English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (15 milliseconds)
English Persian
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
Search result with all words
gravity جاذبه زمین درجه کشش
gravity جاذبه زمین کشش انحراف
free air anomaly اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
geomagnetic وابسته به جاذبه زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
geotropism رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
Other Matches
attractions جاذبه
appeal جاذبه
gravity جاذبه
appealed جاذبه
appeals جاذبه
attraction جاذبه
law of gravity جاذبه
gravitation جاذبه
valence جاذبه
gravitational waves امواج جاذبه
gravitation جاذبه گرانشی
capillary attraction جاذبه شعریه
absorpthiveness قوه جاذبه
sex appeal جاذبه جنسی
attraction force نیروی جاذبه
attraction of current جاذبه میدان
gravitation قوه جاذبه
gravitation کشش جاذبه
coulomb attraction جاذبه کولنی
counter attraction جاذبه متقابله
gravitational attraction جاذبه گرانشی
magnetic attraction جاذبه مغناطیسی
adhesion جاذبه سطحی
cohesion جاذبه مولکولی
gravitational constant ثابت جاذبه
gravitational force نیروی جاذبه
gravitation جاذبه ثقلی
electrostatic attraction جاذبه الکترواستاتیکی
electron capture جاذبه الکترونی
attration جاذبه کشندگی
electric attraction جاذبه الکتریکی
electromagnetic attraction جاذبه الکترومغناطیسی
sexiness جاذبه جنسی
attractive field میدان جاذبه
attractive force نیروی جاذبه
intermolecular attraction جاذبه بین مولکولی
law of electrostatic attraction قانون جاذبه الکترواستاتیکی
magnetic dip قوه جاذبه مغناطیسی
magnetic dip میدان جاذبه مغناطیسی
scenic attractions جاذبه های دیدنی
ablatitious کاهنده قوه جاذبه
intensity of gravity گرانی یا جاذبه زیاد
centripetal force قوه جاذبه مرکز
interionic attraction جاذبه بین یونی
law of universal gravitation قانون جاذبه عمومی
intensity of gravity شدت با زیادی جاذبه
intermolecular attractive force نیروی جاذبه بین مولکولی
cohesion التصاق یا قوه جاذبه ذرات
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
gravitated بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitates بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitating بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
cohesion نیروی جاذبه بین ذرات همگن
gravitate بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitate بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
affinity نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
affinities نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
centriole ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
neap tide دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
electrostatics بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
this earthly round زمین
rooter زمین کن
acre زمین
acres زمین
tellus زمین
terrain زمین
grazes زمین
soils زمین
lackland بی زمین
extra terrestrial زمین
land n زمین
soiling زمین
soil زمین
grazed زمین
cinder track زمین دو
land زمین
floor کف زمین
floored کف زمین
floors کف زمین
norland زمین
grass roots کف زمین
graze زمین
cinder tracks زمین دو
floor کف زمین
aerospace جو زمین
ground surface کف زمین
earths زمین
ground [British] [floor] کف زمین
domain زمین
ground کف زمین
earth زمین
ground زمین
earthing زمین
field زمین
globes زمین
real estate زمین
globe زمین
ground line خط زمین
geodetically زمین
domains زمین
fielded زمین
ground : زمین
fields زمین
earth crust پوسته زمین
bog زمین باطلاقی
lairds صاحب زمین
geoid زمین دیسه
earth electrode الکترد زمین
laird صاحب زمین
earth terminal ترمینال زمین
earth socket پریز زمین
earth science زمین شناسی
geoid زمین وار
earth excavating حفاری زمین
original ground زمین بکر
original ground زمین طبیعی
orbit of the earth مدار زمین
open country زمین باز
borderland زمین سرحدی
paralytic disability زمین گیری
borderlands زمین سرحدی
earth's attraction ربایش زمین
bogs زمین باطلاقی
geoisotherm همدمای زمین
floors محدوده زمین
geostrategy زمین شناسی
geotaxis زمین گرایی
crusts پوسته زمین
demesne تملک زمین
neutral earth زمین خنثی
crust پوسته زمین
deer lick زمین شوره
natural ground زمین طبیعی
mool زمین خشک
mixed graze توام زمین
mid court وسط زمین
geosphere زمین سپهر
difficult terrain زمین دو عارضه
floored محدوده زمین
drill harrow زمین صاف کن
geotherm همدمای زمین
isogeotherm همدمای زمین
downfield زمین حریف
speculation زمین خواری
geolatry زمین پرستی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com