Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
block move |
جابجایی بلوک |
|
|
Other Matches |
|
block length |
درازای بلوک طول بلوک |
rightsizing |
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc |
task |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
tasks |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
parish |
بلوک |
blocks |
بلوک |
parishes |
بلوک |
district |
بلوک |
canton |
بلوک |
block header |
سر بلوک |
monoliths |
بلوک |
monolith |
بلوک |
districts |
بلوک |
bloc |
بلوک |
blocs |
بلوک |
blocked |
بلوک |
block |
بلوک |
nested block |
بلوک تو در تو |
cantons |
بلوک |
radius block |
بلوک شعاعی |
roughed slab |
بلوک کوچک |
blocked |
بلوک سیمانی |
block |
بلوک ساختن |
blocks |
بلوک سیمانی |
dosseret |
بلوک سه بعدی |
engine block |
بلوک موتور |
blocking |
بلوک بندی |
eob |
پایان یک بلوک |
block |
بلوک سیمانی |
end of block |
پایان یک بلوک |
blocks |
بلوک ساختن |
deblocking |
از بلوک دراوردن |
blocked |
بلوک ساختن |
erratic block |
بلوک نامنظم |
form block |
بلوک فرمکاری |
block transfer |
انتقال بلوک |
fuse block |
بلوک فیوز |
mastic blocks |
بلوک قیری |
en bloc |
دریک بلوک |
sprite |
یک بلوک از پیکسل ها |
radium block |
بلوک شعاعی |
anchors |
لنگر بلوک |
block protection |
حفافت بلوک |
cylinder block |
بلوک سیلندر |
arrow block |
بلوک پیکانی |
block diagram |
بلوک دیاگرام |
storage block |
بلوک ذخیره |
block definition |
تعریف بلوک |
anchor |
لنگر بلوک |
anchoring |
لنگر بلوک |
block move |
انتقال بلوک |
block operation |
عملیات بلوک |
control block |
بلوک کنترل |
erratic block |
بلوک جابجا شونده |
blocking factor |
فاکتور بلوک بندی |
bins |
بلوک سه بعدی الکترونیکی |
bin |
بلوک سه بعدی الکترونیکی |
block graphics |
نگاره سازی بلوک |
block lining |
پوشش با بلوک سیمانی |
comecon |
گروه تجاری بلوک شرق |
corps de logis |
[بلوک سیمانی اصلی در ساختمان] |
character map |
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش |
boss formerly boce |
[بلوک منبت کاری شده برجسته] |
to walk around the block |
دور بلوک خیابان راه رفتن |
cyclopean |
[معماری ترکیب شده با شکلهای نامنظم در بلوک سیمانی] |
long-and-short work |
[بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه] |
head posisioning |
جابجایی هد |
convection |
جابجایی |
commutation |
جابجایی |
deplacement |
جابجایی |
dislocation |
جابجایی |
displacement ton |
تن جابجایی |
handling |
جابجایی |
displacement |
جابجایی |
relocation |
جابجایی |
displeacement of water |
جابجایی اب |
shear displacements |
جابجایی برشی |
shifted |
جابجایی مرکزقوس |
shifts |
جابجایی شعاعی |
shifted |
جابجایی شعاعی |
shifts |
جابجایی مرکزقوس |
stokes shift |
جابجایی استوک |
doppler frequency |
جابجایی دوپلر |
bimolecular displacement |
جابجایی دو مولکولی |
associative shift |
جابجایی تداعی |
static relocation |
جابجایی ایستا |
angular displacement |
جابجایی زاویهای |
displacement current |
جریان جابجایی |
dislocation defect |
نقص جابجایی |
dynamic relocation |
جابجایی پویا |
cost of removal |
هزینه جابجایی |
commutativity |
جابجایی پذیری |
commutative law |
قانون جابجایی |
commutative |
جابجایی پذیر |
commutation rules |
قواعد جابجایی |
commutation relation |
رابطه جابجایی |
shift |
جابجایی شعاعی |
shift |
جابجایی مرکزقوس |
chemical shift |
جابجایی شیمیایی |
doppler shift |
جابجایی دوپلر |
image shift |
جابجایی تصویر |
materials handling |
جابجایی مواد |
program relocation |
جابجایی برنامه |
handling of goods |
جابجایی کالا |
handling of goods |
جابجایی امتعه |
relocation factor |
ضریب جابجایی |
relocation register |
ثبات جابجایی |
field displacement |
جابجایی میدان |
hydride shift |
جابجایی هیدریدی |
allach |
جابجایی بساوشی |
eluviation |
جابجایی خاک |
shift reagent |
واکنشگر جابجایی |
alkyl shift |
جابجایی الکیلی |
allesthesia |
جابجایی بساوشی |
cylinder block |
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد |
free movement of capital |
ازادی جابجایی سرمایه |
handling charges |
هزینههای جابجایی کالا |
itineration |
ازیک جابجایی دیگر |
image displacement |
تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون |
hubble effect |
جابجایی به سوی قرمز |
commutative group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
modular constraint |
محدودیت در جابجایی تصاویر |
Abelian group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
sand cone method |
طریقه جابجایی ماسه |
translation |
جابجایی [ریاضی] [فیزیک] |
commutative law |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
commutative property |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
commutative rule |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
red shift |
جابجایی به سوی قرمز |
output per unit of displacement |
توان در واحد جابجایی |
drunkennes |
خطای جابجایی یا لغزش |
allocheiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
rotation |
جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه . |
matrixes |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
advection |
جابجایی افقی هوا |
allochiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
ammunition handler |
متصدی جابجایی مهمات |
stock handling cost |
هزینه جابجایی موجودی |
blue shift |
جابجایی به سوی ابی |
matrix |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
cargo handling at port |
جابجایی کالا در بندر |
dou |
[در معماری چین و ژاپن بلوک چوبی شکاف دار که از طاقچه دیوارکوب محافظت می کند.] |
commutative group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
removable |
آنچه قابل جابجایی است |
shifted |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
Abelian group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
shift |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
cartridge |
دیسک سخت قابل جابجایی |
shifts |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
cartridges |
دیسک سخت قابل جابجایی |
chemical shift equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر |
chemical shift non equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر |
globally |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
global |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
displacement |
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان |
shifted |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
shift |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
shifted |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
shifts |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
right |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
shift |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
righted |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
righting |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
shifts |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
centure of pressure travel |
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر |
data leakage |
جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری |
shifted |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
shifts |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
worked |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
work |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
shift |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
machine address |
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد |
cylinder block boring machine |
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر |
shift |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
shifts |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
distributes |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
distributing |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
shifted |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
rotates |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
distribute |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
rotated |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
rotate |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
advection |
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما |
relocation |
جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه |
relocation |
جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه |
storing |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
store |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
logic seeking |
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند |
explicit address |
آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس |
range |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
ranged |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
ranges |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
texts |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
text |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
bubble turn and slip |
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد |
eds |
درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند |
inversions |
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه |
part |
قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است |