English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
Other Matches
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
least significant bit رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
masking عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
fix تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
fixes تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
justification انتقال بیتهای داده یا حروف به راست یا چپ یا حاشیه مستقیم پیدا کنند
justifications انتقال بیتهای داده یا حروف به راست یا چپ یا حاشیه مستقیم پیدا کنند
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
vertical بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
softest محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
filter الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
filters الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
unallowable digit ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
variable کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
variables کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
shifts دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifted دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
mask الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
transmissions مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmission مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
masks الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی
ranges جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranged جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
zone bits بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
parallel داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
rotation جابجایی یک الگوی بیت درکلمه به چپ یا راست , بیت آخر قدیمی در بیت اول جدید قرار می گیرد
hot فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز
hotter فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز
hottest فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز
shifted در یک ثبات کلمه یا داده که یک بیت به چپ یا راست منتقل میشود و بیت انتها از بین می رود
shifts در یک ثبات کلمه یا داده که یک بیت به چپ یا راست منتقل میشود و بیت انتها از بین می رود
shift در یک ثبات کلمه یا داده که یک بیت به چپ یا راست منتقل میشود و بیت انتها از بین می رود
end حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
hyphen فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
zones محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
dexiotropous واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropic واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
false attack حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right. این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
word تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
bi directional چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
plain dealing معامله راست حسینی راست باز
orthotropous دارای تخمک راست راست اسه
To lead an idle life. راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
one two ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
prefixes کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
word نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
marker نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
off خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
half face نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
syllables جزء کلمه مقطع کلمه
synonym کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms کلمه مترادف کلمه هم معنی
keyword 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
enclitic متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
bit stream بیتهای متوالی
information bits بیتهای اطلاعاتی
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
versicular division تقسیم به بیتهای کوچک
soft حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
representation ترکیب بیتهای هرکد حرف
representations ترکیب بیتهای هرکد حرف
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
right justify هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
side step فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
flag ثباتی که حاوی بیتهای پرچم و وضعیت CPU است
flags ثباتی که حاوی بیتهای پرچم و وضعیت CPU است
finite precision numbers استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد
guide left فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
time charter اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
packing تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت دیسک یا نوار ذخیره شوند
displacement جابجایی
handling جابجایی
displacement ton تن جابجایی
displeacement of water جابجایی اب
convection جابجایی
relocation جابجایی
deplacement جابجایی
dislocation جابجایی
commutation جابجایی
head posisioning جابجایی هد
serial ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
serials ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
format روش ذخیره سازی داده آدرس حاوی بیتهای صفحه انتخاب شده
encoding روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
formats روش ذخیره سازی داده آدرس حاوی بیتهای صفحه انتخاب شده
chemical shift جابجایی شیمیایی
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
cost of removal هزینه جابجایی
block move جابجایی بلوک
materials handling جابجایی مواد
dislocation defect نقص جابجایی
displacement current جریان جابجایی
shift جابجایی شعاعی
shift جابجایی مرکزقوس
shifted جابجایی مرکزقوس
shifted جابجایی شعاعی
commutation rules قواعد جابجایی
shifts جابجایی مرکزقوس
commutation relation رابطه جابجایی
commutative جابجایی پذیر
static relocation جابجایی ایستا
stokes shift جابجایی استوک
commutative law قانون جابجایی
commutativity جابجایی پذیری
shifts جابجایی شعاعی
shift reagent واکنشگر جابجایی
relocation register ثبات جابجایی
handling of goods جابجایی کالا
handling of goods جابجایی امتعه
doppler frequency جابجایی دوپلر
doppler shift جابجایی دوپلر
allach جابجایی بساوشی
allesthesia جابجایی بساوشی
hydride shift جابجایی هیدریدی
image shift جابجایی تصویر
associative shift جابجایی تداعی
eluviation جابجایی خاک
shear displacements جابجایی برشی
angular displacement جابجایی زاویهای
program relocation جابجایی برنامه
field displacement جابجایی میدان
dynamic relocation جابجایی پویا
alkyl shift جابجایی الکیلی
relocation factor ضریب جابجایی
odd سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odder سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
recordings تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت روی دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
oddest سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
alpha channel هشت بیت اول که خصوصیات پیکسل را بیان می کنند و بیتهای آخر رنگ آنرا
recording تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت روی دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
adjunct register ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
blue shift جابجایی به سوی ابی
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
red shift جابجایی به سوی قرمز
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
advection جابجایی افقی هوا
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
itineration ازیک جابجایی دیگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com