Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
arithmetic register	ثبات حسابی
Search result with all words
arithmetic register	ثبات حسابی ثبات محاسباتی
Other Matches
averages	میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic mean	میانگین حسابی متوسط حسابی
averaging	میانگین حسابی متوسط حسابی
averaged	میانگین حسابی متوسط حسابی
average	میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic expression	عبارت حسابی دستورالعمل حسابی
paired registers	دو ثبات پایه با اندازه کلمه که با هم به عنوان یک ثبات با طول زیاد به کار می روند.
air stability	وضعیت ثبات جوی در طبقات مختلف وضع ثبات جوی
arithmetic	حسابی
pitched	حسابی
pursang	حسابی
arithmetical	حسابی
thorough paced	حسابی
calculative	حسابی
incalculability	بی حسابی
smack dab	حسابی
arithmetic expression	مبین حسابی
arithmetic instruction	دستورالعمل حسابی
aregular cook	اشپز حسابی
areal cook	یک اشپز حسابی
mean square	یک مربع حسابی
arithmetic check	مقابله حسابی
squaring	منظم حسابی
squares	منظم حسابی
squared	منظم حسابی
square	منظم حسابی
roundly	بطور حسابی
well got up	پاکیزه حسابی
arithmetic mean	میانگین حسابی
simple mean	میانگین حسابی
arithmetic method	روش حسابی
arithmetic operation	عملیات حسابی
arithmetic operation	عمل حسابی
arithmetic statement	حکم حسابی
arithmetic series	سریهای حسابی
arithmetic	حسابی حسابگر
arithmetic progression	تصاعد حسابی
arithmetic relation	رابطه حسابی
dishonouring	بد حسابی عدم پرداخت
dishonours	بد حسابی عدم پرداخت
arithmetic function	تابع حسابی [ریاضی]
roll out the red carpet <idiom>	حسابی پذیرایی کردن
He thrashed his son soundly .	پسرش را حسابی کتک زد
i have caught a thorough chill	سرمای حسابی خورده ام
now you're talking	این شدحرف حسابی
to talk sense	حرف حسابی زدن
dishonoring	بد حسابی عدم پرداخت
To pay someone handsomely.	به کسی پ؟ ؟ حسابی دادن
Now you are talking. That makes sense.	حالااین شد یک حرف حسابی
Put on some decent clothes.	یک لباس حسابی تنت کن
arithmetic sequence	تصاعد حسابی [ریاضی]
dishonoured	بد حسابی عدم پرداخت
dishonour	بد حسابی عدم پرداخت
He is a habitual defaulter.	آدم بد حسابی است
arithmetic shift	تغییر مکان حسابی
he is no less than a gambler	قمارباز حسابی است
dishonors	بد حسابی عدم پرداخت
arithmetical function	تابع حسابی [ریاضی]
number-theoretic function	تابع حسابی [ریاضی]
dishonored	بد حسابی عدم پرداخت
to play up	درست و حسابی بازی کردن
I was totally tongue-tied.	زبانم حسابی بند آمد
arithmetic operator	نشان حسابی عملگر ریاضی
not on any account	اصلا روی هیچ حسابی
He always pays on the nail.	آدم خوش حسابی است
lay into a person	کسی را کتک حسابی زدن
She gave us quite a decent dinner.	یک شام خیلی حسابی به ماداد
do something to one's hearts's content	کاری را حسابی انجام دادن
He is a decent fellow(guy,chap)	طرف آدم حسابی است
Give the room a good clean.	اتاق را حسابی جمع وجور کردن
You wouldnt be here if you had any sense	اگر عقل حسابی داشتی اینجانبودی
detailed	حسابی که همه موضوعات را لیست میکند
My good fello,why didnt you tell me?	آخر مرد حسابی چرا به من نگفتی ؟
We had a nice long walk today.	امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
We are quits. We are even.	دیگر با هم حسابی نداریم (نه بدهکارنه بستانکار )
This dress is quite the thing.	این لباس چیز حسابی است
We dont have qualified personnel in this company.	دراین شرکت آدم حسابی نداریم
He threatened to thrash the life out of me.	مرا به یک کتک حسابی تهدید کرد
variance	میانگین حسابی توان دوم انحرافات از مقدارمتوسط
to have a spree	حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a binge	حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
debt of honour	بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
to be on the razzle	حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
budget account	حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
slippery	بی ثبات
stability	ثبات
variables	بی ثبات
variable	بی ثبات
p register	ثبات P
metastable	کم ثبات
moonish	بی ثبات
mutable	بی ثبات
permanency	ثبات
lastingness	ثبات
grit	ثبات
gritted	ثبات
gritting	ثبات
fixedness	ثبات
equability	ثبات
double minded	بی ثبات
document register	ثبات
bookkeeper	ثبات
changelessness	ثبات
wonky	بی ثبات
inalterability	ثبات
inconstant	بی ثبات
shakier	بی ثبات
shakiest	بی ثبات
shaky	بی ثبات
persistence	ثبات
fixity	ثبات
instable	بی ثبات
permanencies	ثبات
steadfastness	ثبات
indissolubility	ثبات
indelibility	ثبات
changeful	بی ثبات
fickle	بی ثبات
registering	ثبات
constancy	ثبات
registers	ثبات
feeble minded	بی ثبات
feeble-minded	بی ثبات
steadviness	ثبات
steadiness	ثبات
staunchness	ثبات
staidness	ثبات
stable	با ثبات
stables	با ثبات
staunchly	با ثبات
fortitude	ثبات
impermanent	بی ثبات
shifty	بی ثبات
registrars	ثبات
fastness	ثبات
fastnesses	ثبات
abidance	ثبات
stabilization	ثبات
lubricious	بی ثبات
register	ثبات
stableness	ثبات
registrar	ثبات
unstable	بی ثبات
rtegistrar	ثبات
recorder	ثبات
persistency	ثبات
recorders	ثبات
memory register	ثبات حافظه
register capacity	گنجایش ثبات
dimensional stability	ثبات اندازه
discordance	عدم ثبات
frequency recorder	ثبات فرکانس
mask register	ثبات نقابی
register length	درازای ثبات
relocation register	ثبات جابجایی
link register	ثبات پیوند
fastness of color	ثبات رنگ
recording thermometer	دماسنج ثبات
perceptual constancy	ثبات ادراکی
consistence	ثبات استحکام
constancy of volum	ثبات حجمی
control register	ثبات کنترل
data register	ثبات داده ها
price stability	ثبات قیمت
delay line register	ثبات با خط تاخیری
destabilize	بی ثبات کردن
price stabilization	ثبات قیمت
recording instrument	دستگاه ثبات
occupational stability	ثبات شغلی
structrual stability	ثبات ساختمانی
object constancy	ثبات شیئی
dimensional stability	ثبات فرم
light stable	ثبات نور
resoluteness	ثبات عزم
immovableness	سکون ثبات
immutability	پا بر جایی ثبات
telephone traffic recorder	ثبات ترافیک
source register	ثبات منبع
inconstancy	عدم ثبات
storage register	ثبات انباره
stability analysis	تحلیل ثبات
ir	ثبات دستورالعمل
index register	ثبات شاخص
status register	ثبات وضعیت
integrating recorder	ثبات انتگرالی
input register	ثبات ورودی
stability of an emulsion	ثبات امولسیون
stack register	ثبات پشته
instruction register	ثبات دستورالعمل
heat proof quality	ثبات حرارتی
unstable equilibrium	تعادل بی ثبات
stability conditions	شرایط ثبات
economic stability	ثبات اقتصادی
shape constancy	ثبات شکل
exchange register	ثبات معاوضهای
fickleness	عدم ثبات
inflexibly	از روی ثبات
fixism	ثبات گرایی
fixable	ثبات پذیر
frequency constancy	ثبات فرکانس

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com