Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (6 milliseconds)
English	Persian
age hardenable	ثبات در برابرزنگ زدگی
Other Matches
blight	باد زدگی یا زنگ زدگی
blighting	باد زدگی یا زنگ زدگی
blights	باد زدگی یا زنگ زدگی
paired registers	دو ثبات پایه با اندازه کلمه که با هم به عنوان یک ثبات با طول زیاد به کار می روند.
arithmetic register	ثبات حسابی ثبات محاسباتی
air stability	وضعیت ثبات جوی در طبقات مختلف وضع ثبات جوی
jetlag	جت زدگی
freeze	یخ زدگی
freezes	یخ زدگی
possession	جن زدگی
glaciation	یخ زدگی
frostiness	یخ زدگی
rime	یخ زدگی
cacodemonomania	جن زدگی
demonomania	جن زدگی
worriment	ناراحتی غم زدگی
cataplexy	خشک زدگی
sunstroke	افتاب زدگی
moldy	کپک زدگی
tonic immobility	خشک زدگی
acariasis	کرم زدگی
sun burn	افتاب زدگی
acariasis	کنه زدگی
stain	زنگ زدگی
transfixion	حیرت زدگی
thunderstroke	صاعقه زدگی
afflictedness	محنت زدگی
dismays	وحشت زدگی
rustiness	زنگ زدگی
stains	زنگ زدگی
staining	زنگ زدگی
rust oxide iron	زنگ زدگی
stained	زنگ زدگی
ageing	زنگ زدگی
paraphrenia	هذیان زدگی
previousness	شتاب زدگی
scientism	علم زدگی
corrosion	زنگ زدگی
dismaying	وحشت زدگی
dismayed	وحشت زدگی
dismay	وحشت زدگی
sunburn	افتاب زدگی
fouling	زنگ زدگی
seasickness	دریا زدگی
mouldiness	کپک زدگی
precipitateness	شتاب زدگی
hyperthymia	هیجان زدگی
efflorescence	شوره زدگی
evanescence	غیب زدگی
hypersomnia	خواب زدگی
ageing	زنگ زدگی
perished [British] [colloquial] [feeling extremely cold] <adj.>	احساس یخ زدگی
hallucinosis	توهم زدگی
chilled to the bones <idiom>	احساس یخ زدگی
fustiness	کفک زدگی
heliosis	افتاب زدگی
hospitalism	بیمارستان زدگی
hurriedness	شتاب زدگی
corrsion	زنگ زدگی
dewiness	شبنم زدگی
startles	پرش وحشت زدگی
melancholy	سودا زدگی غمگین
hurry scurry	دستپاچگی شتاب زدگی
hurry skurry	دستپاچگی شتاب زدگی
corrosion	رفتگی زنگ زدگی
startled	پرش وحشت زدگی
mustiness	پوسیدگی یا کپک زدگی
startle	پرش وحشت زدگی
forwardness	اشتیاق شتاب زدگی
pecking	نوک زدگی سوراخ
alcoholic hallucinosis	توهم زدگی الکلی
peck	نوک زدگی سوراخ
precipitately	از روی شتاب زدگی
acute hallucinosis	توهم زدگی حاد
outcrop	بیرون زدگی روامدگی
pecked	نوک زدگی سوراخ
outcrops	بیرون زدگی روامدگی
Rust <adj.> <noun>	رنگ زنگ زدگی
pecks	نوک زدگی سوراخ
corrosion fatigue	استهلاک در اثر زنگ زدگی
rust protection	حفافت در برابر زنگ زدگی
hastiness	دست پاچگی شتاب زدگی
resistance to corrosion	مقاوم در برابر زنگ زدگی
foxiness	بدرنگی ترشیدگی کفک زدگی
corrosion resistant	مقاومت در برابر خوردگی وزنگ زدگی
frostbite	یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
manic depressive	دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
manic-depressive	دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
manic-depressives	دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
sunscreen	کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreens	کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
chilled to the bones <idiom>	نفوذ سوز سرما تا مغز استخوان [احساس یخ زدگی]
equability	ثبات
variables	بی ثبات
p register	ثبات P
stability	ثبات
fixedness	ثبات
slippery	بی ثبات
double minded	بی ثبات
changelessness	ثبات
changeful	بی ثبات
instable	بی ثبات
bookkeeper	ثبات
variable	بی ثبات
inalterability	ثبات
document register	ثبات
steadfastness	ثبات
grit	ثبات
inconstant	بی ثبات
metastable	کم ثبات
indissolubility	ثبات
wonky	بی ثبات
indelibility	ثبات
moonish	بی ثبات
permanency	ثبات
permanencies	ثبات
lastingness	ثبات
gritting	ثبات
gritted	ثبات
shakier	بی ثبات
shakiest	بی ثبات
shaky	بی ثبات
persistence	ثبات
fixity	ثبات
mutable	بی ثبات
persistency	ثبات
abidance	ثبات
unstable	بی ثبات
rtegistrar	ثبات
fastnesses	ثبات
fastness	ثبات
constancy	ثبات
registrars	ثبات
stabilization	ثبات
steadiness	ثبات
staidness	ثبات
stableness	ثبات
staunchness	ثبات
register	ثبات
feeble minded	بی ثبات
feeble-minded	بی ثبات
steadviness	ثبات
registering	ثبات
registrar	ثبات
fickle	بی ثبات
staunchly	با ثبات
registers	ثبات
stables	با ثبات
stable	با ثبات
recorders	ثبات
recorder	ثبات
lubricious	بی ثبات
shifty	بی ثبات
impermanent	بی ثبات
fortitude	ثبات
unstable equilibrium	تعادل بی ثبات
constancy of volum	ثبات حجمی
control register	ثبات کنترل
consistence	ثبات استحکام
instruction register	ثبات دستورالعمل
ir	ثبات دستورالعمل
base register	ثبات پایه
arithmetic register	ثبات حسابی
base register	ثبات مینا
voltage stability	ثبات ولتاژ
bounds register	ثبات کرانه ها
buffer register	ثبات میانگیر
acid proof	ثبات اسیدی
wage stabilization	ثبات دستمزد
integrating recorder	ثبات انتگرالی
arithmetic register	ثبات ریاضی
input register	ثبات ورودی
fixable	ثبات پذیر
frequency constancy	ثبات فرکانس
frequency recorder	ثبات فرکانس
general register	ثبات عمومی
general register	ثبات کلی
index register	ثبات شاخص
grittiness	ثبات قدم
heat proof quality	ثبات حرارتی
immovableness	سکون ثبات
immutability	پا بر جایی ثبات
fixism	ثبات گرایی
fickleness	عدم ثبات
data register	ثبات داده ها
delay line register	ثبات با خط تاخیری
destabilize	بی ثبات کردن
dimensional stability	ثبات فرم
dimensional stability	ثبات اندازه
discordance	عدم ثبات
fastness of color	ثبات رنگ
inflexibly	از روی ثبات
economic stability	ثبات اقتصادی
stabilization	ثبات دادن
exchange register	ثبات معاوضهای
inconstancy	عدم ثبات
perceptual constancy	ثبات ادراکی
object constancy	ثبات شیئی
stability analysis	تحلیل ثبات
stability conditions	شرایط ثبات

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com