Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
betting shop
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
Other Matches
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
lamplighter
با ان چراغ را روشن میکنند
trampoline
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
trampolines
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
drainpipes
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipe
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
Havana
سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
aeroscope
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
barbette
سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
bisk
ماهی وغیره درست میکنند
airbed
تشکی که آنرا با باد پر میکنند
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
Plants store up the sun's energy.
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
kick about
فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
kumiss
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
collarette
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
needleful
نخی که یکبار درته سوزن میکنند
skipjack
بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
bedbugs
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
bedbug
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
moulding board
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
gilded youth
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
they are under serveillance
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
they overtax our strength
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
endoparasite
انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
circular dispersion
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
wimble
هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
racket ball
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
Bantu
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
library paste
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
gabionade
خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
gridiron
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
reference librery
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
injection engine
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
bacillus
باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
halophile
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
rolling
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
promenade concert
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
gingall
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
brainstorming
گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
G-string
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
kermis
جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
american plan
مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
embrasure
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasures
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
G-strings
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
litters
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littering
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
fog curing room
اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
litter
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
durometer
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
crazing mill
اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
littered
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
bloody mary
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody marys
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording
جمله بندی کلمه بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament
طرح بندی صورت بندی
classification
طبقه بندی رده بندی
live box
جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
songfest
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
matriculated students
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
bowling alleys
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
bowling alley
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
moleskin
جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
fitting shop
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
energetics
رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
vasculum
کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
creme
نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
happy family
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
bandstands
تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
get a word in
<idiom>
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
nowel
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
churchwarden
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwardens
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
clobbers
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbering
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbered
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobber
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
quiot
حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
bandstand
تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
sand iron
یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
autoharp
سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
islets of langerhans
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
chopsticks
میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
brace
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
funeral home
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
a hot potato
<idiom>
[بحث داغ که خیلی از مردم در موردش صحبت میکنند و مورد جدال هست]
muslin
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
beanpole
چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
beanpoles
چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
following my lead
یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
etna
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
admixtures
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
griddle cake
نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
fusion welding
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
jet flap
فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
hot money
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
prolog
زبان برنامه نویسی سطح بالا که ازعملیات منط قی برای هوش مصنوعی وبرنامههای بازیابی داده استفاده میکنند
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
greshams law
زیرا مردم پول بد راخرج میکنند و پول خوب رانگاه می دارند
skittle
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
lobster thermidor
مخلوطی از گوشت خرچنگ وزده تخم مرغ وقارچ وخامه که در پوسته خرچنگ سرخ میکنند
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
vane pump
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
graphics
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
palmer
زوار امکنه مقدسه که دو برگ خرما را صلیب وار به امکنه مقدسه حمل میکنند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
snacks
ته بندی
funiculars
بندی
queuing
صف بندی
striation
خط بندی
queing
صف بندی
snack
ته بندی
vanation
رگ بندی
commissural
بندی
commisural
بندی
taping
ته بندی
alignment
صف بندی
humidity insulation
نم بندی
articular
بندی
laced
بندی
seals
اب بندی
alignments
صف بندی
seal
اب بندی
mud sill
ته بندی
humidity insulation
اب بندی
nailed up
سر هم بندی
hermetic sealing
اب بندی
waterproofing
اب بندی
neuration
رگ بندی
sealing off
اب بندی
trimerous
سه بندی
funicular
بندی
lapping
اب بندی
patching
سر هم بندی
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
rootage
ریشه بندی
rhyme scheme
قافیه بندی
taxonomy
طبقه بندی
ring clossure
حلقه بندی
to pin up
بی بندی کردن
patching
سرهم بندی
to mull a mull of
سر هم بندی کردن
juggle
چشم بندی
tabulates
جدول بندی
sealing wax
موم اب بندی
to nails up
سر هم بندی کردن
queuing theory
نظریه صف بندی
tabulated
جدول بندی
to take a snack
ته بندی کردن
tabulate
جدول بندی
juggled
چشم بندی
juggles
چشم بندی
reticulation
شبکه بندی
leverage
اهرم بندی
trelliswork
داربست بندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com