایی
Search result with all words
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifted دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifts دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
Other Matches
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
paired registers دو ثبات پایه با اندازه کلمه که با هم به عنوان یک ثبات با طول زیاد به کار می روند.
arithmetic register ثبات حسابی ثبات محاسباتی
air stability وضعیت ثبات جوی در طبقات مختلف وضع ثبات جوی
deplacement جابجایی
relocation جابجایی
convection جابجایی
displacement جابجایی
commutation جابجایی
handling جابجایی
displacement ton تن جابجایی
displeacement of water جابجایی اب
head posisioning جابجایی هد
dislocation جابجایی
shift جابجایی مرکزقوس
handling of goods جابجایی کالا
dislocation defect نقص جابجایی
field displacement جابجایی میدان
hydride shift جابجایی هیدریدی
shift reagent واکنشگر جابجایی
eluviation جابجایی خاک
handling of goods جابجایی امتعه
dynamic relocation جابجایی پویا
shifts جابجایی مرکزقوس
shifts جابجایی شعاعی
image shift جابجایی تصویر
shifted جابجایی مرکزقوس
doppler shift جابجایی دوپلر
doppler frequency جابجایی دوپلر
displacement current جریان جابجایی
shift جابجایی شعاعی
cost of removal هزینه جابجایی
stokes shift جابجایی استوک
program relocation جابجایی برنامه
shifted جابجایی شعاعی
relocation factor ضریب جابجایی
associative shift جابجایی تداعی
chemical shift جابجایی شیمیایی
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
block move جابجایی بلوک
shear displacements جابجایی برشی
angular displacement جابجایی زاویهای
materials handling جابجایی مواد
commutation rules قواعد جابجایی
commutative law قانون جابجایی
commutative جابجایی پذیر
commutativity جابجایی پذیری
commutation relation رابطه جابجایی
alkyl shift جابجایی الکیلی
static relocation جابجایی ایستا
allesthesia جابجایی بساوشی
allach جابجایی بساوشی
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
red shift جابجایی به سوی قرمز
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
handling charges هزینههای جابجایی کالا
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
blue shift جابجایی به سوی ابی
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
advection جابجایی افقی هوا
itineration ازیک جابجایی دیگر
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
cartridges دیسک سخت قابل جابجایی
removable آنچه قابل جابجایی است
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
globally تابع جابجایی که یک قطعه متن
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
displacement جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
directories SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
directory SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
work انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
worked انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distributing چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifted محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
distribute چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributes چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifts محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
relocation جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
relocation جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
registrar ثبات
stabilization ثبات
shakier بی ثبات
shakiest بی ثبات
shaky بی ثبات
changeful بی ثبات
changelessness ثبات
persistence ثبات
slippery بی ثبات
bookkeeper ثبات
variable بی ثبات
variables بی ثبات
stability ثبات
lubricious بی ثبات
fixedness ثبات
abidance ثبات
impermanent بی ثبات
double minded بی ثبات
shifty بی ثبات
registrars ثبات
constancy ثبات
wonky بی ثبات
gritting ثبات
gritted ثبات
fastness ثبات
fortitude ثبات
grit ثبات
fixity ثبات
permanencies ثبات
permanency ثبات
steadfastness ثبات
equability ثبات
fickle بی ثبات
document register ثبات
stable با ثبات
stables با ثبات
fastnesses ثبات
feeble-minded بی ثبات
stableness ثبات
instable بی ثبات
staidness ثبات
indissolubility ثبات
recorder ثبات
recorders ثبات
lastingness ثبات
unstable بی ثبات
rtegistrar ثبات
persistency ثبات
feeble minded بی ثبات
staunchly با ثبات
p register ثبات P
registers ثبات
mutable بی ثبات
moonish بی ثبات
metastable کم ثبات
indelibility ثبات
registering ثبات
steadiness ثبات
staunchness ثبات
inalterability ثبات
steadviness ثبات
inconstant بی ثبات
register ثبات
store ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
storing ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
explicit address آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
ranges جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranged جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
register capacity گنجایش ثبات
stability of an emulsion ثبات امولسیون
price stabilization ثبات قیمت
price stability ثبات قیمت
perceptual constancy ثبات ادراکی
structrual stability ثبات ساختمانی
fixism ثبات گرایی
shift register ثبات تغییرمکان
inconstancy عدم ثبات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com