Dictiornary-Farsi | جاخالی پشت دفاع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
drop the ball behind the block	جاخالی پشت دفاع


Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
placements	جاخالی
stop volley	جاخالی
placement	جاخالی
stiff arm	جاخالی
placing	جاخالی
places	جاخالی
place	جاخالی
drop shot	جاخالی
dink	جاخالی
skipping rope	جاخالی
drop volley	جاخالی
garbage	جاخالی
skipping ropes	جاخالی
levant	جاخالی کردن
turn	جاخالی دادن
stiff arm	جاخالی دادن
sidestep	جاخالی دادن
to give way	جاخالی کردن
evade	جاخالی دادن
dodge	جاخالی دادن
dodging	اهمال جاخالی
dodging	جاخالی دادن
dodges	اهمال جاخالی
dodges	جاخالی دادن
dodged	اهمال جاخالی
dodged	جاخالی دادن
dodge	اهمال جاخالی
To dodge . To duck.	جاخالی دادن (دربازی )
dodgers	دور سرگردان جاخالی کن
dodger	دور سرگردان جاخالی کن
to beg the question	در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
dock	جاخالی کردن موقوف کردن
docks	جاخالی کردن موقوف کردن
docked	جاخالی کردن موقوف کردن
defence	دفاع
defenses	دفاع
defended	دفاع
munition	دفاع
uncovered	بی دفاع
defends	دفاع
defending	دفاع
pleading	دفاع
advocation	دفاع
fencing	دفاع
apologias	دفاع
parrying	دفاع
parry	دفاع
apologia	دفاع
parried	دفاع
one man block	تک دفاع
tae	دفاع با پا
defend	دفاع
block	دفاع
defense	دفاع
answers	دفاع
blocks	دفاع
blocked	دفاع
advocacy	دفاع
parries	دفاع
vindication	دفاع
answering	دفاع
answer	دفاع
czech defence	دفاع چک
answered	دفاع
dutch attack	دفاع برد
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
right of self defence	حق دفاع مشروع
right of self preservation	حق دفاع از خود
achi komi	دفاع فشاری
active defense	دفاع عامل
age ake	دفاع بالارونده
alekhine's defence	دفاع الخین
double guard	دفاع با دو دست
robatsch defence	دفاع روباتش
deraign	دفاع کردن
ego defence	دفاع خود
janisch defence	دفاع شلیمان
janisch defence	دفاع یانیش
hasty defense	دفاع تعجیلی
implead	دفاع کردن
defendant	دفاع کننده
defendants	دفاع کننده
fullback	دفاع پوششی
in self defence	برای دفاع
indefensibility	دفاع ناپذیری
special plea	دفاع خاص
fencible	قابل دفاع
internal defense	دفاع داخلی
indefensible	غیرقابل دفاع
defensive	منطقه دفاع
extended defense	دفاع گسترده
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
say a good word for	دفاع کردن
replication	رونوشت دفاع
dory defence	دفاع دوری
propugn	دفاع کردن از
makki	دفاع کردن
pierce the block	شکافتن دفاع
morote uke	دفاع با دست
legitimate defence	دفاع مشروع
kwon	دفاع با دست
offensive block	دفاع تهاجمی
defense in depth	دفاع در عمق
damiano's defence	دفاع دامیانو
d. armour	اسلحه دفاع
closed variation	دفاع تاراش
composite defense	دفاع مرکب
nagashi uke	دفاع پرسی
morote uke	دفاع دوتایی
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
national defense	دفاع ملی
meran defence	دفاع مران
catenaccio	دفاع بتونی
buckler	دفاع کردن
national defence	دفاع ملی
benoni defence	دفاع بنونی
pirc defence	دفاع پیرک
plea of accused	دفاع متهم
ball hawking	دفاع خوب
polish defence	دفاع لهستانی
backfield	دفاع نفوذی
position defense	دفاع موضعی
position defense	دفاع یا پدافندثابت
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
juji uke	دفاع ضربدری
defense in place	دفاع در محل
parry of debate	دفاع درمنافره
kake uke	دفاع قلابی
perceptual defense	دفاع ادراکی
defensive board	دفاع سبد
philidor's defence	دفاع فیلیدور
deliberate defense	دفاع بافرصت
department of defense	وزارت دفاع
classical variation	دفاع ارتدوکس
uchi uke	دفاع از داخل
defending	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن
defend	دفاع کردن از
zone defence	دفاع منطقهای
daylight	نفوذ در دفاع
penetrates	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrate	نفوذ در دفاع
defending	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
vindicative	دفاع کننده
stand	دفاع مداوم
coverage	دفاع پوششی
ward off	دفاع کردن
war department	وزارت دفاع
untenable	غیرقابل دفاع
zones	دفاع منطقهای
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence	دفاع پیرک
defends	دفاع کردن
russian defence	دفاع روسی
fend	دفاع کردن
zone	دفاع منطقهای
openings	شکافتن دفاع
opening	شکافتن دفاع
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
self-defence	دفاع از خود
the right of self-defence	حق دفاع از خود
defensible	قابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
defensible	دفاع کردنی
sham plea	دفاع پوچ
self defence	دفاع مشروع
asserting	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
soto uke	دفاع از خارج
secretary of defense	وزیر دفاع
assert	دفاع کردن از
tenability	دفاع پذیری
pleads	دفاع کردن
pleaded	دفاع کردن
simple parry	دفاع ساده
sham plea	دفاع ناموجه
semi circular parry	دفاع نیمدایره
self protection	دفاع از نفس
to defend [from]	دفاع کردن [از]
summetrical defence	دفاع متقارن
asserts	دفاع کردن از
plead	دفاع کردن
three man block	دفاع سه نفره
two man block	دفاع دونفره
opens	بی دفاع واریز نش
opens	خط بازبی دفاع
opened	بی دفاع واریز نش