English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (8 milliseconds)
English Persian
allach جابجایی بساوشی
allesthesia جابجایی بساوشی
Search result with all words
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
Other Matches
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tactile بساوشی
haptic بساوشی
tactual بساوشی
tactile circle دایره بساوشی
anaphia ناتوانی بساوشی
paresthesia نابهنجاری بساوشی
palp معاینه بساوشی
apselaphesia اختلال بساوشی
touch spot ناحیه بساوشی
touch receptors گیرندههای بساوشی
palpate معاینه بساوشی
haptic hallucination توهم بساوشی
tactile hallucination توهم بساوشی
paraphia نابهنجاری بساوشی
tactile agnosia ادراک پریشی بساوشی
astereognosis ادراک پریشی بساوشی
acroparesthesia نابهنجاری بساوشی دراندامهای انتهایی
commutation جابجایی
head posisioning جابجایی هد
relocation جابجایی
displacement جابجایی
handling جابجایی
displeacement of water جابجایی اب
displacement ton تن جابجایی
deplacement جابجایی
dislocation جابجایی
convection جابجایی
shear displacements جابجایی برشی
block move جابجایی بلوک
materials handling جابجایی مواد
angular displacement جابجایی زاویهای
commutativity جابجایی پذیری
relocation factor ضریب جابجایی
relocation register ثبات جابجایی
alkyl shift جابجایی الکیلی
chemical shift جابجایی شیمیایی
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
shift reagent واکنشگر جابجایی
doppler shift جابجایی دوپلر
associative shift جابجایی تداعی
shifted جابجایی مرکزقوس
shifted جابجایی شعاعی
dynamic relocation جابجایی پویا
eluviation جابجایی خاک
program relocation جابجایی برنامه
field displacement جابجایی میدان
shift جابجایی مرکزقوس
shift جابجایی شعاعی
handling of goods جابجایی کالا
handling of goods جابجایی امتعه
hydride shift جابجایی هیدریدی
doppler frequency جابجایی دوپلر
displacement current جریان جابجایی
commutative جابجایی پذیر
commutation relation رابطه جابجایی
commutation rules قواعد جابجایی
image shift جابجایی تصویر
stokes shift جابجایی استوک
commutative law قانون جابجایی
cost of removal هزینه جابجایی
shifts جابجایی مرکزقوس
shifts جابجایی شعاعی
static relocation جابجایی ایستا
dislocation defect نقص جابجایی
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
handling charges هزینههای جابجایی کالا
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
blue shift جابجایی به سوی ابی
itineration ازیک جابجایی دیگر
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
advection جابجایی افقی هوا
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
red shift جابجایی به سوی قرمز
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
globally تابع جابجایی که یک قطعه متن
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
removable آنچه قابل جابجایی است
cartridges دیسک سخت قابل جابجایی
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
displacement جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
worked انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
directory SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
work انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shifts دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
directories SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shifted دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifted محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
distribute چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distributes چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifts محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
distributing چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
relocation جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
relocation جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
explicit address آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
storing ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
store ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
ranged جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranges جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
eds درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
inversion تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
part قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
inversions تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
shell sort الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
rotation جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
thrashing 1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
gun displacement جابجایی توپها گسترش توپها
shift instruction دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
parallax پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
resource قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
RIFF قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com