English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
Other Matches
cabotage کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
handling of goods جابجایی کالا
destination port بندر تحویل کالا
handling charges هزینههای جابجایی کالا
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
cabotage کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
cob web theorem ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
barter with someone با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] دادوستد کالا با کالا کردن
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
seaports بندر
wayside بندر
harbourless بی بندر
seaport بندر
port بندر
harbored بندر
harboring بندر
cril سد بندر
harbouring بندر
harbour بندر
harbours بندر
harbors بندر
harboured بندر
outer harbor پیش بندر
port of destination بندر مقصد
port of embarkation بندر عزیمت
on berth در داخل بندر
terminal port بندر مقصد
destination port بندر مقصد
naval port بندر دریایی
port بندر ورودی
treaty port بندر پیمانی
aport بسوی بندر
port of entry بندر مقصد
free ports بندر ازاد
seaport بندر دریایی
seaport دریا بندر
seaports بندر دریایی
free port بندر ازاد
bars پیش بندر
bar پیش بندر
secondary port بندر فرعی
seaports دریا بندر
Sydney بندر سیدنی
port watch نگهبان بندر
aport روبه بندر
registered port بندر مشخص
main port بندر اصلی
Calcutta بندر کلکته
inner harbor بندر داخلی
port of call بندر لنگراندازی
ports of call بندر لنگراندازی
ports of call بندر توقف
jetties اسکله بندر
Yangon بندر یانگون
harbour master متصدی بندر
harbour master رئیس بندر
harbour dues حقوق بندر
harbor master راهنمای بندر
harbor master رئیس بندر
jetty اسکله بندر
Douala بندر دوالا
Plymouth بندر پلیموت
Tel Aviv بندر تلآویو
longshoremen باربرلنگرگاه بندر
longshoreman باربرلنگرگاه بندر
port بندر گاه
Bissau بندر بیسائو
minor port بندر کوچک
Abidjan بندر ابیجان
wharfmaster رئیس بندر
port of call بندر توقف
malaga بندر مالاگا
way port بندر سر راه
displeacement of water جابجایی اب
convection جابجایی
displacement ton تن جابجایی
dislocation جابجایی
commutation جابجایی
relocation جابجایی
displacement جابجایی
deplacement جابجایی
head posisioning جابجایی هد
handling جابجایی
ex quay تحویل در بندر مقصد
lay day روز معطلی در بندر
Georgetown بندر جرج تاون
port watch پست نگهبانی بندر
jetties موج شکن بندر
jetty موج شکن بندر
harbor control tower برج مراقبت بندر
captain of the port افسر انتظامات بندر
cril مانع دهانه بندر
harbourage پهلو گرفتن در بندر
Cape Town بندر کیپ تاون
out port بندر دور از مقصد
entry plan طرح ورود به بندر
put into port وارد بندر شدن
embargoes توقیف کشتی در بندر
named port of destination بندر مقصد مشخص
bender gestalt test ازمون طرحهای بندر
lay an embargo on در بندر توقیف کردن
George Town بندر جرج تاون
embargo توقیف کشتی در بندر
stokes shift جابجایی استوک
dynamic relocation جابجایی پویا
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
image shift جابجایی تصویر
materials handling جابجایی مواد
eluviation جابجایی خاک
doppler frequency جابجایی دوپلر
shifted جابجایی شعاعی
shifted جابجایی مرکزقوس
allesthesia جابجایی بساوشی
block move جابجایی بلوک
displacement current جریان جابجایی
shifts جابجایی شعاعی
allach جابجایی بساوشی
alkyl shift جابجایی الکیلی
associative shift جابجایی تداعی
dislocation defect نقص جابجایی
doppler shift جابجایی دوپلر
hydride shift جابجایی هیدریدی
shifts جابجایی مرکزقوس
cost of removal هزینه جابجایی
angular displacement جابجایی زاویهای
shift جابجایی شعاعی
commutative law قانون جابجایی
shift reagent واکنشگر جابجایی
handling of goods جابجایی امتعه
commutativity جابجایی پذیری
program relocation جابجایی برنامه
static relocation جابجایی ایستا
commutative جابجایی پذیر
shift جابجایی مرکزقوس
field displacement جابجایی میدان
relocation register ثبات جابجایی
commutation relation رابطه جابجایی
commutation rules قواعد جابجایی
shear displacements جابجایی برشی
chemical shift جابجایی شیمیایی
relocation factor ضریب جابجایی
water bailiffs مامور تفتیش کشتیها در بندر
named port of shipment بندر مشخص برای حمل
to lay one on a ship کشتی را در بندر توقیف کردن
Free pree (trade,port). مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
fast cruise ازمایش سریع ناو در بندر
harbour master مسئول بندر متصدی لنگرگاه
portcall زمان رسیدن وسایل به بندر
afloat support لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
roustabout کارگر اسکله یا بندر گاه
controlled port بندر نظامی کنترل شده
out bound عازم بیرون رفتن از بندر
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
itineration ازیک جابجایی دیگر
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
advection جابجایی افقی هوا
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
blue shift جابجایی به سوی ابی
red shift جابجایی به سوی قرمز
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
bender visual motor gestalt test ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
visual bender motor gestalt test ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com