Total search result: 194 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
shear displacements |
جابجایی برشی |
|
|
Other Matches |
|
shear box test |
ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای |
rightsizing |
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc |
task |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
tasks |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
cut off attack |
تک برشی |
shear strength |
استقامت برشی |
shear strength |
مقاومت برشی |
shearing test |
ازمون برشی |
shearing strain |
پیچیدگی برشی |
shearing stress |
تنش برشی |
failure by rupture |
شکست برشی |
shearing force |
نیروی برشی |
shearing force |
تلاش برشی |
shear stress |
تنش برشی |
shear wave |
موج برشی |
shear wall |
دیوار برشی |
shear test |
ازمایش برشی |
shear resistance |
مقاومت برشی |
failure by rupture |
گسیختگی برشی |
sectional drawing |
رسم برشی |
sectional view |
نمای برشی |
shear connections |
اتصالات برشی |
shear load |
نیروی برشی |
shear viscosity |
گرانروی برشی |
truncation error |
خطای برشی |
shear modulus |
مدول برشی |
double shear |
تنش برشی دوتایی |
longitudinal shearing stress |
تنش برشی طولی |
modulus of elasticity in shear |
ضریب ارتجاعی برشی |
round off |
گرد کردن برشی |
shear strain |
تغییر شکل برشی |
shear span |
دهانه نیروی برشی |
shear flow |
جریان نیروی برشی |
shear modulus of elasticity |
ضریب ارتجاعی برشی |
wedge shot |
ضربه برشی در گلفV |
general shear failure |
گسیختگی برشی عمومی |
shearing deformation |
تغییر شکل برشی |
shear and moment diagram |
دیاگرام نیروی برشی و لنگرخمشی |
wedging |
چوب اهنی ویژه ضربه برشی |
wedge |
چوب اهنی ویژه ضربه برشی |
wedged |
چوب اهنی ویژه ضربه برشی |
wedges |
چوب اهنی ویژه ضربه برشی |
relations between load, shear and moment |
رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی |
reynolds stress |
تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون |
displacement ton |
تن جابجایی |
handling |
جابجایی |
displeacement of water |
جابجایی اب |
deplacement |
جابجایی |
convection |
جابجایی |
commutation |
جابجایی |
dislocation |
جابجایی |
head posisioning |
جابجایی هد |
relocation |
جابجایی |
displacement |
جابجایی |
associative shift |
جابجایی تداعی |
commutation relation |
رابطه جابجایی |
image shift |
جابجایی تصویر |
hydride shift |
جابجایی هیدریدی |
handling of goods |
جابجایی کالا |
block move |
جابجایی بلوک |
angular displacement |
جابجایی زاویهای |
chemical shift |
جابجایی شیمیایی |
handling of goods |
جابجایی امتعه |
commutation rules |
قواعد جابجایی |
dynamic relocation |
جابجایی پویا |
doppler shift |
جابجایی دوپلر |
doppler frequency |
جابجایی دوپلر |
commutative law |
قانون جابجایی |
displacement current |
جریان جابجایی |
field displacement |
جابجایی میدان |
shifts |
جابجایی مرکزقوس |
cost of removal |
هزینه جابجایی |
commutativity |
جابجایی پذیری |
dislocation defect |
نقص جابجایی |
commutative |
جابجایی پذیر |
eluviation |
جابجایی خاک |
shifted |
جابجایی مرکزقوس |
relocation register |
ثبات جابجایی |
relocation factor |
ضریب جابجایی |
shifted |
جابجایی شعاعی |
program relocation |
جابجایی برنامه |
shift |
جابجایی مرکزقوس |
bimolecular displacement |
جابجایی دو مولکولی |
static relocation |
جابجایی ایستا |
alkyl shift |
جابجایی الکیلی |
shift reagent |
واکنشگر جابجایی |
allach |
جابجایی بساوشی |
allesthesia |
جابجایی بساوشی |
shifts |
جابجایی شعاعی |
materials handling |
جابجایی مواد |
shift |
جابجایی شعاعی |
stokes shift |
جابجایی استوک |
stock handling cost |
هزینه جابجایی موجودی |
free movement of capital |
ازادی جابجایی سرمایه |
itineration |
ازیک جابجایی دیگر |
translation |
جابجایی [ریاضی] [فیزیک] |
Abelian group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
commutative group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
modular constraint |
محدودیت در جابجایی تصاویر |
output per unit of displacement |
توان در واحد جابجایی |
red shift |
جابجایی به سوی قرمز |
commutative rule |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
commutative property |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
handling charges |
هزینههای جابجایی کالا |
sand cone method |
طریقه جابجایی ماسه |
commutative law |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
image displacement |
تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون |
blue shift |
جابجایی به سوی ابی |
allocheiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
matrixes |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
ammunition handler |
متصدی جابجایی مهمات |
matrix |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
cargo handling at port |
جابجایی کالا در بندر |
rotation |
جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه . |
allochiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
advection |
جابجایی افقی هوا |
drunkennes |
خطای جابجایی یا لغزش |
hubble effect |
جابجایی به سوی قرمز |
Abelian group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
global |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
shift |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
cartridges |
دیسک سخت قابل جابجایی |
globally |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
shifts |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
removable |
آنچه قابل جابجایی است |
shifted |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
commutative group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
chemical shift non equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر |
chemical shift equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر |
cartridge |
دیسک سخت قابل جابجایی |
shifted |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
righted |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
righting |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
shifted |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
displacement |
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان |
right |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
shifts |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
shift |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
shift |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
shifts |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
data leakage |
جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری |
centure of pressure travel |
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر |
shifted |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
machine address |
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد |
directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
worked |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
work |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
shift |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
shifts |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
shifted |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
shifts |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
rotates |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
distribute |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
distributes |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
shift |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
distributing |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
rotate |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
rotated |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
advection |
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما |
relocation |
جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه |
relocation |
جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه |
explicit address |
آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس |
storing |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
store |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
logic seeking |
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند |
ranges |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
ranged |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
range |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
texts |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
text |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
bubble turn and slip |
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد |
eds |
درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند |
part |
قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است |
inversion |
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه |
inversions |
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه |
shell sort |
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند |
magnetic skin effect |
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی |
ring shift |
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند |
rotation |
جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد |
permanent |
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت |
thrashing |
1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود |
gun displacement |
جابجایی توپها گسترش توپها |
shift instruction |
دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی |
demanded |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
demands |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
demand |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
parallax |
پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور |
shifts |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shift |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shifted |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
resource |
قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند |
RIFF |
قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند |