Total search result: 202 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
demand shift |
جابجائی تقاضا |
|
|
Search result with all words |
|
shift of a demand curve |
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا |
Other Matches |
|
shifted |
جابجائی |
shifts |
جابجائی |
shift |
جابجائی |
shift of a curve |
جابجائی یک منحنی |
arc elasticity of demand |
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود : |
giffen good |
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است |
law of demand |
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود |
demands |
تقاضا کردن تقاضا |
demanded |
تقاضا کردن تقاضا |
demand |
تقاضا کردن تقاضا |
aberration |
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد |
postulates |
تقاضا |
postulate |
تقاضا |
postulated |
تقاضا |
rogation |
تقاضا |
prayer |
تقاضا |
prayers |
تقاضا |
requisition |
تقاضا |
postulating |
تقاضا |
exigence |
تقاضا |
requisitions |
تقاضا |
requisitioned |
تقاضا |
importance |
تقاضا |
requests |
تقاضا |
solicitation |
تقاضا |
requesting |
تقاضا |
requested |
تقاضا |
request |
تقاضا |
requisitioning |
تقاضا |
demand |
تقاضا |
demands |
تقاضا |
demanded |
تقاضا |
suit |
تقاضا |
suited |
تقاضا |
suits |
تقاضا |
offer and demand |
عرضه و تقاضا |
demand management |
مدیریت تقاضا |
demand shift |
انتقال تقاضا |
demand side |
طرف تقاضا |
sues |
تقاضا کردن |
peak demand |
حداکثر تقاضا |
demand function |
تابع تقاضا |
requisitioning |
تقاضا کردن |
requisitions |
چیزمورد تقاضا |
requisitions |
تقاضا کردن |
on demand |
بنا به تقاضا |
quantity of demand |
مقدار تقاضا |
change in demand |
تغییر تقاضا |
peak demand |
بیشترین تقاضا |
demand shift |
تغییر تقاضا |
applier |
تقاضا کننده |
demand pattern |
الگوی تقاضا |
demand schedule |
جدول تقاضا |
excess demand |
فزونی تقاضا |
requirement |
تقاضا احتیاج |
demandant |
تقاضا کننده |
demandable |
قابل تقاضا |
demand surface |
میزان تقاضا |
demand factors |
عوامل تقاضا |
income elasticity of demand |
درامدی تقاضا |
law of demand |
قانون تقاضا |
demand factor |
ضریب تقاضا |
elasticity of demand |
کشش تقاضا |
adjure |
تقاضا کردن |
sue |
تقاضا کردن |
sued |
تقاضا کردن |
demand elasticity |
کشش تقاضا |
measurement of demand |
تخمین تقاضا |
suing |
تقاضا کردن |
demand surface |
سطح تقاضا |
demand curve |
منحنی تقاضا |
requisitioning |
چیزمورد تقاضا |
demand |
تقاضا کردن |
information on demand |
اطلاعات با تقاضا |
within three days of demand |
در طی سه روز پس از تقاضا |
applications |
فرم تقاضا |
application |
فرم تقاضا |
demanded <adj.> <past-p.> |
تقاضا شده |
claimed <adj.> <past-p.> |
تقاضا شده |
demanded |
تقاضا کردن |
asked <adj.> <past-p.> |
تقاضا شده |
demands |
تقاضا کردن |
demand side |
ستون تقاضا |
plea |
تقاضا استدعا |
pleas |
تقاضا استدعا |
requests |
تقاضا خواسته |
requesting |
تقاضا خواسته |
requested |
تقاضا خواسته |
supply and demand |
عرضه و تقاضا |
request |
تقاضا خواسته |
requisitioned |
تقاضا کردن |
requisitioned |
چیزمورد تقاضا |
requisition |
تقاضا کردن |
requisition |
چیزمورد تقاضا |
request for proposal |
تقاضا برای پیشنهاد |
registrant |
تقاضا ثبت کننده |
demand paging |
صفحه بندی تقاضا |
on demand |
به در خواست به مجرد تقاضا |
send away for something <idiom> |
تقاضا نامه نوشتن |
supply and demand law |
قانون عرضه و تقاضا |
quantity demanded |
مقدار تقاضا شده |
stock requisition |
تقاضا جهت کالا |
law of supply and demand |
قانون عرضه و تقاضا |
measurement of demand |
اندازه گیری تقاضا |
price elasticity of demand |
کشش قیمتی تقاضا |
requesting unit |
یکان تقاضا کننده |
demand forecast |
پیش بینی تقاضا |
solicited |
درخواست یا تقاضا کردن از |
demand |
مطالبه تقاضا کردن |
applicant |
تقاضا کننده طالب |
demanded |
مطالبه تقاضا کردن |
applications |
تقاضا برای چیز |
demands |
مطالبه تقاضا کردن |
solicit |
درخواست یا تقاضا کردن از |
application |
تقاضا برای چیز |
requests |
تقاضا برای چیزی |
requesting |
تقاضا برای چیزی |
requested |
تقاضا برای چیزی |
request |
تقاضا برای چیزی |
indents |
تقاضا یاسفارش جنس |
solicits |
درخواست یا تقاضا کردن از |
indent |
تقاضا یاسفارش جنس |
indenting |
تقاضا یاسفارش جنس |
soliciting |
درخواست یا تقاضا کردن از |
applicants |
تقاضا کننده طالب |
demand and supply market |
بازار عرضه و تقاضا |
arc elasticity of demand |
کشش کمانی تقاضا |
cross elasticity of demand |
کشش متقاطع تقاضا |
glut |
عرضه بیش از تقاضا |
gluts |
عرضه بیش از تقاضا |
demand for money |
تقاضا برای پول |
adjure |
به اصرار تقاضا کردن |
money demand |
تقاضا برای پول |
demand pull inflation |
تورم ناشی از فشار تقاضا |
request for quotation |
تقاضا برای اعلام قیمت |
put in |
تقاضا کردن پیشنهاد دادن |
demands |
تقاضا برای انجام چیزی |
infinitely elastic demand curve |
منحنی تقاضا با کشش نامحدود |
demand [of] |
درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از] |
demanded |
تقاضا برای انجام چیزی |
overloaded |
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله |
overloads |
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله |
excess demand |
تقاضای زیادی مازاد تقاضا |
overload |
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله |
demand |
تقاضا برای انجام چیزی |
excess demand inflation |
تورم ناشی از مازاد تقاضا |
demand versus quantity demanded |
تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده |
clamours |
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن |
invoking |
تقاضا از کسی برای انجام کاری |
demand oriented pricing |
قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا |
invoke |
تقاضا از کسی برای انجام کاری |
Application may be filed by ... |
مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است. |
invoked |
تقاضا از کسی برای انجام کاری |
invokes |
تقاضا از کسی برای انجام کاری |
demand |
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن |
to invite somebody to do something |
از کسی تقاضا انجام کاری را کردن |
clamour |
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن |
clamouring |
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن |
demanded |
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن |
clamoured |
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن |
obtruding |
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن |
obtruded |
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن |
obtrudes |
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن |
demands |
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن |
obtrude |
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن |
clamor |
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن |
applies |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
applying |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
call up |
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده |
call-ups |
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده |
demand factors |
عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد |
apply |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
call-up |
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده |
speculative demand for money |
تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی |
input/output |
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی |
X series |
تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه |
inquiry |
کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ |
inquiries |
کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ |
layer |
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است |
layers |
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است |
income elasticity of demand |
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E |
inelastic demand |
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند |
averages |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
averaging |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
averaged |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
average |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
assemble capital stock |
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود |
composite demand |
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی |
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. |
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود. |
autos |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
auto |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
to put in for |
تقاضا کردن خودرا نامزد کردن |
enquiry |
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده |
derived demand |
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود . |
exigible |
قابل تقاضا قابل ادعا |
beseeches |
تقاضا کردن استدعا کردن |
solicit |
تقاضا کردن جلب کردن |
cry off |
تقاضا کردن درخواست کردن |
beseeched |
تقاضا کردن استدعا کردن |
beseech |
تقاضا کردن استدعا کردن |