| Total search result: 203 (11 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| rotation |
جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه . |
|
|
|
|
| Search result with all words |
|
| matrix |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
| matrixes |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
| Other Matches |
|
| matrix |
آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون |
| matrixes |
آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون |
| vectors |
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند |
| arrays |
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند |
| array |
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند |
| vector |
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند |
| rightsizing |
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc |
| task |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
| tasks |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
| moving pivot |
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون |
| pilaster |
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما |
Composite Order |
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده] |
| herma |
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود |
| pilaster |
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا |
eustyle |
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون] |
| baluster |
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده |
blocked |
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ] |
personal column |
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه |
columna rostrata |
[ستون های توسکانی با پایه ستون] |
| rudder post |
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه |
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> |
از این ستون به آن ستون فرج است |
| a wide array of ... |
آرایه وسیعی از ... |
| numeric |
آرایه حاوی اعداد |
| array |
بخشی از داده در آرایه |
| arrays |
بخشی از داده در آرایه |
| cells |
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند |
cell |
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند |
| element |
یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه |
| elements |
یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه |
| sighting bar |
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی |
| from pillar to post |
از این ستون بان ستون |
band of shaft |
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها] |
| tabulated |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
angle-leaf |
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی] |
| tabulates |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
| tabulate |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
| rowed |
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس |
| elements |
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه |
| arrays |
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه |
| subscripted variable |
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود |
| array |
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه |
| rows |
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس |
| element |
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه |
row |
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس |
| arrays |
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی |
| array |
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی |
| bounds |
محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود |
| pace-setter |
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی |
| pace setter |
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی |
| march outpost |
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی |
| pace-setters |
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی |
| cadre strength column |
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر |
| trail formation |
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی |
| matrixes |
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند |
| matrix |
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند |
| processor |
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع |
| piled |
ستون ستون لنگرگاه |
pile |
ستون ستون لنگرگاه |
| line haul |
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری |
| bubble cap plate column |
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب |
| acentrous |
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات |
| socle |
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان |
| displeacement of water |
جابجایی اب |
| displacement ton |
تن جابجایی |
| deplacement |
جابجایی |
| commutation |
جابجایی |
| head posisioning |
جابجایی هد |
| displacement |
جابجایی |
| handling |
جابجایی |
| dislocation |
جابجایی |
| convection |
جابجایی |
| relocation |
جابجایی |
| matrixes |
آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند |
| matrix |
آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند |
| arrays |
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود |
| array |
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود |
| bitmap |
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و... |
| commutative law |
قانون جابجایی |
| bimolecular displacement |
جابجایی دو مولکولی |
| image shift |
جابجایی تصویر |
| angular displacement |
جابجایی زاویهای |
| eluviation |
جابجایی خاک |
| alkyl shift |
جابجایی الکیلی |
| hydride shift |
جابجایی هیدریدی |
| commutation relation |
رابطه جابجایی |
| block move |
جابجایی بلوک |
| displacement current |
جریان جابجایی |
| dislocation defect |
نقص جابجایی |
| chemical shift |
جابجایی شیمیایی |
| cost of removal |
هزینه جابجایی |
| commutation rules |
قواعد جابجایی |
| commutative |
جابجایی پذیر |
| doppler frequency |
جابجایی دوپلر |
| doppler shift |
جابجایی دوپلر |
| handling of goods |
جابجایی امتعه |
| allach |
جابجایی بساوشی |
| handling of goods |
جابجایی کالا |
| allesthesia |
جابجایی بساوشی |
| field displacement |
جابجایی میدان |
| associative shift |
جابجایی تداعی |
| dynamic relocation |
جابجایی پویا |
| commutativity |
جابجایی پذیری |
| static relocation |
جابجایی ایستا |
| shifted |
جابجایی شعاعی |
| shift reagent |
واکنشگر جابجایی |
| shift |
جابجایی مرکزقوس |
| program relocation |
جابجایی برنامه |
| relocation factor |
ضریب جابجایی |
| relocation register |
ثبات جابجایی |
| shifts |
جابجایی شعاعی |
| shear displacements |
جابجایی برشی |
| stokes shift |
جابجایی استوک |
| shifted |
جابجایی مرکزقوس |
| shift |
جابجایی شعاعی |
| materials handling |
جابجایی مواد |
| shifts |
جابجایی مرکزقوس |
| modular constraint |
محدودیت در جابجایی تصاویر |
| ammunition handler |
متصدی جابجایی مهمات |
| drunkennes |
خطای جابجایی یا لغزش |
| commutative law |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
| red shift |
جابجایی به سوی قرمز |
| image displacement |
تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون |
| blue shift |
جابجایی به سوی ابی |
| sand cone method |
طریقه جابجایی ماسه |
| itineration |
ازیک جابجایی دیگر |
| allocheiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
| stock handling cost |
هزینه جابجایی موجودی |
| translation |
جابجایی [ریاضی] [فیزیک] |
| cargo handling at port |
جابجایی کالا در بندر |
commutative property |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
| advection |
جابجایی افقی هوا |
commutative rule |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
| allochiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
| output per unit of displacement |
توان در واحد جابجایی |
| handling charges |
هزینههای جابجایی کالا |
| hubble effect |
جابجایی به سوی قرمز |
| commutative group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
| Abelian group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
| free movement of capital |
ازادی جابجایی سرمایه |
| orphaned |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
| orphans |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
| orphan |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
| auxiliaries |
پردازنده جانبی مثل آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی کار کند تا سرعت اجرا را افزایش دهد |
| auxiliary |
پردازنده جانبی مثل آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی کار کند تا سرعت اجرا را افزایش دهد |
| coprocessor |
پردازنده جانبی مخصوص مشابه آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی برای افزایش سرعت اجرا کار کند |
| global |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
| chemical shift equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر |
| cartridges |
دیسک سخت قابل جابجایی |
| globally |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
| commutative group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
| cartridge |
دیسک سخت قابل جابجایی |
| Abelian group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
| shift |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
| chemical shift non equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر |
| removable |
آنچه قابل جابجایی است |
| shifted |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
| shifts |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
| bubble tray column |
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب |
| barbette |
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ |
| shift |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
| shifted |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
| righted |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
| shift |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
| righting |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
| right |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
| shifted |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
| shifts |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
| displacement |
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان |
| shifts |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
| data leakage |
جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری |
| centure of pressure travel |
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر |
| work |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
| shifts |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
| shift |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
| shifted |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
| worked |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
machine address |
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد |
| directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
| directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
distribute |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
| rotated |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
| rotates |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
| distributes |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
| shifted |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
| distributing |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
| shifts |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
| rotate |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
| shift |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
| advection |
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما |
| relocation |
جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه |
| relocation |
جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه |
| storing |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
| logic seeking |
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند |
explicit address |
آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس |
| store |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
| ranges |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
| ranged |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
range |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
| texts |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
| text |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |