English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
English Persian
crystalin solid جامد متبلور
Other Matches
crystallized متبلور
crystalline متبلور
crystallize متبلور شدن
crystallize متبلور کردن
crystalized intelligence هوش متبلور
crystallising متبلور شدن
crystallising متبلور کردن
crystallization متبلور شدن
crystallises متبلور شدن
crystallises متبلور کردن
crystallised متبلور شدن
crystallised متبلور کردن
crystallizes متبلور کردن
crystallizes متبلور شدن
amorphous غیر متبلور
semicrystalline نیمه متبلور
crystallizing متبلور کردن
crystallizing متبلور شدن
nonehydroscopic powder خرج غیر متبلور
crystalization dish فرف متبلور شدن
hyroquinone ترکیب متبلور سفیدبفرمول 2
hexachlorophene ماده متبلور باکتری کش
flavanone ماده کتونی متبلور وبیرنگ
sugars شیرین کردن متبلور شدن
willemite سنگ معدنی رنگارنگ متبلور
sugar شیرین کردن متبلور شدن
xylose قند متبلور وغیر قابل تخمیر
illiquid جامد
heavyset جامد
inorganic جامد
robust جامد یا
massy جامد
solids جامد
solid جامد
rigid جامد
exanimate جامد
robustly جامد یا
concretion جامد شدن
thickened fuel سوخت جامد
solid state حالت جامد
monohydrate جامد تک ابه
monoatomic solid جامد تک اتمی
paraffin wax پارافین جامد
semisolid نیمه جامد
soild solution محلول جامد
solid solution محلول جامد
sediment discharge بده جامد
soild state حالت جامد
solid propellant سوخت جامد
discharge of solids بده جامد
solidification تبدیل به جامد
solidifies جامد کردن
solidifying جامد کردن
insensitivity جامد کساد
solidified جامد کردن
solid fuel سوخت جامد
solidly بطور جامد
insensitive جامد کساد
solidify جامد کردن
solidifying جامد کردن یا شدن
gas solid chromatography کروماتوگرافی گاز- جامد
solidify جامد کردن یا شدن
solidifies جامد کردن یا شدن
exploded view شرحی از یک ساختمان جامد
solidified جامد کردن یا شدن
soild state electrode الکترود حالت جامد
precipitate electrode الکترود حالت جامد
adamant جسم جامد و سخت
solids ماده جامد سفت
solid ماده جامد سفت
substitutional solid solution محلول جامد جانشینی
solids press down اجسام جامد سوی
concretely بطور محکم یا جامد
solid support تکیه گاه جامد
adamantly جسم جامد و سخت
solid state physics فیزیک حالت جامد
solid state diffusion پخش حالت جامد
solid state cartridge کارتریج حالت جامد
solid state circuitry مدارات حالت جامد
solid state component مولفهء حالت جامد
solid state device دستگاه حالت جامد
solid looking دارای قیافه جامد وبیروح
three-dimensional و بنابراین به نظر جامد می آید
solid-state laser لیزر حالت جامد [فیزیک]
restrictor لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
hardens تبدیل به جسم جامد کردن
harden تبدیل به جسم جامد کردن
pentahedron جسم جامد پنج وجهی
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
stereography فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
wham صدای بهم خوردن اجسام جامد
coanda effect گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
adsorption انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
hall effect یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
cure time زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
terriers نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
aerosol ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
aerosols ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
terrier نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
cartridges محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
restricted propellant سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
boost rocket موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
wire frame model نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
chemisorption پیوند یک مایع یا یک گاز باسطح و یا داخل یک جسم جامد توسط پیوندها یانیروهای شیمیایی
regression rate سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
crystallises متبلور کردن متشکل کردن
crystallised متبلور کردن متشکل کردن
crystallising متبلور کردن متشکل کردن
crystallize متبلور کردن متشکل کردن
crystalize متبلور کردن متشکل کردن
crystallizing متبلور کردن متشکل کردن
crystallizes متبلور کردن متشکل کردن
age hardening سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
migration حرکت در سطح مولکولی از یک جسم جامد به جسم جامددیگر
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
brinell hardness سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
phototransistor نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com