Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 117 (2 milliseconds)
English	Persian
possession	ثروت ید تسلط
Other Matches
silver spoon	ثروت موروثی دارای ثروت موروثی ثروتمند
dominance	تسلط
sovereign	تسلط
sovereigns	تسلط
hold	تسلط
holds	تسلط
ascendance	تسلط
ascendancey	تسلط
gripe	تسلط
domination	تسلط
predomination	تسلط
conquests	تسلط
conquest	تسلط
condominium	تسلط مشترک
economic domination	تسلط اقتصادی
ball control	تسلط به توپ
under-	تحت تسلط
composure	تسلط برنفس
subject	تحت تسلط
subjected	تحت تسلط
master	تسلط یافتن بر
subjects	تحت تسلط
under	تحت تسلط
mastery learning	تسلط اموزی
masters	تسلط یافتن
masters	تسلط یافتن بر
pornocracy	تسلط فواحش
masterdom	تسلط تفوق
condominiums	تسلط مشترک
hegemony	تسلط پیشوایی
self commend	تسلط بر نفس
petticoats rule	تسلط زنان
self mastery	تسلط بر نفس
to get ones hand in	تسلط پیداکردن در
mastered	تسلط یافتن
mastered	تسلط یافتن بر
subjecting	تحت تسلط
master	تسلط یافتن
mastery motive	انگیزه تسلط
fortunes	ثروت
moneybags	ثروت
fortune	ثروت
warison	ثروت
riches	ثروت
wealth	ثروت
dominate	حکمفرما بودن تسلط داشتن
subject to the british rule	تحت تسلط دولت انگلیس
indomitable	تسخیر نا پذیر تسلط ناپذیر
dominates	حکمفرما بودن تسلط داشتن
under the t. of	درزیر نفوذ درتحت تسلط
dominated	حکمفرما بودن تسلط داشتن
money	مسکوک ثروت
national wealth	ثروت ملی
commonwealth	ثروت عمومی
wealth creation	ایجاد ثروت
purse proud	مغرور از ثروت
net wealth	ثروت خالص
plutonomy	علم ثروت
wealth effect	اثر ثروت
plutolatry	ثروت پرستی
plutology	ثروت شناسی
treasuring	ثروت جواهر
social wealth	ثروت اجتماعی
riches	ثروت زیاد
mammonism	ثروت پرستی
mammon	ممونا ثروت
bonanza	ثروت باداورده
weals	ثروت دارایی
weal	ثروت دارایی
fortune	دارایی ثروت
treasures	ثروت جواهر
treasured	ثروت جواهر
treasure	ثروت جواهر
commonwealths	ثروت عمومی
affluence	فراوانی ثروت
bonanzas	ثروت باداورده
windfall	ثروت باداورده
windfalls	ثروت باداورده
worth	سزاوار ثروت
wealth of nations	ثروت ملل
wealth tax	مالیات بر ثروت
economic wealth	ثروت اقتصادی
political economy	علم ثروت
wealth distribution	توزیع ثروت
distribution of wealth	توزیع ثروت
dismal science	علم ثروت
fortunes	دارایی ثروت
She leads her husband by the nose .	سوار شوهرش است ( تسلط ونفوذ )
pull oneself together	بر اعصاب خود تسلط پیدا کردن
redistribution of wealth	توزیع دوباره ثروت
he is possessed of wealth	او دارای ثروت است
wealth saving relationship	رابطه ثروت و پس انداز
mammonite	ثروت دوست زرپرست
white elephant <idiom>	ثروت یا مالکیت بیفایده
patrimonies	ثروت موروثی میراث
patrimony	ثروت موروثی میراث
man made wealth	ثروت ساخت بشر
productive	فراور مولد ثروت
political economist	متخصص علم ثروت
to grow rich	ثروت بهم زدن
gold	ثروت رنگ زرد طلایی
golds	ثروت رنگ زرد طلایی
social security wealth	ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
socialists	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
It is immaterial how rich he may be .	مهم نیست چقدر ثروت داشته با شد
socialist	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
He left a large fortuue.	ثروت هنگفتی را به ارث (باقی )گذاشت
he aims at riches	مقصودش مال اندوزی است میزندبرای ثروت
To squander tyhe national wealth.	ثروت ملی را آتش زدن (برباد دادن )
physiocrat	کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
capital levy	مالیات بر سرمایه افرادحقیقی قسمتی از ثروت کشورکه جبرا" توسط دولت اخذ میشود
physiocracy	حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
physiocrats	اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
to wield a sceptre	پادشاهی کردن تسلط کردن
invisible hand	منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com