English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
block move جابجایی بلوک
Other Matches
block length درازای بلوک طول بلوک
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
parish بلوک
blocks بلوک
parishes بلوک
district بلوک
canton بلوک
block header سر بلوک
monoliths بلوک
monolith بلوک
districts بلوک
bloc بلوک
blocs بلوک
blocked بلوک
block بلوک
nested block بلوک تو در تو
cantons بلوک
radius block بلوک شعاعی
roughed slab بلوک کوچک
blocked بلوک سیمانی
block بلوک ساختن
blocks بلوک سیمانی
dosseret بلوک سه بعدی
engine block بلوک موتور
blocking بلوک بندی
eob پایان یک بلوک
block بلوک سیمانی
end of block پایان یک بلوک
blocks بلوک ساختن
deblocking از بلوک دراوردن
blocked بلوک ساختن
erratic block بلوک نامنظم
form block بلوک فرمکاری
block transfer انتقال بلوک
fuse block بلوک فیوز
mastic blocks بلوک قیری
en bloc دریک بلوک
sprite یک بلوک از پیکسل ها
radium block بلوک شعاعی
anchors لنگر بلوک
block protection حفافت بلوک
cylinder block بلوک سیلندر
arrow block بلوک پیکانی
block diagram بلوک دیاگرام
storage block بلوک ذخیره
block definition تعریف بلوک
anchor لنگر بلوک
anchoring لنگر بلوک
block move انتقال بلوک
block operation عملیات بلوک
control block بلوک کنترل
erratic block بلوک جابجا شونده
blocking factor فاکتور بلوک بندی
bins بلوک سه بعدی الکترونیکی
bin بلوک سه بعدی الکترونیکی
block graphics نگاره سازی بلوک
block lining پوشش با بلوک سیمانی
comecon گروه تجاری بلوک شرق
corps de logis [بلوک سیمانی اصلی در ساختمان]
character map شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
boss formerly boce [بلوک منبت کاری شده برجسته]
to walk around the block دور بلوک خیابان راه رفتن
cyclopean [معماری ترکیب شده با شکلهای نامنظم در بلوک سیمانی]
long-and-short work [بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
head posisioning جابجایی هد
convection جابجایی
commutation جابجایی
deplacement جابجایی
dislocation جابجایی
displacement ton تن جابجایی
handling جابجایی
displacement جابجایی
relocation جابجایی
displeacement of water جابجایی اب
shear displacements جابجایی برشی
shifted جابجایی مرکزقوس
shifts جابجایی شعاعی
shifted جابجایی شعاعی
shifts جابجایی مرکزقوس
stokes shift جابجایی استوک
doppler frequency جابجایی دوپلر
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
associative shift جابجایی تداعی
static relocation جابجایی ایستا
angular displacement جابجایی زاویهای
displacement current جریان جابجایی
dislocation defect نقص جابجایی
dynamic relocation جابجایی پویا
cost of removal هزینه جابجایی
commutativity جابجایی پذیری
commutative law قانون جابجایی
commutative جابجایی پذیر
commutation rules قواعد جابجایی
commutation relation رابطه جابجایی
shift جابجایی شعاعی
shift جابجایی مرکزقوس
chemical shift جابجایی شیمیایی
doppler shift جابجایی دوپلر
image shift جابجایی تصویر
materials handling جابجایی مواد
program relocation جابجایی برنامه
handling of goods جابجایی کالا
handling of goods جابجایی امتعه
relocation factor ضریب جابجایی
relocation register ثبات جابجایی
field displacement جابجایی میدان
hydride shift جابجایی هیدریدی
allach جابجایی بساوشی
eluviation جابجایی خاک
shift reagent واکنشگر جابجایی
alkyl shift جابجایی الکیلی
allesthesia جابجایی بساوشی
cylinder block بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
handling charges هزینههای جابجایی کالا
itineration ازیک جابجایی دیگر
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
red shift جابجایی به سوی قرمز
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
advection جابجایی افقی هوا
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
blue shift جابجایی به سوی ابی
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
dou [در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.]
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
removable آنچه قابل جابجایی است
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
cartridges دیسک سخت قابل جابجایی
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
globally تابع جابجایی که یک قطعه متن
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
displacement جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
shifted دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifts دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
worked انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
work انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
directory SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
directories SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
cylinder block boring machine دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shifts محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
distributes چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributing چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifted محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distribute چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
relocation جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
relocation جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
storing ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
store ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
explicit address آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranged جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranges جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
eds درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
inversions تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
part قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com