English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
demand shift جابجائی تقاضا
Search result with all words
shift of a demand curve انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
Other Matches
shifted جابجائی
shifts جابجائی
shift جابجائی
shift of a curve جابجائی یک منحنی
arc elasticity of demand عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demands تقاضا کردن تقاضا
demanded تقاضا کردن تقاضا
demand تقاضا کردن تقاضا
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
postulates تقاضا
postulate تقاضا
postulated تقاضا
rogation تقاضا
prayer تقاضا
prayers تقاضا
requisition تقاضا
postulating تقاضا
exigence تقاضا
requisitions تقاضا
requisitioned تقاضا
importance تقاضا
requests تقاضا
solicitation تقاضا
requesting تقاضا
requested تقاضا
request تقاضا
requisitioning تقاضا
demand تقاضا
demands تقاضا
demanded تقاضا
suit تقاضا
suited تقاضا
suits تقاضا
offer and demand عرضه و تقاضا
demand management مدیریت تقاضا
demand shift انتقال تقاضا
demand side طرف تقاضا
sues تقاضا کردن
peak demand حداکثر تقاضا
demand function تابع تقاضا
requisitioning تقاضا کردن
requisitions چیزمورد تقاضا
requisitions تقاضا کردن
on demand بنا به تقاضا
quantity of demand مقدار تقاضا
change in demand تغییر تقاضا
peak demand بیشترین تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
applier تقاضا کننده
demand pattern الگوی تقاضا
demand schedule جدول تقاضا
excess demand فزونی تقاضا
requirement تقاضا احتیاج
demandant تقاضا کننده
demandable قابل تقاضا
demand surface میزان تقاضا
demand factors عوامل تقاضا
income elasticity of demand درامدی تقاضا
law of demand قانون تقاضا
demand factor ضریب تقاضا
elasticity of demand کشش تقاضا
adjure تقاضا کردن
sue تقاضا کردن
sued تقاضا کردن
demand elasticity کشش تقاضا
measurement of demand تخمین تقاضا
suing تقاضا کردن
demand surface سطح تقاضا
demand curve منحنی تقاضا
requisitioning چیزمورد تقاضا
demand تقاضا کردن
information on demand اطلاعات با تقاضا
within three days of demand در طی سه روز پس از تقاضا
applications فرم تقاضا
application فرم تقاضا
demanded <adj.> <past-p.> تقاضا شده
claimed <adj.> <past-p.> تقاضا شده
demanded تقاضا کردن
asked <adj.> <past-p.> تقاضا شده
demands تقاضا کردن
demand side ستون تقاضا
plea تقاضا استدعا
pleas تقاضا استدعا
requests تقاضا خواسته
requesting تقاضا خواسته
requested تقاضا خواسته
supply and demand عرضه و تقاضا
request تقاضا خواسته
requisitioned تقاضا کردن
requisitioned چیزمورد تقاضا
requisition تقاضا کردن
requisition چیزمورد تقاضا
request for proposal تقاضا برای پیشنهاد
registrant تقاضا ثبت کننده
demand paging صفحه بندی تقاضا
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
send away for something <idiom> تقاضا نامه نوشتن
supply and demand law قانون عرضه و تقاضا
quantity demanded مقدار تقاضا شده
stock requisition تقاضا جهت کالا
law of supply and demand قانون عرضه و تقاضا
measurement of demand اندازه گیری تقاضا
price elasticity of demand کشش قیمتی تقاضا
requesting unit یکان تقاضا کننده
demand forecast پیش بینی تقاضا
solicited درخواست یا تقاضا کردن از
demand مطالبه تقاضا کردن
applicant تقاضا کننده طالب
demanded مطالبه تقاضا کردن
applications تقاضا برای چیز
demands مطالبه تقاضا کردن
solicit درخواست یا تقاضا کردن از
application تقاضا برای چیز
requests تقاضا برای چیزی
requesting تقاضا برای چیزی
requested تقاضا برای چیزی
request تقاضا برای چیزی
indents تقاضا یاسفارش جنس
solicits درخواست یا تقاضا کردن از
indent تقاضا یاسفارش جنس
indenting تقاضا یاسفارش جنس
soliciting درخواست یا تقاضا کردن از
applicants تقاضا کننده طالب
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
arc elasticity of demand کشش کمانی تقاضا
cross elasticity of demand کشش متقاطع تقاضا
glut عرضه بیش از تقاضا
gluts عرضه بیش از تقاضا
demand for money تقاضا برای پول
adjure به اصرار تقاضا کردن
money demand تقاضا برای پول
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
request for quotation تقاضا برای اعلام قیمت
put in تقاضا کردن پیشنهاد دادن
demands تقاضا برای انجام چیزی
infinitely elastic demand curve منحنی تقاضا با کشش نامحدود
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demanded تقاضا برای انجام چیزی
overloaded تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloads تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
overload تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demand تقاضا برای انجام چیزی
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
demand versus quantity demanded تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
clamours غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invoking تقاضا از کسی برای انجام کاری
demand oriented pricing قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
invoke تقاضا از کسی برای انجام کاری
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
invoked تقاضا از کسی برای انجام کاری
invokes تقاضا از کسی برای انجام کاری
demand تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
to invite somebody to do something از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
clamour غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamouring غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demanded تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
clamoured غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtruding بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruded بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrudes بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
demands تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
obtrude بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamor غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
applies تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applying تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call up تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call-ups تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
demand factors عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
apply تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
call-up تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
speculative demand for money تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
input/output سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
X series تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
inquiry کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
inquiries کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
layer بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layers بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
income elasticity of demand تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
assemble capital stock بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
autos کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
auto کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
to put in for تقاضا کردن خودرا نامزد کردن
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
beseeches تقاضا کردن استدعا کردن
solicit تقاضا کردن جلب کردن
cry off تقاضا کردن درخواست کردن
beseeched تقاضا کردن استدعا کردن
beseech تقاضا کردن استدعا کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com