English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
adsorbent جاذب سطحی
Other Matches
surficial swellings بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
mesmeric جاذب
bibulous جاذب
attractive جاذب
absorptive جاذب
absorber جاذب
absorbefacient جاذب
absorbant جاذب
absorbing جاذب
sorbent جاذب
sorbefacient جاذب
adsorbent جاذب
fruity جاذب
fruitiest جاذب
engrossing جاذب
inviting جاذب
catchier جاذب
catchiest جاذب
catchy جاذب
absorbent جاذب
prepossessing جاذب
catching جاذب
ravishing جاذب
fruitier جاذب
absorbent oil روغن جاذب
attractive potential پتانسیل جاذب
absorbing plate صفحه جاذب
silica gel ماده جاذب رطوبت
prepossessingly بطور جالب یا جاذب
attractively بطور کشنده یا جاذب
topsoil خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
shallow foundation پی سطحی
skin deep سطحی
acrotic سطحی
superficiality سطحی
planar سطحی
surfaces سطحی
decahedral ده سطحی
surfaced سطحی
surface سطحی
sketchiest سطحی
skin-deep <idiom> سطحی
surface water اب سطحی
low level سطحی
superficial سطحی
sketchy سطحی
sketchily سطحی
sketchier سطحی
shallow کم اب سطحی
shallower کم اب سطحی
shallowest کم اب سطحی
shallows کم اب سطحی
n level logic منطق N سطحی
statical moment لنگر سطحی
heptahedral هفت سطحی
suface wind باد سطحی
surface burning احتراق سطحی
hexahedron جسم شش سطحی
horizontal curve پیچ سطحی
impact burst ترکش سطحی
one level memory حافظه یک سطحی
pentahedral پنج سطحی
multilevel چند سطحی
polyhedral چند سطحی
multi level چند سطحی
low level winds بادهای سطحی
sheet washing فرسایش سطحی
surface tensity کشش سطحی
skin effect اثر سطحی
interfacial tension کشش سطحی
interfacial force کشش سطحی
sorption جذب سطحی
surface burst ترکش سطحی
surface charge بار سطحی
surface targets هدفهای سطحی
surface tension کشش سطحی
surface treatment اندود سطحی
surface treatment اسفالت سطحی
surface treatment روکش سطحی
surface treatment عملیات سطحی
surface width عرض سطحی
top soil خاک سطحی
topdress سطحی ریختن
trihedral سه روی سه سطحی
two level store انباره دو سطحی
split-level چند سطحی
surface soil خاک سطحی
surface reverbration برگشتهای سطحی
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
surface corrosion خوردگی سطحی
surface creep خزیدن سطحی
surface detection اکتشاف سطحی
surface detection راداراکتشافی سطحی
surface drains زهکشهای سطحی
surface dressing پوشش سطحی
surface erosion فرسایش سطحی
surface evaporation تبخیر سطحی
surface inflow اب سطحی ورودی
surface irrigation ابیاری سطحی
surface leakage نشت سطحی
surface moisture رطوبت سطحی
surface ornament تزیینات سطحی
surface outflow اب سطحی خروجی
ground swell موج سطحی
surfaces سطحی جلادادن
surfaced سطحی جلادادن
surface سطحی جلادادن
singes سوختگی سطحی
singeing سوختگی سطحی
singed سوختگی سطحی
dodecahedral دوازده سطحی
singe سوختگی سطحی
dodecahedron دوازده سطحی
smattering دانش سطحی
hexahedral مکعب شش سطحی
area load بار سطحی
blanket grouting تزریق سطحی
bounding mine مین سطحی
adsorption جذب سطحی
superficially بطور سطحی
evaporation تبخیر سطحی
epilimnion اب لایه سطحی
flesh wound زخم سطحی
free moisture رطوبت سطحی
adhesion جاذبه سطحی
formal logic قضاوت سطحی
floating mine مین سطحی
piers پایه و سطحی
adsorption کشش سطحی
pier پایه و سطحی
extensive cultivation زراعت سطحی
extensive agriculture کشاورزی سطحی
adhesion force نیروی کشش سطحی
adsorb جذب سطحی کردن
Band-Aid چارهی سطحی و موقتی
Band-Aids چارهی سطحی و موقتی
surface integral انتگرال سطحی [ریاضی]
scorches بطور سطحی سوختن
surface decarburization کربن گیری سطحی
adhesion کشش سطحی دوسیدگی
superficiality دانش سطحی بیمایگی
to skim ones the news به اخبارنگاهی سطحی کردن
scorch بطور سطحی سوختن
singe بطور سطحی سوختن
topdress بطور سطحی پاشیدن
singed بطور سطحی سوختن
adhesion کشش سطحی پیوستگی
singeing بطور سطحی سوختن
singes بطور سطحی سوختن
puppy love عشق سطحی و زودرس
skim بطور سطحی خواندن
skimmed بطور سطحی خواندن
surface fusion welding جوشکاری ذوبی سطحی
skims بطور سطحی خواندن
carburize سخت گرداندن سطحی
hard face سخت کردن سطحی
hard surfacing سخت گردانی سطحی
case hardening سخت گردانی سطحی
crazing ترک برداری سطحی
density of surface charge چگالی بار سطحی
octahedron جسم هشت سطحی
multilevel sort ترتیب چند سطحی
magnetic surface charge بار سطحی مغناطیسی
in a perfunctory manner بطور سرسری یا سطحی
hydrology بررسی ابهای سطحی
hokum نمایش سطحی وبد
hard surface سخت کردن سطحی
heptahedron جسم هفت سطحی
runoff coefficient ضریب جریان سطحی
antisurface ضد عناصر سطحی شناوردشمن
sciolistic دارای اطلاعات سطحی
case harden سخت گردانی سطحی
capital widening افزایش سطحی سرمایه
subsurface navigation ناوبری زیر سطحی
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
once-over <idiom> یک نگاه سطحی به کسی انداختن
maximum surface temperature درجه حرارت سطحی حداکثر
street inlet دریچه ورود فاضلاب سطحی
subaerial واقع در قسمت سطحی خاک
skim sweeping پاک کردن سطحی مینها
carboard architecture [مدل طراحی با سطحی صاف]
hard facing alloy الیاژ سخت گردانی سطحی
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
salt bath case hardening سخت گردانی سطحی حمام نمک
skimmer الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
sciolism اطلاعات ومعلومات سطحی شارلاتان بازی
kopfring حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
chireugi ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
kitsch پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
sciolist دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
weisenheimer کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
wisenheimer کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
generatrix نقطه یا خط یا سطحی که سبب احداث خط یا سطح یاجسمی میشود
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
bedrock سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
geodeticline کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
greenwash نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
geodetical کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com